9.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
الله الصمد 💛 .
#خدا_جونمون
#ماه_شعبان
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
#دلتنگی_شهدایی🕊
ایشهید...
ببینچهدلگیرمـ!!
چراهرچهمیدوَم
بهگردِپایتهمنمیرسمـ؟!💔
هوایدلـمرامیبینی؟!
ازحدهشــدارگذشته..!!
یاریامکنبرادر..
#رفیق_شهیدم ✨
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
+میگفت..
ایخواهران!جهادِ شماحجابشماست..
واثریکهحجابشمامیتواندبررویِ
مردمبگذارد،
خونِمانمیتواندبگذارد!'
🍃شهیدمحمدرضاشیخی🍃
#حجاب
#امام_زمان(عج)
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
همانگونه که خورشید زیبایی خود را
هنگام پوشاندن ابرها از دست نمی دهد،
زیبایی شما در هنگام پوشش حجاب محو نمیشود☺️
#گل_بانو💕
#حجاب
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پیشنهاد_دانلود
حرف تو سینشونو ، باید هر عاشق بدونه
خواهرم حفظ حجاب ، متن وصیتاشونه❤️
🎙#سید_رضا_نریمانی
#امام_زمان(عج)
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
باند پرواز 🕊
: من دلم بوی خاک می دهد..🍃 #راهیان_نور #امام_زمان(عج)
سلام بر دوستان شهدایی ✨
از شما همراهان گرامی کسی امسال راهیان نور هست یا قصد رفتن دارد ؟!! 🤔
لطفا به سوال ما در آدرس زیر ،پاسخ بدید 🙏🌹
@Ammar31321
May 11
8.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#پست_ویژه🌿
•° همہ مࢪدم میگن عیده؛
ولے من عیدی ندارم!
اومدم آخرِ سالی،
سر زیرِ پاهات بزاࢪم... 😭•°
#آخر_سال #امام_زمان (عج)
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
باند پرواز 🕊
💛||•#رمان °• 💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 #قصه_دلبری #قسمت_ششم کسی که حتی کارهای معمولی و عرف جامعه را انجام
💛||•#رمان °•
💖🌸💖🌸💖
🌸💖🌸💖
💖🌸💖
🌸💖
💖
#قصه_دلبری
#قسمت_هفتم
چند دفعه کارهایی که می خواستم برای بسیج انجام دهم رو ، نصفه نیمه رها کردم و بعد هم با عصبانیت بهش توپیدم
هر بار نتیجهٔ برعکس می داد 😐
نقشه ای سرهم کردم که خودم را گم و گور کنم و کمتر در برنامه ها و دانشگاه آفتابی بشوم ، شاید از سرش بیفتد.😕
دلم لک می زد برا برنامه های «بوی بهشت »
راستش از همان جا پایم به بسیج باز شد . دوشنبه ها عصر ، یک روحانی کنار معراج شهدا تفسیر زیارت عاشورا می گفت و اکثر بچه ها آن روز را روزه می گرفتند ..
بعد از نماز هم کنار شمسهٔ معراج افطار می کردیم.
پنیر که ثابت بود ، ولی هر هفته ضمیمه اش فرق می کرد :هندوانه ، سبزی یا خیار ، گاهی هم می شد یکی به دلش افتاد که آش نذری بدهد
قید دوتا از اردوها را هم زدم ..💔
یک کلام بودنش ترسناک بود به نظر می رسید..
حس می کردم مرغش یک پا دارد
می گفتم :«جهان بینی ش نوک دماغشه! آدمِ خود مچکربین!»😒
دراردوهـایی که خواهران را می برد، کسی حق نداشت تنهـایی جایی برود، حـداقل سه نـفری😐
اصـرار داشت:((جمـعی و فقط با برنامه های کاروانن همـراه باشیـد!))
مـا از برنامه های کاروان بدمان نمی آمد، ولی می گفتیم گاهی آدم دوست دارد تنهـا باشد و خلوت کند یا احیانا دو نفر دوست دارند باهم بروند.
درآن موقع،باید جوری می پیچـاندیم ودرمی رفتیم.
چـند بار دراین در رفتن ها مچمان راگرفت...😬
#رمان_شهید_محمد_خانی ✨
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz