eitaa logo
بانک عکس دفاع مقدس
2.4هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
87 ویدیو
26 فایل
📷 مرجع عکس کانال‌های شهدایی ❌ روی تصاویر لوگو نزنید 📌استفاده از تصاویر آزاد است 📌 با فوروارد مطالب از کانال شهدا حمایت کنید. 📌تلگرام https://t.me/bank_aks https://www.instagram.com/defense_ir?r=nametag
مشاهده در ایتا
دانلود
قهرمانی که قله‌های بازی دراز، بازی خورده اراده آهنین‌اش بودند ... 💠 @bank_aks
در وصیت‌نامه‌اش نوشته بود: اگر نتوانستید جنازه‌ ام را به عقب بیاورید آن‌را به روی مین‌های دشمن بیندازید ، تا اقلاً جنازه‌ من کمکی به اسلام کرده‌ باشد. 💠 @bank_aks
امام خامنه‌ای : هرگاه امام فراخوان می‌دادند، بسیاری از کارگران جوان و مؤمن که حتی نان شب و زندگی آن‌ها وابسته به درآمد روزانه‌ شان بود، بعنوان بسیجی به جبهه‌ها می‌رفتند و با منطق و استدلال می‌گفتند: «باید برویم از کشور و مرز اسلامی دفاع کنیم زیرا اگر دشمن مسلط شود، نه نان، بلکه هیچ‌چیز نخواهیم داشت." درخشش ۱۴ هزار شهید جامعه کارگری بر قله حماسه‌های دفاع مقدس بیانگر نقش تاثیرگذار کارگران است که علاوه بر جهاد اقتصادی در جهاد علیه دشمنانِ دین و میهن از جان خود دریغ نکردند. 💠 @bank_aks
بعضی اوقات آنقدر باران می‌آمد که سنگرها پُر از آب می‌شد..! برای جلوگیری از نفوذ باران روی سنگر پلاستیک می‌کشیدند جلوی نفوذ را می‌گرفت ولی نور را منعکس می‌کرد و همین کافی بود که هواپیماهای دشمن راحت سنگرها را ببینند و بمباران می‌کردند.. 💠 @bank_aks
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یاد معلمانی بخیر که با شاگردانشان در جبهه همرزم شدند تا درس در جنگ تعطیل نشود ... 💠 @bank_aks
امروز چه خوش یُمن است صبحانه کنارِ یاران .... آبادان؛ جاده اهواز موقعیت شهید عرب مقر گردان‌های لشکر۱۴ امام حسین صرف صبحانه گردان امام‌حسین(ع) بعد از صبحگاه و ورزش دم همه‌ی قهرمانامون گرم عکاس: مصطفی خیامیان 💠 @bank_aks
گرامی‌ باد ‌۱۳ اردیبهشت سالروز عروج آسمانی مردی که هم‌نامِ سیدالشهداء علیه‌السلام بود در لشکر سیدالشهداء می‌ جنگید فرماندهی گردانی را برعهده داشت که نام فرزند سیدالشهداء را بر خود داشت و سرانجام در پاتکی موسوم به عملیات سیدالشهداء براثر اصابت گلوله‌ی مستقیم دوشکا به گردنش بال در بال ملائک گشود ... 💠 @bank_aks
هر انسانی یک تولد دارد ؛ یک مرگ و شهید تنها انسانی است که مرگـش را هم تبدیل به تولد می‌کند ... ۱۳ اردیبهشت ؛ سالروز ولادت و شهادت فرمانده خط‌شکن گردان المهدی لشکر۱۰ سیدالشهداء علیه‌السلام معروف به "شیر بیشه گمنام" 💠 @bank_aks
بانک عکس دفاع مقدس
هر انسانی یک تولد دارد ؛ یک مرگ و شهید تنها انسانی است که مرگـش را هم تبدیل به تولد می‌کند ... ۱۳
گردان خط‌شکن المهدی (عج) گردانی که ۸۷ نفر از نیروهای دلیرش به همراه فرمانده‌اش شهید حسن حسنیان، در عملیات سیدالشهداء به سال ۱۳۶۵ در خاک‌های نرم و رمل‌های تفتیده فکه آرام گرفت و راوی رشادت و شجاعت مردان ضدزره‌اش شد. زبان قاصر است از روایت شیر بیشه گمنامی از فرمانده گردان المهدی.... تپه معروف شهدا، تنگه کوهک، قاسم‌آباد، دارخوین، دهلران، کردستان، حاج عمران، بازی دراز، ذوالفقاریه، فاو، ام رصاص، کانی مانگا، بانه، جفیر، جزیره مجنون، مریوان، خرمشهر، آبادان و ماووت شاهد حماسه سرایی حسنیان بود. آری ! محمد حسن حسنیان چون ابا عبدالله الحسین(ع) با لبانی تشنه، چون اربابش ابوالفضل جانباز و چون علی‌اکبر ، اربا اربا شد. @bank_aks
ما را هم از رزق آسمانی‌ات نمک‌گیر کن که عاقبت‌ما‌ن به خیر شود و "شهادت" همان عاقبت بخیری است... پ.ن: "شهید محمدحسن حسنیان " فرمانده گردان المهدی لشکر۱۰سیدالشهدا درحال تقسیم تنقلات در بین نیروهایش؛ شهید حسنیان در ۱۳ اردیبهشت‌ ۱۳۶۵ در ۲۴سالگی در منطقه فکه به شهادت رسید. 💠 @bank_aks
زنده آن است که با دوست وصالی دارد ... 💠 @bank_aks
یادمان باشد گناه که کردیم آن‌ را به حساب جوانی نگذاریم میشود جوانی کرد به عشق مهدی (عج) به شهادت رسید فدایِ مهدی (عج) ... 💠 @bank_aks
۱۵ اردیبهشت سالروز شهادت پهلوان گود گرمدشت، شهیدِ فتح خرمشهر این فرمانده کشتی‌گیر از زمان خدمت در کردستان مردانگی را معنا کرده بود و در جریان عملیات آزادسازی خرمشهر یک بار دیگر شجاعت و مردانگی‌اش را نشان داد. او حتی در جواب فرمان عقب‌نشینی گفته بود این‌قدر مقاومت می‌کنیم که یا منطقه را نگه می‌داریم یا من هم مثل این بچه‌ها شهید می‌شوم. این اولین‌بار بود که رزمنده زرین‌شهری روی حرف فرماندهانش حرف می‌زد. "قجه‌ای"با فرماندهی گردان سلمان فارسی لشکر۲۷ حضرت رسولﷺ موفق به دفع پاتک سنگین دو تیپ زرهی ارتش عراق در منطقه گرمدشت در جاده‌ اهوازــ خرمشهر شد. در جریان این مقاومت ۳ روزه نیروهای گردانش و همچنین خود او به فیض شهادت رسیدند. به یقین می‌توان گفت اگر مقاومت "قجه‌ای" و یارانش نبود خرمشهر فتح نمی‌شد. 💠 @bank_aks
تنها چیزی که از سیمای دلربا و آن چشم‌های زیبای عبدالحسین در میان میدان نبرد باقی ماند فقط یک کلاه متلاشی شده و نیم سوخته بود...! مگر گلوله‌ی تانک وقتی به یک نوجوان ۱۸ ساله می‌خورد چه چیزی از اون باقی می‌ماند؟ از ۱۶ اردیبهشت سال ۶۱ تاکنون پیکر عبدالحسین مهمان جبهه‌هاست و هنوز هم میل جاویدالاثر بودن دارد..! 💠 @bank_aks
ماه پاره، خاطرات یوسف جبهه‌های دفاع‌مقدس روایت‌زندگی شهید عبدالحسین نوروزی‌نژاد است. ماه پاره، توصیف پاره‌پاره بدنی است که گلوله تانک در فضا افشاند تا عبدالحسین را به گستره آسمان ببخشد و خضوع و سجود دوباره فرشتگان در مقابل وجاهت و کرامت انسان را سبب شود. 💠 @bank_aks
بانک عکس دفاع مقدس
۱۷ اردیبهشت سالروز شهادت یارِ جهان آرا ؛ معمار سپاه خرمشهر #شهید_سیدعبدالرضا_موسوی 💠 @bank_aks
. ‍یاران چه غریبانه رفتند از این خانه ... بعد از ظهر روز جمعه هفدهم اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۱ مصادف با سيزده رجب ۱۴۰۲، پيکر غرقه به خون و قطعه قطعه شده اي به ستاد معراج شهداي «اهواز» انتقال پيدا کرد. قبل از قرار دادن آن جسم متلاشي شده، مسوول ستاد معراج با قطعه اي کاغذ سفيد، يک سنجاق و يک ماژک سرخ رنگ رسيد تا مثل هميشه هويت شهيد را روي کاغذ بنويسد و به آن سنجاق کند، نگاهي به سر تا پاي جنازه کرد. قسمت يايين صورت به کلي از ميان رفته و دست و پايش قطع شده بود. شکم و سينه اش را هم موج انفجار له و متلاشي کرده بود. دستش را جلو برد و لباس هاي شهيد را براي يافتن کارت شناسايي جستجو کرد، آرم مخملين سپاه در زير لايه هاي ضخيمي از خون لخته شده نشان مي داد که پاسدار است. با لاخره کيف بغلي اش را از ميان گوشت هاي سوخته و لهيده بيرون کشيد که در آن چند توماني پول و عکس زني جوان و دختري حدودا يک ساله به چشم مي خورد، به اضافه بريده يک روز نامه که تصوير جواني جذاب روي آن نقش بسته بود، صاحب آن عکس را مي شناخت ،«سيد محمد علي جهان آرا »، فرمانده سپاه «خرمشهر» بود که هفت ماه پيش به شهادت رسيده بود، پس به احتمال قوی شهيد از پاسداران سپاه «خرمشهر» است. کيف را با دقت بيشتري جستجو کرد و کارت کوچکي را از آن بيرون کشيد که آرم دانشگاه جندي شاپور اهواز روي آن به چشم مي خورد وقتي مقابل عبارت نام و نام خانوادگي را نگاه کرد، خشکش زد بغض راه نفسش را سد کرد، باورش نمی شد؛ همين چند ساعت پيش سوار بر موتور آمده بود عقب، تا براي انتقال مجروحين، آمبولانس تهيه کند و خودش شخصا پشت فرمان آمبولانس نشست و رفت به خط، يکبار ديگر به آن کارت دانشجويي که حالا به خون و قطرات اشک آغشته شده بود نگاه کرد، با زحمت و بغض آلود زير لب زمزمه کرد: «سيد عبد الرضا موسوي رشته پزشکي ...» @bank_aks