eitaa logo
گزارش لحظه به لحظه شهادت حضرت زهرا
38 دنبال‌کننده
405 عکس
15 ویدیو
0 فایل
به جمع آوری محمد رضا انصاری
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از حدیث دل🥲
51.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پاسخ به یکی از شبهات ایام فاطمیه! مانی بهروز: حضرت علی"ع"که اسوه مردانگی شماست زمانی که زنش رو زدند، نه‌تنها کاری نکرد بلکه دخترش رو هم داد به قاتل زنش(عمر):/ بخش دوم بابت پخش حرفای یک احمق که توی کلیپ بیان شده، معذرت میخام.
🔥گزارش لحظه به لحظه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها 🔥 در یکی از شب ها حال حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها خیلی وخیم شد و عرض کرد: 🥀ای پسرعمو،به من اجازه بده تا کنار قبر پدرم بروم و با او وداع کنم،که هنگام فراق نزدیک شده است.🥀 امیرالمؤمنین و فرمود: 🍂تو در این حال هستی و حتی نمی توانی از جا برخیزی؟🍂 حضرت زهرا علیها السلام عرض کرد: ولی مایلم با پیامبر کنم. حضرت فرمود:اختیار با توست. آنگاه فاطمه همراه امیرالمؤمنین برخاست و حرکت کرد،در حالی که گاهی بر زمین می‌نشست و دوباره بر میخواست🥀 تا آنکه کنار قبر رسید. تا دیدگان حضرت به قبر پدر افتاد ناله ای زد و فرمود: پدر جان در خاک ساکن گشته ای و از دوستان جدا شده ای و مارا به دست مسائل دشوار و مصیبت های سنگین سپرده ای. آنگاه به گونه ای اشک ریخت که نزدیک بود قلب حضرت از جا کنده شود. امیرالمؤمنین فرمود: 💔کمتر گریه کن میترسم خود را کنی.💔 عرض کرد: ای پسر عمو،مرا به خاطر این گریه عفو کن چرا که فراق تلخ ترین طعم هاست. مخصوصا فقدان پدرم که آقای پیامبران و راهنمای هدایت‌ و حبیب قلبم و نور چشمم و آقایم‌ و پشتیبانم و پناهگاهم و قوت بدنم تاری سپس حضرت مشتی از خاک قبر برداشت و بر چشم گذاشت و این اشعار را خواند: به آن کسی که زیر خاک آرمیده بگو اگر فریاد و صدای مرا می شنوی بدان که برای من کوهی بودی که به سایه آن پناهنده بودم؛ولی امروز مرا به دست دشمنانم سپرده ای.آنگاه که قمری شبانه‌روز شاخه روی شاخه آن از غصه میگرید،من نیز بر این روزگار اشک میریزم. 🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊 🎙‌مارو به دوستانتون معرفی کنید🗣 👇👇👇👇 https://eitaa.com/maktabmortezaali مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
🔥گزارش لحظه به لحظه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها 🔥 در ایامی که حضرت زهرا سلام الله علیها در بستر بود،یکی از اقدامات غاصبین،نقشه عیادت و طلبی بود که از سوی آن حضرت خنثی شد. ابوبکر و عمر برای اجرای توطئه،هر روز احوال فاطمه را جویا می شدند تا آنکه خبر یافتند،بیماری حضرت در اثر شدت یافته است. آنان با اطمینان از اینکه حضرت نزدیک شده،تصمیم گرفتند ور فرصت باقی مانده پرده ای بر خود بکشند،و با عیادت وانمود کنند که حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها را جلب کرده اند؛لذا هردو به این بهانه بر در خانه آتش زده آمدند ،اما حضرت زهرا اجازه نداد. فردای آن روز دوباره آمدند،ولی باز هم حضرت اجازه نداد. وقتی از اجازه مستقیم نا امید شدند به امیرالمؤمنین گفتند: بین ما و فاطمه آنچه خود بهتر میدانی اتفاق افتاده و ما قبلا چندین بار برای عذرخواهی آمده ایم،ولی به ما اجازه نداده است.برای ما اجازه بگیر تا از عذرخواهی کنیم.😒 امیرالمؤمنین چند بار به آنان جواب منفی داد تا آنکه روزی پشت در نشستند و با پافشاری از حضرت خواستند رضایت همسرش را برای عیادت جلب کند. امیرالمؤمنین نزد حضرت زهرا آمد و فرمود: ابوبکر و عمر بارها اجازه خواستند و من آنها را رد کرده ام و تو نیز اجازه ندادی. اکنون بار دیگر از من اجازه خواستند تا از تو اجازه بگیرم. حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها عرض کرد: 🔥به خداقسم به آن دو اجازه ورود نمیدهم و کلمه ای با آنان سخن نمی‌گویم تا پدرم را ملاقات کنم و از آنچه انجام داده اند و ظلمی که نسبت به من روا داشته اند شکایت کنم.🔥 🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊 🎙‌مارو به دوستانتون معرفی کنید🗣 👇👇👇👇 https://eitaa.com/maktabmortezaali مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
🔥گزارش لحظه به لحظه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها 🔥 حضرت زهراعلیهاالسلام فرمود با شما کلمه ای سخن نمی گویم تا پروردگارم را ملاقت کنم و از کارهای شما و ظلمی که به من روا داشته اید شکایت کنم. 💥ابوبکر و عمر گفتند:ما برای عذرخواهی نزد آمدیم.مارا به رفتارمان مواخذه مکن! 🔥حضرت زهراعلیهاالسلام رو به امیرالمؤمنین کرد و با اشاره به به وصیت های رسول خدا فرمود: من با اینان کلمه ای سخن نخواهم گفت تا را از ایشان سوال کنم که از ایشان سوال کنم که از پیامبر شنیدند. شما را به خدا سوگند آیا از پیامبر شنیده اید که فرمود 🌼فاطمه پاره تن من است و من از اویم خدا رضای من و نارضایتی فاطمه نارضایتی من است.هرکس فاطمه دخترم را دوست بدارد مرا دوست داشته هرکس رضایت او را جلب کند رضایت مرا جلب کرده و هرکس او را ناراحت کند مرا ناراحت کرده است.هرکس او را بیازارد مرا آزرده و هرکس مرا آزرده کند،خدا را اذیت کرده است.هرکس بعد از من او را بیازارد،همانند کسی است که در حیاتم او را اذیت کرده است و هرکس در حیاتم او را اذیت کند،همانند کسی است که هو را بعد از مرگم اذیت کند. گفتند آری به خداقسم شنیده ایم. حضرت فرمود الحمدالله آنگاه دستانش را به آسمان بلند کرد و فرمود: خدا و ملائکه اش شاهدند که شما دو نفر مرا ناراحت کردید و رضایت مرا جلب نکردید. 🔥خدایا تو را شاهد می گیرم و ای کسانی که اینجا هستید شما نیز شاهد باشید که این دو نفر مرا در زمان حیاتم و هنگام مرگم اذیت کردند. 🔥به خدا قسم با شما دونفر سخنی نمی گویم تا خدا را ملاقات کنم و درباره آنچه از ما منع کردید و آنچه در باره ام مرتکب شدید به او کنم. 🔥نه به خدا قسم هرگز از شما راضی نمی‌شوم تا پدرم پیامبر را ملاقات کنم و از آنچه آنچه انجام دادید به او شکایت کنم تا درباره شما حکم کند‌.‌ 🔥برخیزید و از نزد من بیرون بروید که به خدا سوگند بعد از این با شما سخنی نخواهم گفت تا هنگامی که من و شما مقابل خداوند عزوجل به محاکمه بایستیم. 💔پدرم رسول خدا خبر داده که من اولین نفری هستم که به او ملحق می شوم. 🔥به خدا قسم شکایت شما را به او می نمایم. 🔥به خداقسم بعد از هر نمازی که می‌خوانم شما دو نفر را نفرین میکنم. 🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊 🎙‌مارو به دوستانتون معرفی کنید🗣 👇👇👇👇 https://eitaa.com/maktabmortezaali مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
نماهنگ فضه ببخش.mp3
2.15M
سخته برام دیگه از خدا شفا مو نمیخوام😭 🎙 🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊 🎙‌مارو به دوستانتون معرفی کنید🗣 👇👇👇👇 https://eitaa.com/maktabmortezaali مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
گزارش لحظه به لحظه شهادت حضرت زهرا
#پارت97
🔥گزارش لحظه به لحظه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها 🔥 پس از آن سخنان،حضرت زهراعلیهاالسلام از آن دو نفر روی برگرداند. ابوبکر گفت: یا فاطمه،من از نارضایتی پیامبر و تو به خدا پناه می‌برم. حضرت زهراعلیهاالسلام با یادآوری روز هجوم به خانه اش به فرمود: 🔥ای ابوبکر؛عجیب است که امروز با وارد خانه ما می شوی و این زمانی است که که مردم را بر ما کرده ای! بیرون برو!به خدا سوگند کلمه ای باتو نخواهم گفت تا خدا و را ملاقات کنم و به آنان نمایم.🔥 اینجا بود که ابوبکر صدای وای و ویل بلند کرد و گفت: کاش مادرم مرا به دنیا نياورده بود! اما عمر به او گفت:وای بر مردم!چگونه تو را بر امور خود حاکم کرده اند،درحالی که تو پیرمردی هستی!آیا بخاطر یک زن اینگونه منقلب میشوی و با خوشحال خواهی شد؟😐 آنگاه هردو برخواستند و هنگام رفتن به امیرالمؤمنین گفتند: اگر اتفاقی برای او افتاد،مارا بی خبر مگذار😏 وقتی آنها رفتند حضرت زهرا عرض کرد: آیا آنچه میخواستی انجام دادم؟ فرمود: آری سپس سوال کرد: آیا آنچه بگویم انجام می دهی؟ پاسخ داد: آری حضرت زهراعلیهاالسلام عرض کرد: ❤️‍🩹تو را قسم می دهم که این دو نفر هرگز بر جنازه ام نگذارند و بر سر نیایند و قبر مرا . 🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊 🎙‌مارو به دوستانتون معرفی کنید🗣 👇👇👇👇 https://eitaa.com/maktabmortezaali مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
🔥گزارش لحظه به لحظه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها 🔥 در روز هایی که حضرت زهرا سلام الله در بستر بود چندین بار وصیت کرد، و در یکی از وصیت ها که عده ای حضور داشتند فرمود: 🔥امتی که عهد و پیمان خدا و پدرم پیامبر را درباره شکستند،هرگز بر من نماز نخوانند.آنان در حق من کردند و ارثم را گرفتند و نوشته پدرم بر اعطای را پاره کردند و شاهدان مرا خواندند.من شب و روز برای اتمام حجت بر در خانه هایشان رفتم در حالی امیرالمؤمنین مرا می برد و حسن و حسین همراهم بودند. من آنان را به خدا و پیامبر متذکر شدم که به ما ظلم نکنند و حقي که پروردگار برایمان قرار داده نکنند .اما آنان شب ها پاسخ مثبت می‌دادند و روز ها از یاری ما سر باز می زدند. آنگاه عمر و قنفذ و خالد را بر در خانه ما فرستادند تا پسر عمویم را برای بیعت سراسر زیان خود ببرند،اما او از خانه نیامد زیرا مشغول وصایای پیامبر و جمع آوری قرآن بود. آنان هیزم بر در خانه ما جمع کردند، تا پسر عمویم را برای بیعت سراسر زیان خود خود به ببرند،اما او از خانه بیرون نیامد زیرا مشغول وصایای و جمع قرآن بود. آنان هیزم بر در خانه ما جمع کردند و آتش آوردند تا آنها را شعله ور کنند و ما بسوزیم.من پشت در ایستادم و آنان را به خدا و پسرم قسم دادم که از ما دست بردارند و به جای بی حرمتی به کمک ما بیایند.در آن هنگام عمر با لگدی محکم به در کوبید که در روی من افتاد در حالی که بودم.من بت صورت بر زمین افتادم در حالی که زبانه می‌کشید و را می سوزاند. عمر را از قنفذ گرفت و بر بازویم زو به گونه ای که همانند بازوبند شد. سپس به صورتم زد و محسنم نیز به شهادت رسید. آیا این می خواهند بر جنازه من بخوانند؟ خدا و رسول از آنان هستند و من نيز .🔥 🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊 🎙‌مارو به دوستانتون معرفی کنید🗣 👇👇👇👇 https://eitaa.com/maktabmortezaali مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
گزارش لحظه به لحظه شهادت حضرت زهرا
#پارت105
🔥گزارش لحظه به لحظه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها🔥 امیرالمؤمنین با سخنان همسرش میگریست و حضرت زهرا سلام الله علیها با دست اشکهای او را می‌گرفت و به صورت خود می کشید و می فرمود: ای پسرعمو،تو در فراق من محزون هستی،و اشک محزون هرگاه بر امتی جاری شد خداوند آنان را مورد مشمول رحمت خویش قرار میفرماید. پس چگونه است اگر این اشک بر روی کنیزی بریزد؟ من اشک او را به امید رحمت به صورتم کشیدم،چرا که من کنیز خدا و دختر پیامبرم.💔 آنگاه حضرت زهرا گریست و حسنین با گریه مادر اشک ریختند😭 سپس اميرالمؤمنين درباره آن بسته پرسید: حضرت زهراعلیهاالسلام بسته را گشود که در آن حریر سبزی بود و در میان آن کاغذی سفید بود و چند سطر روی آن بود که می درخشید. حضرت زهرا عرض کرد: یا ابالحسن،من شب عروسی دو پیراهن نو و کهنه داشتم.در آن شب بر سجاده بودم که شنیدم فقیری در می زند و لباس کهنه می‌خواهد؛اما من لباس نو را به او دادم و لباس کهنه را پوشیدم. یا ابالحسن،صبح عروسی با لباس کهنه در خانه تو بودم؛پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم وارد شد و فرمود:دخترم آیا تو لباس نو نداشتی؟چرا آن را نپوشیدی؟ عرض کردم:پدر آن را به فقیری صدقه دادم. حضرت فرمود:کار خوبی کردی.آنگاه گریست و مرا در آغوش گرفت. در آن هنگام جبرئیل نازل شد و عرض کرد: خداوند به تو سلام می‌رساند و میگوید:به فاطمه سلام برسان و بگو: هرچه می‌خواهی درخواست کن که اگر آنچه در آسمانها و زمین است بخواهی میدهم و به او بشارت ده که من او را دوست دارم...🥺 🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊 🎙‌مارو به دوستانتون معرفی کنید🗣 👇👇👇👇 https://eitaa.com/maktabmortezaali مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
گزارش لحظه به لحظه شهادت حضرت زهرا
#پارت107
🔥گزارش لحظه به لحظه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها 🔥 سپس پیامبر فرمود: دخترم این نوشته در این بسته قرار می گیرد و وصیت کن این را با تو در قبر بگذارند. هنگامی که روز قیامت مردم مبعوث شدند،و گناهکاران امیدشان قطع شد و شعله های آتش آنان را به سوی جهنم کشانید،این امانت را به من بده تا آنچه خدا به من و تو وعده داده درخواست کنم،چرا که تو و پدرت رحمت بر عالمیان هستید. حضرت زهراعلیهاالسلام در روز های آخر درباره دشمنان خدا و منع حضور آنان برای تشیع و تدفین وصیت نمود و به امیرالمؤمنین عرض کرد: یاعلی، هیچ یک از دشمنان خدا بر سر جنازه من حاضر نشوند و بر بدن من نماز نخوانند. هنگامی که از دنیا رفتم مرا با دست خود غسل بده و کفن نما و شب دفن کن تا ابوبکر و عمر حضور نداشته باشند و خبر دار نشوند و بر بدن من نماز نخوانند. آن حضرت درباره حضور نیافتن آن دو نفر،در مراسم خاکسپاری،امیرالمؤمنین را قسم داد و عرض کرد: تو را به خدا و به حق رسول خدا قسم می‌دهم،که ابوبکر و عمر بر من نماز نخوانند. پیامبر به من فرمود: یا فاطمه، تو اولین نفر از اهل بیتم هستی که به من ملحق مي شوی. من از نگفتن این خبر تا این لحظه میخواستم تورا ناراحت نکنم. 🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊 🎙‌مارو به دوستانتون معرفی کنید🗣 👇👇👇👇 https://eitaa.com/maktabmortezaali مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
🔥گزارش لحظه به لحظه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها 🔥 🥀روز های در بستر بودن حضرت زهرا با غم و اندوه می گذشت. در یکی از روز ها که حضرت میگریست امیرالمؤمنین فرمود: چرا گريه میکنی؟ فرمود 💔گریه میکنم برای آنچه که بعد از من به تو می رسد 💔 امیرالمؤمنین برای دلداری همسرش فرمود 💔اشک مریز،به خدا قسم،تحمل اینها در راه خدا برای من آسان است.💔 در یکی از روزها عباس عموی پیامبر برای عیادت آمد،اما به دلیل شدت حال حضرت اجازه ورود به او داده نشد. لذا به خانه بازگشت و فرستاده ای را نزد امیرالمؤمنین فرستاد و گفت: ای پسر برادر،فدایت گردم،اگر دختر رسول خدا از دنیا رفت مهاجرین و انصار را جمع کن تا با حضور در نماز بر جنازه او به ثواب برسند که برای دین ما آبرویی خواهد شد. امیرالمؤمنین در حضور عمار به فرستاده عمویش فرمود:به عمویم سلام برسان و بگو: 🥀فاطمه،دختر پیامبر،با مظلومیت،از حق خود ممنوع گردید و از میراثش دور نگه داشته شد. وصیت پیامبر و حق خدا و رسول درباره او رعایت نشد.عمو جان من از تو می خواهم اجازه دهی به مشورت تو عمل نکنم چرا که فاطمه وصیت کرده مراسم او را مخفیانه انجام دهم.🥀 🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊 🎙‌مارو به دوستانتون معرفی کنید🗣 👇👇👇👇 https://eitaa.com/maktabmortezaali مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
🔥گزارش لحظه به لحظه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها🔥 💔بیش از نود روز از رحلت پیامبر می گذشت و در این ایام های زیادی به خاندان جاری شده بود.از فدک تا به خانه وحی،از شهادت پیامبر تا اشک در بیت الاحزان،از های حضرت زهرا تا های امیرالمؤمنین،اما روز های آخر فرا رسیده بود و هیچ یک از اهل خانه امیدی به زنده ماندن بانوی بانوان نداشتند. 😭 حضرت نیز احساس نزدیکی خویش را داشت. روز سوم جمادی الثانی امیرالمؤمنین وارد خانه شد و دید حضرت زهرا پس از مدت ها که نمی توانست کار خانه انجام دهد،آن روز خمیری آماده کرده تا نان بازو و ظرف آبی آماده کرده تا مو های حسنین و لبای هایشان را بشوید.🥺 امیرالمؤمنین با تعجب از آنچه میدید،علت را پرسید، و حضرت درحالی که اشک بر صورتش جاری بود فرمود: 🥀یاعلی،اکنون منو توست. دیشب در خواب پدرم را دیدم که در مکانی بلند ایستاده و به راست و چپ می‌نگرد و گویا منتظر کسی است. عرض کردم: پدر رفتی و مرا تنها و بی کس باقی گذاشتی؟ شب و روز و هر ساعت بر تو گریه میکنم و از هیچ غذایی لذت نمی برم و خواب راحت ندارم. فرمود:فاطمه جان،من اینجا منتظر تو ایستادم.دخترم،فرداشب هنگام رسیدن تو به من است. با دیدن این خواب يقين کردم که فرداشب از نزد تو خواهم رفت. این خمیر را برای نان امروز آماده کرده ام و با این آب میخواهم موهای فرزندانم را بشویم،چرا که تو فردا مشغول و و من هستی و میترسم فرزندانم بمانند و سر هایشان غبار آلود بماند و لباس هایشان تمیز نباشد.😭 هنگامی که امیرالمؤمنین کلمه را از حضرت زهرا سلام الله علیها شنید و فرمود: یا فاطمه،هنوز فراق پدرت در من است،پس چگونه میتوانم با فراق تو شوم؟😭 حضرت زهرا سلام الله علیها فرمود: 🥀 ای پسر عمو، در فراق من همانگونه صبر کن که بر دوری پدرم صبر کردی که خدا با صابرین است🥀 🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊 🎙‌مارو به دوستانتون معرفی کنید🗣 👇👇👇👇 https://eitaa.com/maktabmortezaali مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)