eitaa logo
🇵🇸عاقبت بخیر🇮🇷
638 دنبال‌کننده
14.3هزار عکس
2.9هزار ویدیو
253 فایل
ما از خم پرجوش ولایت مستیم عهدی ازلی با ره مولا بستیم بنگر که وظیفه چیست در این میدان ما افسر جنگ نرم آقا هستیم [ ️🔴 کپی مطالب بامنبع ] 🔴تبادل نداریم 🌹" خادم شهدا" @zeinab_1391
مشاهده در ایتا
دانلود
💠آیت الله حق شناس رحمةالله؛ 🔸شخصی آمد خدمت امام صادق‌ علیه السلام و عرض کرد: یابن رسول الله یک کمکی به من بفرما. 🔸 حضرت فرمود: به نظرم دیشب نماز شب نخوانده‌ای، اگر خوانده بودی، امروز محتاج به سؤال نبودی!! 🔸اگر بخواهم این حجاب‌ها را بر طرف کنم و از این خانه ظلمانی بگذرم، باید پروردگار مرا یاری کند. امام عسکری‌ علیه السلام می‌فرماید: «إنّ الوصول إلی الله سفر لا یدرک إلا بإمتطاء اللیل»؛ (بحارالانوار/ج۷۵/ص۳۸۰) سفر به سوی خدا ممکن نیست؛ مگر این‌که سحرها بلند شوی. 🍃🌹🌸🍃🌹🌸🍃🌹🌸🍃 @banooye_dameshgh
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم
👈ترجمه صفحه◄ ٢٨٨ ►🌹سورة الإسراء🌹 و [ای پیامبر!] هیچ چیز، ما را از فرستادن معجزات [که همواره مشرکان و کافران خواهانِ آنند] باز نداشت جز اینکه پیشینیان، آن معجزات را تکذیب کردند [و به این سبب نابود شدند؛ واینان هم اگر به سویشان آید، تکذیب می کنند ونابود می شوند.] و به قوم ثمود [ازلابلای سنگ های کوه] ناقه دادیم که معجزه ای روشن بود، ولی به آن ستم کردند [و او را از پا درآوردند وبه عذاب مبتلا شدند] و ما معجزات را جز برای هشدار دادن به مردم نمی فرستیم. (۵۹) و [یاد کن] هنگامی را که به تو گفتیم: یقیناً پروردگارت [از هر جهت] به مردم احاطه کامل دارد و آن خوابی را که به تو نشان دادیم و نیز درخت لعنت شده در قرآن را [که مصداقش درخت زقّوم، بنی امیه، طاغیان و یاغیانند] جز برای آزمایش مردم قرار ندادیم؛ و ما آنان را [از عاقبت شرک و کفر] هشدار می دهیم، ولی در آنان جز طغیانی بزرگ نمی افزاید!! (۶۰) و [یاد کن] هنگامی را که به فرشتگان گفتیم: برای آدم سجده کنید. پس همه سجده کردند مگر ابلیس که گفت: آیا برای کسی که او را از گِل آفریدی، سجده کنم؟! (۶۱) [سپس] گفت: مرا خبر ده این کسی که او را بر من برتری دادی [سببش چه بود؟] اگر تا قیامت مهلتم بخشی، بی تردید فرزندانش را جز اندکی لجام می زنم [و به دنبال خود به عرصه هلاکت و نابودی می کشم.] (۶۲) خدا فرمود: برو که از آنان هر کس تو را پیروی کند، قطعاً دوزخ کیفرتان خواهد بود، کیفری سخت و کامل. (۶۳) از آنان هر که را توانستی با آوازت [به سوی باطل] برانگیز، و [برای راندنشان به سوی طغیان و گناه] با سواره ها و پیاده هایت بر آنان بانگ زن، و با آنان [از راه سوق دادنشان به حرام] در اموال و [از طریق وسوسه کردنشان به زنا] در اولاد شریک شو، و به آنان وعده [دروغ] بده [که از قیامت، حسابرسی، بهشت و دوزخ خبری نیست] و شیطان آنان را جز از روی باطل و دروغ وعده نمی دهد.(۶۴) [ولی آگاه باش که] یقیناً تو را بر بندگانم هیچ تسلّطی نیست، و کافی است که پروردگارت نگهبان و کارساز [آنان] باشد. (۶۵) پروردگارتان کسی است که کشتی ها را در دریا برای شما روان می کند تا [با رفتن از اقلیمی به اقلیم دیگر] از رزقش بطلبید؛ زیرا او همواره به شما مهرباناست. (۶۶) ◄ ٢٨٨ ►
درهیاهوی‌دنیایی‌پرجمعیـت سلام‌براوکہ‌جایش همه‌جا‌خالی‌ست...
‏یوسفِ گم‌شده‌یِ این همه یعقوب کجاست..؟ ‎
خدایا مابه‌تو یک بدهکاریم ویک طلبکار یاطلبمان‌رابده‌ یاطلبت‌رابگیر... (عج)
یک روز فراموش خواهید شد. خودتان برای آخرتتان ، تلاش کنید ... فردا کسی نیست !🌱
حُب حسین، سر الاسرار شهداست فَأین تَذهبون؟! اگر صراط مستقیم می‌جویی بیا؛ از این مستقیم‌تر راهی وجود ندارد! حُب حسین..! شهیدسیدمرتضی‌آوینی🌱 @banooye_dameshgh
دل خوش نکرده ایم به اعمالِ خیرِ خود ما را غمِ حُسین سرافراز میکند... @banooye_dameshgh
🌷   ‍✿﷽✿ 🕊 🔴 🌟 خاطرات شهید قسمت 4⃣2⃣3⃣ روی دژ، به یک بام مسطح می‌ماند که چهارمتر عرض داشت، وسط آن کانالی به عمق یک متر که از ابتدا تا انتهای دژ امتداد می یافت و چپ و راست کانال پر بود از سنگرهای متصل به کانال و حتی سکوی تانک. فتح این دژ نشان می‌داد که چند شب قبل چه اتفاق بزرگی افتاده است و ما باید دشمن را از مقابل دژ دور می‌کردیم و آن‌ها تلاش می‌کردند که دژ را پس بگیرند.¹ روی دژ، سعیداسلامیان و ناصرقاسمی و محمودحمیدزاده و حاج‌ستارابراهیمی، منتظر آمدن ما بودند. آن‌ها به ترتیب، مسئول محور، جانشین اول و دوم محور بودند. حاج‌ستار هم با گردانش چند شب قبل دژ را گرفته بود و با اینکه نیروهایش به عقب رفته بودند، اما خودش برای توجیه فرمانده‌ی جدید، آنجا مانده بود. طبق نظر مسئولان باید نیروهای گروهانم را از چپ تا راست دژ می‌چیدم و منتظر می‌ماندم که بعد از عبور گروهان اول از دژ، به فرماندهی "حیدرهوشیاران"، پاکسازی نخلستان را تا عمق، ادامه بدهیم. هنگام غروب، گروهان اول از سمت دژ به سمت نخلستان رفت و صدای تیرهای سبک، بالا گرفت. همان‌جا، هوشیاران مجروح شد. از آنجا، معاون من، عباس علافچی فرماندهی گروهان اول را به عهده گرفت. عراقی‌ها پشت نخل‌ها وول می‌خورند و جلو می‌آمدند، اما نرسیده به دژ با شلیک بچه‌ها زمین‌گیر می‌شدند و عقب می‌رفتند. تقریباً گروهان عباس علافچی از راست نخل‌ها به دشمن جناح داده بود و داشتند دور می‌خوردند. سعید اسلامیان گفت: « خوش لفظ، پشت سرم بیا. » از انتهای سمت چپ دژ تا سمت راست، از وسط کانال عبور کردیم. بیشتر مسیر کانال از اجساد عراقی‌ها بسته شده بود و ناچار پا روی آن‌ها می‌گذاشتیم و عبور می‌کردیم. به انتهای دژ رسیدیم؛ جایی که بچه‌های لشکر سیدالشهدا، مستقر بودند. فرمانده گردان ما، سالار آبنوش هم آنجا بود. سعید یک لحظه از دژ بالا رفت و به اندازه یک چشم به هم زدن نگذشت که یک عراقی از پشت نخل رگباری به سمت او گرفت و تیر به کشاله ران او خورد. سعید حتی خم هم نشد. مثل شیر بالای دژ ایستاد و رجز خواند: « بچه ها، بزنیدشان، امانشان ندهید. » _______________________________ ۱. از زبان فرماندهان نقل می‌شد که اهمیت این دژ برای عراقی‌ها به حدی بود که برای بازپس‌گیری آن صدام‌حسین شخصاً هدایت عملیات را بر عهده گرفت. این اتفاق مصادف با حضور ما در دژ بود. مطابق اسناد جنگ، عراقی‌ها نام این عملیات را "دِروی‌بزرگ" نامیده بودند و این‌که آن‌ها با آتش، زمین، دژ، نخلستان و نهرجاسم را شخم زدند، حرف گزافی نبود. طبق آمار، ۲۰ هزار دهنه آتش از سوی عراقی‌ها روی این منطقه شلیک شد و ۱۵۰ گردان توپخانه، بخشی از این ۲۰ دهنه‌ی آتش بود. ⬅️ ادامه دارد.... @banooye_dameshgh