eitaa logo
🇵🇸عاقبت بخیر🇮🇷
648 دنبال‌کننده
14.2هزار عکس
2.8هزار ویدیو
253 فایل
ما از خم پرجوش ولایت مستیم عهدی ازلی با ره مولا بستیم بنگر که وظیفه چیست در این میدان ما افسر جنگ نرم آقا هستیم [ ️🔴 کپی مطالب بامنبع ] 🔴تبادل نداریم 🌹" خادم شهدا" @zeinab_1391
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴فرانسه و اسقاطیل اینجوری درگیر اعتراضات اجتماعیشون شدن ولی خب چون چیزی براشون عایدی نداره بایکوت شدن! 🔹فقط چار نفر توی ایران بیان بیرون براشون جذابیت داره لاشخوری میکنن @banooye_dameshgh
حجره پریا داستان امنیتی واقعی تقدیم به سربازان گمنام امام زمان عج 📌قرارگاه جبهه ضد صهیونیستی
🔹معاون وزیر از کارهای آماری حرف زد و معمولا این تیپ آدمها یا خیلی سیاه صحبت میکنند یا خیلی گل و بلبل! اینقدر کارهای فرهنگی انجام شده توسط وزارت خونه مطبوعشون را قشنگ جلوه داد و آمارش را زیر و بالا کرد که مونده بودم چرا با این همه کار فرهنگی، امام زمان ظهور نمیکنه؟! 🔹آخه اونجوری که اون بنده خدا حرف میزد، همه چیز در کنترل است و امنیت فضای مجازیمون مثل امنیت دفاعیمون شده و فقط مونده ظهور آقا امام زمان! حوصله اکثر حضار سر رفته بود... کسی هم خیلی روش نمیشد بهش بگه بسه دیگه! وقتت تمومه! خودش فهمید و دید اکثرا دارن چرت بعد از ناهار میزنن و کسی خیلی گوش نمیده! نوبت اون خانمه رسید... حالا اگه بعضیا خورده نمیگیرن؛ خانمی جوان... قد متوسط... نه چاق و نه لاغر... معمولی و وزین ... فوق العاده باحجاب... مشخص بود طلبه است... سن و سال زیادی هم نداشت... خیلی محکم و استوار قدم برمیداشت... 🔹رفت پشت تریبون... فلشش را زد به سیستم و میخواست ارائه مقاله بده! چون تنها سخنران زن اون همایش بود، خیلی باید اعتماد به نفس و حوصله خرج میکرد... نمیدونم در اون موقعیت ها بودین یا نه؟ اما سخته که تنها سخنران همایشی کاملا علمی و خشک و مردونه باشی که یه پاش هم امنیتی هست و همه به هم چپ چپ نگاه میکنن! چه برسه به تو که دختر هستی و... 🔸شروع کرد: «به نام اهورا مزدا ! به نام هبل و لات و عزّی! (نام سه تا از بت های زمان جاهلی!) اصلا خوشحال نیستم که اینجام و خوبه که اکثرا دارین چرت میزنین! 🔸منو به زور آوردن اینجا و گفتن کسی نیست مقاله بده و تو هم نمیخواد مقاله بدی و خودتو به زحمت بندازی!» 🔹چشمای کسانی که بیدار بودن و حواسشون بود، داشت گرد و گرد تر میشد از اون حرفا! ینی چی این حرفها؟! بقیه هم که روی صندلیشون لم داده بودن و خمار و چرت زده بودن، یه تکون به خودشون دادن! 🔸اون خانم ادامه داد: «ما اصلا اینجا امنیت نداریم... چه برسه به امنیت مجازی و حقوق مجازی ... بیکار بودند که یه همچین همایشی گذاشتن و این همه آدم دور هم جمع کردند! تازه فردا هم ادامه داره! جالبه ها! من نمیدونم دیگه فردا قراره چی بگیم و چی بشنویم!» 🔸یه نگاه به چپ و راست مجلس کرد و گفت: «حیف نیست که وقت این همه بزرگ و وزیر و وکیل مملکت را تلف کنند برای همچین جلسه و همایشی؟!» 🔹بقیه داشتن بیدار میشدن ... دیگه داشت کم کم همهمه ها شروع میشد... یه کم ولم صداها داشت میرفت بالاتر! یکی از علمای پیرمرد داشت با عصاش ور میرفت و حرص میخورد و چپ چپ به اون خانمه نگاه میکرد! گفتم الانه که پاشه و اون دخترو با عصا بزنه نصف و نابود کنه! همینجوری که داشت شلوغ پلوغ میشد و همه بیدار و وحشت زده بودند، مجری از پشت بلندگوش گفت: «خانم صبر کنید لطفا! شما چی داری میگی؟! اصلا شما را کی راه داده اینجا؟! شما حالتون خوبه؟! شان مجلس را حفظ کنید لطفا!» 🔹تا مجری اینو گفت، بقیه هم سر و صداشون تبدیل به داد و بیداد شد و بلند بلند میگفتن: «بیارینش پایین! ... این چه وضعشه! ... این نفوذیه! ... خجالت بکش! ... حیا کن زن!... اصلا زن را چه به این حرفا و جلافتا!» 🔹دو سه دقیقه سختی بود... دیگه همه بیدار شده بودند... همه داشتن بر و بر به اون خانمه و وضعیت پیش اومده نگاه میکردند! اما اون خانمه اصلا رو خودش نذاشت... خیلی حساب شده رفتار میکرد... نمیدونم چرا ته ته دلم میگفت بشین سر جات و هیچی نگو... ته ته دلم میگفت چیزی نیست و بشین و به این نمایش نگاه کن! 🔸اون خانمه یه لبخند هم چاشنی حرفاش کرد و ادامه داد : «بعله... مثل اینکه حضرات سر حال شدند! میشه لطف کنین و یه صلوات ختم کنید!» همه... از جمله بچه های امنیت سالن و مسئولین همایش و... بهت زده بودند و بالاجبار صلوات یواش و آرومی ختم کردند! 🔸اون خانمه ادامه داد: «بسم الله الرحمن الرحیم خدمت همه علما و وزرا و بزرگان و حضار در مجلس و هیئت رئیسه محترم سلام و عصر بخیر عرض میکنم! جسارت بنده را ببخشید... من نه به اهورا اعتقاد دارم و نه به لات و هبل و عزی! هدف من، فقط تقویت توجه شما سروران گرامیم و همچنین پریدن چرت عصرگاهی بعضی اعزه محترم بود که الحمدلله حاصل شد! 🔸بازم عذرخواهی میکنم... چون برای این مقاله خیلی زحمت کشیدم و ضربات سنگینی خوردم، زورم میومد که در اون شرایط منفعل و بی حال صحبت کنم... دوس داشتم از جوونی و شیطنت مقتضای سن و سالم استفاده کنم و این ریسک را به تن بخرم تا چشم ها بازتر بشه و به من بیشتر توجه کنید! 🔸موضوع بنده درباره اینه که چطور میشه امنیت را به فضای مجازی ایران برگردوند؟! و چون بنده طلبه سطح سه هستم، میخوام درباره امنیت اخلاقی و اعتقادی حرف بزنم! حالا اگر بنده را حلال کردید و مایلید که ادامه بدم، لطفا یه صلوات ختم کنید!» 🔹تا اینو گفت، همه با هم صلوات ختم کردند ... صلوات بلندی هم ختم کردند... در حین صلوات، بعضی ها به هم نگاه میکردند
و لبخند میزدند ... ماشالله به این زن! رو دست زد... به کیا؟ به آخوندا و وزرا و کهتر و مهتر مجلس رکب زد! ماشالله!
🔹صحبتاش جالب بود... شهادت طلبانه بود اما باید میگفت... لحن و ادب کلامش خوب بود... اولش به خیلیا برخورد اما معلوم بود که برنامه داره و قصد لوس بازی و لودگی نداره... مهم تر اینکه... محتوای کلامش هم خوب بود... یادمه که در بعضی از بخش های صحبتاش میگفت: 🔸«کاش علمایی که در جامعه به عنوان استاد اخلاق و بزرگ اخلاقی معرفی شده اند، بروزتر بودند و روش نگهداری اخلاق و اعتقاد در فضای مجازی هم بگن. ما هنوز خیلی مطمئن نیستیم که بدونیم تکلیفمون چیه و چطوری باید در فضای مجازی پاک باشیم و چشم و گوشمون آلوده نشه! خب این کار کیه؟ بیان این امور کار کیه؟ کار علمای اخلاق و عقایده! شک نکنید! کاش میگفتن «تقوای مجازی» ینی چی و راه به دست آوردنش چیه؟! کاش مصداق واقعی «عمل صالح مجازی» هم روشن بود و میتونستیم بدونیم کدوم کارمون در فضای مجازی ثواب هست و کدومش ادای ثواب در آوردن داریم در میاریم؟!» 🔹به بچه های خودمون اشاره کردم که آماده باشن... کم کم موقشه... اون خانم ادامه داد: 🔸«چون فضای مجازی، الان شده قتلگاه مردم. اینجا دیگه قصه حجاب زن و دخترا نیست که طبق معمول، همه چیزو به سر زن جماعت خورد کنین و بگین بخاطر تو هست که اینجوری شده! وضعیتش دیگه از چهار تا تار مو و سر و وضع لخت و کم حجاب کف خیابون و پیاده رو ها رد شده... زده بالاتر... الان در خیابون ها و پیاده روهای ما یک دهم مشکلات مجازی هم به چشم نمیخوره و وضعیت مجازیمون، با عرض معذرت از اینگونه حرف زدنم؛ واقعا خاک بر سری به معنای حقیقی شده... 🔸قبلا اگر بخاطر بد حجابی و اوضاع کوچه و خیابونا، علما و طلبه ها کفن پوش میشدن و سینه چاک میدادن و بالای منبرها، عمامه را از سر در میاوردن و به سر و صورت خودشون میزدند و به امام زمان تسلیت میگفتند، دیگه الان باید چی بگن؟! ... وضعیت اخلاق و اعتقادات در فضای مجازی به بحران خودش رسیده! الان به راحتی عقاید خرافی و مضحک و پست، با فرمی کاملا منطقی به خورد بچه های ما میدن و اسمش میذارن *«آتئیست گری» !*به راحتی به هم میگن *«خدا ناباور»*و به همدیگه بخاطر پذیرش این حرفها تبریک میگن! دیگه از فعالیت فرقه های منحرف بهاییت و دراویش و حلقه ها و اینا چیزی نگم بهتره!» 🔹بچه های ما به تکاپو افتادن... خیلی آروم و زیر پوستی جا به جا میشدن و میرفتن سر جاهایی که براشون مشخص شده بود... فقط منتظر بودیم اون خانمه حرفاش را تموم کنه... اون بنده خدا ادامه داد: 🔸«باید یه فکری کرد. *راهش نه فیلتره و نه سانسور!* بنظرم باید با «قدرت»، ورود پیدا کنیم و از این بزرگترین امکان منبر اخلاق و عقاید، نهایت استفاده را بکنیم. لطفا «طرح درس» در زمینه «اخلاق مجازی» بنویسید... جای خالی «طرح درس عقاید و پاسخ های مجازی» خالیه! 🔸عرصه تبلیغ مجازی که بسیار ضعیفه و حتی یک «رشته تبلیغ مجازی» به شیوه کاملا «تخصصی» برای حوزه های برادران و خواهران تعریف نشده و وجود نداره!...» بچه ها اشاره کردن که آماده هستن...😉 🔸اون خانمه در بخش پایانی صحبتاش گفت: «در پایان، بذارین گور خودمو با این حرف بکنم و تیر خلاصمو شلیک کنم: 🔸وقتی رهبری گفتند علما و روحانیون باید از قم به طرف شهرها و روستاها هجرت کنند و همش متراکم در قم نمونن! طلبه ها و روحانیون سطوح متوسط به این حرف آقا چشم گفتند و عمل کردند! اما غافل از اینکه منظور آقا را بعضی ها نخواستند بفهمند و عمل کنند! آقا بعدها فرمودند من منظورم، «علما» بوده و چرا علما به طرف شهر و محل و روستاها و مراکز استان ها هجرت نمیکنن؟! الان هم همینه... چند تا بچه طلبه مثل من ریختیم در فضای مجازی و مدام کانال و گروه و سوپر گروه میزنیم و کارمون شده سه تا چیز: کپی برداری! اظهار تاسف از وضعیت اسفبار جامعه! ختم صلوات و دعای فرج! همین... 🔸کو علما؟ کو مراجع؟ کو دفاتر مراجع؟ چرا همیشه عقب تر از من بچه طلبه هستند؟ چرا فرسنگ ها از حضرت آقا فاصله دارن؟ چرا رساله احکام مجازی نمینویسن و بیرون نمیدن؟ چرا اخلاق و عقاید مجازی تدریس نمیکنند؟! متن درس های روزانه کفار و مناقین و مرتدین به صورت آنلاین در کانالاشون به روز میشه! اما ما فقط مواضع و بیانات بعضی از آقایون علما را موسمی و نزدیک انتخاباتی میشنویم و میخونیم! ...» 🔹روحم شاد شد... ماشالله... دمش گرم... احساس کردم همه حرفهایی که خیلیا میخواستن در همایش ها و جلسات بزنند اما بلد نبودند چطوری بگن و با چه لحنی حرف بزنن، اون خانمه خیلی زیبا و کامل بیان کرد و به دل همه هم نشست! حتی آخر صحبتاش براش صلوات بلندی هم ختم کردند و چند نفری هم جلوی پاش بلند شدن و احترامش گذاشتند. عالی بود. 🔹تا اینکه نوبت من شد... قبل از اعلام مجری از سر جام پاشدم... ادامه دارد... 🔴کپی ممنوع @banooye_dameshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_1416984702.mp3
3.21M
🔊 بشنوید| توصیه‌ها و دستورات ویژه استقبال از ماه رجب. استاد فیاض‌بخش 🔸 بیایید در این ماه با امیرالمومنین(ع) معامله کنیم! 🔸 روش عملی مراقبه و محاسبه در ماه رجب. 🔸 اعمال عبادی توصیه‌شده در ماه رجب @banooye_dameshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا