eitaa logo
بانو هاشمی
109 دنبال‌کننده
5هزار عکس
3.6هزار ویدیو
81 فایل
این کانال به یاد بانو وجیهه سادات هاشمی(دختر آقا)بانوی عاشق قرآن واهل بیت دختر عالم بزرگوار آیت الله سیدعلی اکبر هاشمی همسر شیخ اسدالله الهی با هدف نشر معارف قران واهل بیت وبیان گوشه ای از زندگینامه وخاطرات باقیمانده از آن بانوی جلیل القدر راه اندازی شد
مشاهده در ایتا
دانلود
❣ 📖 السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْخَلَفُ الصَّالِحُ لِلْأَئِمَّةِ الْمَعْصُومينَ الْمُطَهَّرينَ... 🌱سلام بر تو ای صاحب علم علی علیه السلام و ای آیینه دار صبر حسن علیه السلام و ای وارث شجاعت حسین علیه السلام و ای میراث دار غربت فرزندان حسین علیهم السلام . 📚 صحیفه مهدیه، زیارت حضرت بقیة الله ارواحنا فداه در سختیها
https://soleimani.ir/tour تور زیارتی گلزار شهدای کرمان و زیارت مزار سردار دلها
5.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
9دی روز و امت با ولایت گرامی باد. سخنان رهبری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨ 🎧سخنرانی کوتاه حاج آقا عالی 🎤به خدا قسم با تمام وجود قسم میخورم اگر کسی از حضرت زهرا سلام الله کم بگیره نمیگم نگیره ها کم بگیره ....... 🌸⃟🕊🏴჻ᭂ࿐✰
Gholamreza Sanatgar - Ghasem Hanooz Zendast (128).mp3
4.75M
🌹سرود "قاسم هنوز زنده است" خواننده؛ غلامرضا صنعتگر
💠پویش مجازی«سردار قهرمان» 🌷به مناسبت سالگرد شهادت سردار سلیمانی 😊ویژه کودکان سراسر کشور «۴ تا ۶ سال» 🔰در بخش های: نقاشی روایت گری«کلیپ،شعر و قصه» ✅کودکان عزیز آثار خود را با موضوع شهید سلیمانی و شهدای مدافع حرم ارسال کنید به: @mahd_bahar 📅مهلت:تا ۱۷ دیماه 🌿🇮🇷🌷🇮🇷🌿 🆔@msb110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖤ای اهل ایمان، شما هم یاران خدا باشید ۱۴
دلتنگتیم سردار و تو چقدر میدرخشی در زمین و در آسمان زنده تر از همیشه ما را هم آسمانی کن درست عین خودت ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ـــــــــ
*﷽* 📝خاطره‌ای زیبا از زبان مرحوم حجت‌الاسلام سیدعلی اکبر ابوترابی؛بنظرم زیبا بود که تقدیم میکنم: ✍در اسارت، اذان گفتن با صدای بلند ممنوع بود ، ما در آنجا اذان می‌گفتیم، اما به گونه‌ای که دشمن نفهمد. 🌿روزی جوان هفده ساله ضعیف و نحیفی، موقع نماز صبح بلند شد و اذان گفت. 🍁ناگهان مأمور بعثی آمد و گفت:«چیه؟ اذان میگویی؟ بیا جلو» 🦋یکی از برادران اسدآبادی دید که اگر این مؤذن جوان ضعیف و نحیف، زیر شکنجه برود معلوم نیست سالم بیرون بیاید،پرید پشت پنجره و به نگهبان عراقی گفت:«چیه؟من اذان گفتم نه او». 🍁آن بعثی گفت:«او اذان گفت». 🦋برادرمان اصرار کرد که «نه، اشتباه میکنی،من اذان گفتم». 🍁مأمور بعثی گفت: «خفه شو!بنشین فلان فلان شده! او اذان گفت،نه تو». 🦋برادر ایثارگرمان هم دستش را گذاشت روی گوشش و با صدای بلند شروع کرد به اذان گفتن. 🍁مأمور بعثی فرار کرد. 🦋وقتی مأمور عراقی رفت، او رو کرد به آن برادر هفده ساله که اذان گفته بود و به او گفت: «بدان که من اذان گفتم و شما اذان نگفتی، الان دیگر پای من گیر است». 🍇به هر حال، ایشان را به زندان انداختند و شانزده روز به او آب ندادند. 🪵زندان در اردوگاه موصل (موصل شماره ۱ و ۲) زیر زمین بود، آنقدر گرم بود که گویا آتش می‌بارید. 🍁آن مأمور بعثی، گاهی وقت‌ها آب می‌پاشید داخل زندان که هوا دم کند و گرمتر شود. 🪶روزی یک دانه سمون(نان عراق) میدادند که بیشتر آن خمیر بود. ☀️ایشان میگفت: «میدیدم اگر نان را بخورم از تشنگی خفه میشوم. نان را فقط مزه مزه میكردم که شیره‌اش را بمکم. 🍁آن مأمور هم هر از چند ساعتی می‌آمد و برای اینکه بیشتر اذیت کند، آب می‌آورد، ولی می‌ریخت روی زمین و بارها این کار را تکرار میکرد». ☀️میگفت:«روز شانزدهم بود که دیدم از تشنگی دارم هلاک میشوم... ⭐️گفتم: یا فاطمه زهرا! امروز افتخار میكنم که مثل فرزندت آقا حسین بن علی اینجا تشنه‌کام به شهادت برسم». ⛈سرم را گذاشتم زمین و گفتم: 🌸"یا زهرا! افتخار میکنم، این شهادت همراه با تشنه‌کامی را شما از من بپذیر و به لطف و کرمت،‌ این را بعنوان برگ سبزی از من قبول کن" 🌻دیگر با خودم عهد کردم که اگر هم آب آوردند سرم را بلند نکنم تا جان به جان آفرین تسلیم کنم، تا شروع کردم شهادتین را بر زبان جاری کنم، دیدم که زبانم در دهانم تکان نمی‌خورد و دهانم خشک شده است. 🍁در همان حال، نگهبان بعثی آمد پشت پنجره، همان نگهبانی که این مکافات را سر ما آورده بود و همیشه آب می‌آورد و می‌ریخت روی زمین. از پشت پنجره مرا صدا می‌زد که بیا آب آورده‌ام. ☀️اعتنایی نکردم، دیدم لحن صدایش فرق میکند و دارد گریه میکند و میگوید: "بیا آب آورده‌ام." 🍃مرا قسم می‌داد به حق فاطمه زهرا (سلام الله علیها) که آب را از دستش بگیرم!! 🍂عراقی‌ها هیچوقت به حضرت زهرا(سلام الله علیها) قسم نمی‌خوردند،تا نام مبارک حضرت فاطمه (سلام الله علیها) را برد، طاقت نیاوردم. 🥀سرم را برگرداندم و دیدم که اشکش جاری است و میگوید: «بیا آب را ببر؛این دفعه با دفعات قبل فرق میکند». 🌴همینطورکه روی زمین بودم، سرم را کج کردم و او لیوان آب را ریخت توی دهانم، لیوان دوم و سوم را هم آورد. 🌹یک مقدار حال آمدم، بلند شدم، او گفت: به حق فاطمه زهرا بیا و از من درگذر و مرا حلال کن! 🪴گفتم: تا نگویی جریان چی هست، حلالت نمی‌کنم. 🌲گفت: دیشب، نیمه‌شب، مادرم آمد و مرا از خواب بیدار کرد و با عصبانیت و گریه گفت: چه کار کردی که مرا در مقابل حضرت زهرا (سلام الله علیها) دختر رسول الله(صلی الله علیه و آله) شرمنده کردی، الان حضرت زهرا(سلام الله علیها) را در عالم خواب زیارت کردم. 🌸ایشان فرمودند: "به پسرت بگو برو و دل اسیری که به درد آورده‌ای را به دست بیاور اگر نه همه شما را نفرین خواهم کرد!" 🌸السلام علیک ایتهاالصدیقةالشهیده فاطمةالزهرا🌸 📚حماسه‌های ناگفته،(به روايت علی اكبر ابوترابی)،/عبدالمجيدرحمانيان،انتشارات پيام آزادگان،چاپ اول:۱۳۸۸،صفحات ۱۲۵-۱۲۷
20.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تقدیم به سرداردلها حاج قاسم سلیمانی کاری از خانم قاسمی بسیج هنرمندان شهرستان مبارکه