🌤صباح الخير لهمّك الذي تَظن أنه لَن يَزول ربما يَكون هذا آخرِ صباح لهُ صبح بخیر... به آن غمی که گمان می‌بری قرار نیست از تو دور شود ولی شاید این آخرین صبح آن باشد! @banki_mohadeseh

. ➖️وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَا تَسْمَعُوا لِهَٰذَا الْقُرْآنِ وَالْغَوْا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَغْلِبُونَ ➕️کافران به مردم می‌گفتند: «به این قرآن گوش ندهید و هنگام قرآن‌خواندن سروصدا راه بیندازید؛ شاید بر او غالب شوید!به چنین بی‌دین‌هایی حتماً عذابی سخت می‌چشانیم و آن‌ها را بابتِ بدترین کارهایشان حتماً مجازات می‌کنیم. ۲۶-۲۷ #سوره_فصلت

«دونكِ أنا في عبث.» ‏بی تو، من در بیهودگی‌ام. 📷امشب، گنبد آقاجانمان کربلا @banki_mohadeseh

بیاید با توجه و تامل گوش بدیم و طبق آن، حداقل برای یک هفته‌مون برنامه بریزیم 👇

آن وقت است که انسان احساس می‌کند یک باب دیگر هم در زندگی‌اش باز شد، و نسل و ذریه‌اش‌ هم بهره‌ می‌برند🥺 ✍️#شیخ‌جعفر_ناصری #مولانا @banki_mohadeseh

♡ بعد از این، تا زنده‌ام با تو رفاقت می‌کنم😭 #مناجات_با_محبوب #مناجات @banki_mohadeseh

🌖متن #مناجات با #مولانا #دل_شب 📋بی‌تو هرجا می‌روم احساس غربت میکنم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بی‌تو هرجا می‌روم احساس غربت میکنم راه بر جایی ندارد هرچه همّت میکنم بی‌تو آرام و قراری نیست در دنیای ما دور مانده از خوشی با هرکه صحبت میکنم نامه‌ی اعمال من حال تو را بد میکند جمعه‌ها بدجور احساس خجالت میکنم غیر تو هرکس رفیقم شد نَزَد چنگی به‌دل بعد از این تا زنده‌ام با تو رفاقت میکنم روز و شب فکر همه هستم ولی فکر تو نه حال هرکس جز تو را آقا رعایت میکنم من که باری بر نمی‌دارم ز روی شانه‌ات با چه رویی بر تو اظهار ارادت میکنم تا نرفته فاطمیه آبرویم را بخر فکر کن که مادرت گفته وساطت میکنم شاعر : #محمدحسین_رحیمیان مداح: #سیدرضا_نریمانی #التماس_دعا https://eitaa.com/banki_mohadeseh

یکی از مسئولین پشتیبانی دوره، نظر این دوستمان را فرستاده و نوشته اما آخرش نفهمیدم با خیاطی قرائت روزانه قرآن را داشتند یا با قرائت روزانه خیاطی،😅 اما هر چی هست، به، به اون لباس 😍😉 #تفسیر_صدای_حرم

این نکته دوستمون خیلی گويا و بجا بود جهت دهی کل روز . جدا چقدر قشنگ میشه کل روزمون کارهامون، نیاتمون‌ جهت قرآنی بگیره 💚

به وقت تحویل قرآن شبانه⏳️ از شدت فشار کاری امروز، خیلی سنگین بودم که یهو یادم افتاد نتونستم میزان قرائت روزانه امروزم را کامل کنم، دیدم تمرکز کامل را ندارم زنگ زدم به یکی از رفقای حافظم که توفیق اجباری ایجاد کنم که تحویل بدیم حدود ده صفحه را ... و الان احساسم اینه : دلم میخواد قرآنم را تا خود صبح بغل کنمو بگم، خدایا ممنونتم که ی رفیق ی استاد ی بغل آسمونیه همیشگی، برامون قرار دادی.که وقتی هیچ یار و هیچ پناهی نیست اون همیشه خیلی هست.💚

الهی که شبمون پر از قرآن یا حداقل آرزوی بودن با اون باشه. که یقین دارم این آرزوها ، یکجا دستمون یا دنیامون یا مسیر زندگی‌مون را میگیره و می‌بره به سمت نور.☀️

. من از شوقش زمین خوردم، ولی مولا بلندم کرد همیشه یا علـــی گفتم، علی از جا بلندم کرد💫 #یکشنبه_های_علوی