eitaa logo
گزارش لحظه به لحظه شهادت حضرت زهرا
38 دنبال‌کننده
405 عکس
15 ویدیو
0 فایل
به جمع آوری محمد رضا انصاری
مشاهده در ایتا
دانلود
امیرالمؤمنین نیز برخواست و به مسجد رفت. با خلوت شدن شدن خانه،حضرت زهراعلیهاالسلام درحالی که میگریست اینگونه دعا میکرد: خدای من و سرور من،به حق برگزیدگانت و به حق گریه کودکانم در فراق من، گناهکاران من و فرزندانم را مورد مغفرت خویش قرار ده. هنگامی که امیرالمؤمنین و امام حسن و امام حسين از خانه بیرون رفتند،دقایقی تا غروب باقی مانده بود. حضرت زهراعلیهاالسلام به سلمی خواهر اسما فرمود: ای مادر،برایم وسایل غسل آماده کن. سلمی آنچه حضرت خواسته بود را آماده کرد و حضرت فاطمه آخرین غسل را انجام داد. آنگاه فرمود : ای مادر لباس های تازه ام را بیاور سلمی لباس ها را آورد و حضرت زهرا پوشید. آنگاه حضرت به اسما فرمود: وقتی از دنیا رفتم، به اتاق نگاه کنید و هنگامی که دیدید خیمه ای از سندس بهشتی در گوشه خانه زده شده،بدن مرا با کمک زینب و ام کلثوم به آنجا ببرید و داخل خیمه قرار دهید. سپس فرمود سپس فرمود: اي اسما،مت ساعتی در اتاق استراحت خواهم کرد. هنگام اذان سه بار مرا صدا بزن،اگر جواب ندادم بدان که به پیامبر ملحق گشته ام آنگاه وضو گرفت و به اسما فرمود: لباس و عطری که همیشه برای نماز استفاده میکنم بیاور. سپس در جایی که مکان پیامبر در خانه اش بود دو رکعت نماز خواند.
گزارش لحظه به لحظه شهادت حضرت زهرا
#پارت138
حضرت زهراعلیهاالسلام بعد از نماز به سلمی فرمود: مادر رختخواب مرا وسط اتاق پهن کنید. سلمی دستور حضرت را انجام داد. حضرت زهراعلیهاالسلام داخل بستر رو به قبله خوابید و دست راستش را زیل صورتش قرار داد و به سلمی فرمود: مادر هنگامی که از دنیا رفتم،هیچ کس روپوش مرا کنار نزند. سپس به اسما فرمود: جبرئیل هنگام وفات پدرم،کافوری از بهشت آورد. پیامبر آن را سه قسمت کرد که ثلث آن برای خودش، ثلث آن برای علی و ثلث دیگر را برای من قرار داد. ای اسما کافور مرا بیاور و زیر سرم بگذار. سپس از نزد من خارج شو که می‌خواهم با خدا مناجات کنم. اسما کافور را آورد و زیر سر حضرت گذاشت و بیرون رفت. آنگاه حضرت دست هایش را را به سوی آسمان گرفت و پس از بر غاصبین خلافت فرمود: خدایا به حق محمد مصطفی و اشتیاق او به من و به حق شوهرم علی و حزن او بر من و به حق حسن مجتبی و اشک او بر من و به حق حسین شهید و غم او در مصیبت من و به حق فاطمیات من و حسرتشان بر حال من، رحمت و غفران خود را بر گناهکاران جاری نما و آنان را وارد بهشت کن که تو بزرگوار ترین سوال شوندگان و مهربان ترین مهربانان هستی. اسما که دعای حضرت را می‌شنید گریست. آنگاه حضرت زهرا پارچه ای بر صورت خود کشید و پاهای مبارک را سمت قبله کرد و رو به اسما فرمود: پس از دقایقی که وقت نماز رسید مرا صدا بزن.اگر پاسخ ندادم سراغ علي بفرست که من نزد پدرم رفته ام.**
گزارش لحظه به لحظه شهادت حضرت زهرا
#پارت141
🔥گزارش لحظه به لحظه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها 🔥 آخرین لحظات زندگی حضرت زهراعلیهاالسلام فرا رسیده بود. همسر امیرالمؤمنین و مادر حسنین با بدنی کبود از تازيانه ها و پهلویی شکسته از لگد و فشار در و صورتی نیلی از ضربت سیلی،واپسین دقایق عمر خویش را با نگرانی از حال همسر و فرزندانش از یک سو و نگاهی به پدر و جبرئیل و میکائیل و عزرائیل از سوی دیگر سپری میکرد. لحظاتی تا اذان مغرب باقی مانده بود که جبرئیل خدمت حضرت زهرا علیهاالسلام نازل شد و عرض کرد: ای حبیبه حبیب خدا و ای ثمره قلب او،خداوند بر تو سلام می رساند. امروز به درجات بالا و بهشت ابدی ملحق خواهی شد. سپس میکائیل نازل شد و همان سخن جبرئیل را خدمت حضرت زهرا علیهاالسلام عرض کرد. آنگاه گروه هایی از آسمان به استقبال حضرت آمدند. سپس پيامبر همراه جبرئیل آمد در حالی که میفرمود: دخترم،بیا که آنچه پیش روی توست برایت خیر است در آن هنگام حضرت زهرا فرمود: سلام بر جبرئیل،سلام بر پیامبر،خدایا با همراهی پیامبرت،بهشت تو و جسارت و دارالسلام را می‌خواهم. آنگاه به عزرائیل سلام داد و فرمود: سلام بر تو ای قبض کننده ارواح با حضور عزرائیل عطری خوشبو در اتاق پیچید و روح مطهر حضرت زهراعلیهاالسلام از بدن مبارکش مفارقت کرد،و با شهادت تنها یادگار پیامبر سنگینی آن‌همه مصیبت،قلب محبین فاطمه را تا ابد داغدار کرد. حضرت زهراعلیهاالسلام پس از رسول خدا و حضرت محسن سومین شهید آل محمد بود که پس از ۹۵ روز درحالی که هنوز از جراحات سینه و پهلویش خون جاری بود به شهادت رسید. آن حضرت در سن هجده سالگی و در غروب چهارشنبه سوم جمادی الثانی سال یازدهم هجری قمری،برابر با هفتم شهریور سال یازدهم هجری شمسی،برابر با بیست و نهم آگوست سال ششصد و سی و دو میلادی از دنیا رفت.💔 🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊 🎙‌مارو به دوستانتون معرفی کنید🗣 👇👇👇👇 https://eitaa.com/maktabmortezaali مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
گزارش لحظه به لحظه شهادت حضرت زهرا
#پارت144
🔥گزارش لحظه به لحظه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها 🔥 اسما بیرون اتاق منتظر بود. هنگام نماز کع رسید صدا زد: ای دختر محمد مصطفی،ای بهترین فرزند آدم،ای مادر حسن و حسین،ای پاره تن پیامبر،ای صدیقه طاهره، ای زکیه مرضیه،ای طبیبه عالمه، ای نور چشمانم پیامبر،وقت نماز شده است. اما جوابی نشنید💔 دوباره صدا زد: ای دختر محمد مصطفی،ای دختر بهترین کسی که روی زمین قدم برداشت،ای دختر کسی که به خدایش نزدیک شد به اندازه قاب قوسین یا نزدیک تر، ای دختر کسی که از همه مقرب تر به پروردگارش بود، یا فاطمه زهرا،ای دختر رسول خدا،ای بانوی بانوان عالم. اسمل که هیچ پاسخی از حضرت زهرا علیهاالسلام نشنیده بود وارد اتاق شد،و تا فهمید حضرت از دنیا رفته فریاد زد:《وا فاطمتاه》 و درحالی که اشک می‌ریخت خود را بر روی بدن حضرت انداخت. او دست و پای حضرت زهرا را می بوسید و با گریه می گفت: یا فاطمه،هنگامی که نزد پدرت رفتی از طرف اسما سلام برسان آنگاه گریبان چاک زد و گفت: چگونه می توانم به پسران رسول خدا شهادت تو را خبر دهم؟ درحالی که اسما گریه و ناله میکرد،حسنین وارد خانه شدند! او فورا از اتاق بیرون آمد و آنان را نشاند و برایشان غذا آورد ،آنان گفتند: اسما آیا دیده ای ما بدون مادر غذا بخوریم؟ اسما ما به بقیع رفتیم و فرای مادرمان دعا کردیم،سپس کنار قبر پیامبر رفتیم و صدای آن حضرت را شنیدیم که فرمود:فرزندانم،نزد مادرتان بروید که از دنیا رفته است. اسما حال مادرمان چگونه است؟ مادرمان کجاست؟ 🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊 🎙‌مارو به دوستانتون معرفی کنید🗣 👇👇👇👇 https://eitaa.com/maktabmortezaali مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
گزارش لحظه به لحظه شهادت حضرت زهرا
#پارت146
🔥گزارش لحظه به لحظه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها 🔥 اسما سخنی نگفت و آن دو وارد اتاق شدند و دیدند مادر در بستر خوابیده و رو پوشی بر صورت دارد. حسنین گفتند: اسما،مادرمان هرگز در این وقت نمی خوابید؟ اینجا بود که طاقت اسما تمام شد و مقنعه از سر برداشت و نوی پریشان کرد و خراش بر صورت کشید و درحالی که اشک می ریخت گفت: مادرتان نخوابیده بلکه به رحمت خدا رفته است با این خبر و حال اسما،صدای گریه امام حسن و امام حسين عليه السّلام بلند شد. امام حسن خود را بر روی جنازه مادر انداخته و او را می بوسید و میگفت: مادر با من سخن بگو پیش از آنکه روح از بدنم بر آید امام حسین پای مادر را می بوسید و میگفت: مادر،من پسرت حسینم. با من سخن بگو پیش از آنکه قلبم پاره شود و بمیرم . اسما به حسنین عرض کرد: ای پسران رسول خدا، برخیزید و به مسجد بروید و شهادت مادرتان را به پدرتان خبر دهید. 🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊 🎙‌مارو به دوستانتون معرفی کنید🗣 👇👇👇👇 https://eitaa.com/maktabmortezaali مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
گزارش لحظه به لحظه شهادت حضرت زهرا
#پارت147
🔥گزارش لحظه به لحظه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها 🔥 هنگامی که آنان رفتند،اسما طبق وصیت حضرت زهرا سلام الله علیها به همراه زینب و ام کلثوم بدن مطهر حضرت را داخل خیمه ای از سندس بهشتی که درگوشه اتاق زده شده بود بردند. امام حسن و امام حسين عليه السّلام از خانه به سمت مسجد رفتند در حالی که میگفتند: (وا محمداه،امروز مادرمان از دنیا رفت و مصیبت تو بر ما تازه شد) نزدیک مسجد که رسیدند،با صدای بلند گریه می‌کردند. عده ای از اصحاب بیرون آمدند و پرسیدند: ای پسران پیامبر،خدا چشمانتان را گريان نکند. چه چيز باعث گریه شما شده است؟ آیا بخاطر فراق جدتان گریه میکنید؟ اما حسنین با گریه گفتند: نه مادرمان فاطمه از دنيا رفته است. امیرالمؤمنین که داخل مسجد بود با شنیدن این خبر چنان منقلب شد که با صورت بر زمین افتاد و بی هوش شد.😭 🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊 🎙‌مارو به دوستانتون معرفی کنید🗣 👇👇👇👇 https://eitaa.com/maktabmortezaali مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
گزارش لحظه به لحظه شهادت حضرت زهرا
#پارت149
🔥گزارش لحظه به لحظه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها 🔥 اصحاب آب آوردند و به صورت حضرت زدند. هنگامی که به هوش آمد درحالی که می گریست فرمود: 💔ای دختر محمد،اکنون چه کسی تسلای دلم خواهد بود؟💔 سپس این شعر را خواند: 🥀هر اجتماع و دوستی بالاخره فراق دارد،و هر مصیبتی در مقایسه با فراق آسان است.اکنون که فاطمه را بعد از پیامبر از دست داده ام،دلیل آن است که حضور هیچ دوستی همیشگی نخواهد بود.🥀 امیرالمؤمنین برخواست و همراه امام حسن و امام حسين عليه السّلام به سوی خانه آمد. هنگامی که وارد اتاق حضرت زهراعلیهاالسلام شد،اسما را دید که بالی سر آن حضرت نشسته و گریه کنان می گوید: وای از ایتام محمد! بعد از وفات جدتان برای تسلای دلمان نزد فاطمه می آمدیم،اما اکنون بعد از او نزد چه کسی برویم و با چه چه کسی آرام شویم؟ امیرالمؤمنین جلو آمد و روپوش را از صورت حضرت کنار زد و دید ورقه ای کنار سر اوست،که در آن چنین نوشته است: بسم الله الرحمن الرحیم این وصیت نامه فاطمه دختر محمد است. او شهادت می دهد که خدایی جز الله نیست و محمد بنده و فرستاده اوست. بهشت و جهنم حق است و روز قیامت خواهد آمد و در آن شکی نیست و خداوند بدن های در قبر را مبعوث می‌کند. یاعلی،من فاطمه دختر محمد هستم که خدا مرا به ازدواج با تو در آورد تا در دنیا و آخرت برای تو باشم. چراکه تو از دیگران بر من سزاوار تری. مرا شبانه غسل بده و کفن کن. شبانه بر من نماز بخوان و مرا دفن کن و هیچ کس را با خبر نکن. تو را به خدا می سپارم و به فرزندانم تا روز قیامت سلام میرسانم 🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊 🎙‌مارو به دوستانتون معرفی کنید🗣 👇👇👇👇 https://eitaa.com/maktabmortezaali مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
گزارش لحظه به لحظه شهادت حضرت زهرا
#پارت168
آنگاه امیرالمؤمنین با شکایت از اختناق سقیفه و برای وداع با پیامبر و حضرت حضرت زهراعلیهاالسلام عرضه داشت سلام و درود بر شما دو عزیز،سلام کسی که مجبور به خداحافظی است، نه اینکه بخواهد سخنش را تمام کند یا سیر شده باشد،اگر از کنار شما می‌روم از خستگی نیست،و اگر بر سر قبر شما اقامت میکنم به خاطر ناباوری به آن چیزی نیست که خداوند به صابرین وعده داده است آری صبر بهتر و زیباتر است‌. اگر نبود غلبه این حاکمین مسلط بر ما،ماندن کنار قبر تو و توقف در اینجا را ب رخود خودم سریع ام ماندن اینجا هسد ۶ای
گزارش لحظه به لحظه شهادت حضرت زهرا
#پارت176
.عمر که نمی خواست قبول کند حضرت زهراعلیهاالسلام درباره منع حضور او و ابوبکر به وصیت کرده،دوباره گفت: ای پسر ابوطالب،آیا حسد قدیمی خود را هنوز ترک نکرده ای؟ تو رسول خدا را به تنهایی غسل دادی و بدون حضور ما بر جنازه فاطمه نماز خواندی😏. امیرالمؤمنین دیگر پاسخ او را نداد و به جای آن حضرت، برادرش عقیل گفت: 🔥به خدا قسم،شما حسود ترین دشمن ترین مردم نسبت به رسول خدا و اهل بیت او هستید. شما فاطمه را زدید و از دنیا رفت. درحالی که پهلویش هنوز آلود بود و از شما دو نفر نبود🔥 اکنون باید مردمی می شدند که آن روز ها جنایات سقیفه را تماشا کردند تا فاطمه به رسید و امروز برای تشیع او اصرار می ورزیدند... حضرت خطاب به کسانی که برای تشیع آمده بودند فرمود: 💔بس است آن جنایاتی که در حقخدا و رسول و اهل بیتش انجام دادید. به خدا قسم،من هرگز درباره وصیت فاطمه عصیان وی را نخواهم کرد که کرده بود هیچ یک از شما بر بدنش نماز نخوانید💔 با این عکس العمل های امیرالمؤمنین ابوبکر ساکت شد،اما عمر که هنوز در فکر چاره بود گفت: این کار در اثر کینه ایست که در دل داری. این سخنان بی فایده را رها کن. ای بنی هاشم،به خدا قسم،شما هرگز حسادت قدیمی خویش را با ما ترک نمیکنید🤥😐 به خدا قسم،قصد کرده ام قبر فاطمه را نبش کنم و بر بدنش نماز بخوانم!اکنون قبر فاطمه را نبش میکنم و بر جنازه اش نماز می خوانم!😤🤬 🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊 🎙‌مارو به دوستانتون معرفی کنید🗣 👇👇👇👇 https://eitaa.com/maktabmortezaali مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
گزارش لحظه به لحظه شهادت حضرت زهرا
#پارت184
ابوبکر فورا جلو آمد و گفت: یا ابالحسن،به حق رسول خدا و فاطمه از او دست بردار که ما آنچه تو را خوش نیاید انجام نمی‌دهیم. حضرت نیز عمر را رها کرد و آن دو همراه مردمی که در قبرستان بقیع جمع شده بودند به سرعت متفرق شدند و برای همیشه پیدا کردن قبر فاطمه را از یاد بردند. بعد از شهادت حضرت زهرا علیهاالسلام امیرالمؤمنین سه روز از خانه بیرون نیامد. اصحاب که از این‌ موضوع بسیار ناراحت و نگران بودند،عمار را نزد آن حضرت فرستادند. او وارد خانه شد دید امیرالمؤمنین نشسته و امام حسن و امام حسين عليه السّلام کنار او هستند،و حضرت به آن دو نگاه می کند و اشک می ریزد. عمار عرض کرد:آقای من،شما مارا به صبر در مصیبت دستور می‌دهید. اصحاب در انتظار شما هستند و طاقت دوری شمارا ندارند. حضرت فرمود:عمار راست می گویی؛اما بدان که من با از دست دادن فاطمه،پیامبر را نیز از دست دادم. فاطمه برای من آرامش خاطر و تسلای مصیبت بود. ای عمار، من درد مصیبت را احساس نکردم مگر با وفات او و درد فراق را نفهمیدم مگر با فراق او و آنچه تحمل مصیبت را آسان میکند،این است که در محضر خداست. ای عمار،هنگامی که فاطمه را بر مکان غسل گذاشتم،دیدم یکی از استخوان هایش شکسته و میخ وارد سینه اش شده و آن را مجروح کرده و پهلویش از شدت ضربات سیاه شده است. ای عمار،آنچه از قلبم بیرون نمی رود این است که اون این جراحات رد از من مخفی می‌کرد که مبادا زندگی به کام من تلخ شود.😭