eitaa logo
🌹 بانوی تمدن ساز 🇵🇸
5.9هزار دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
6.1هزار ویدیو
273 فایل
🌺 قرآن انسان ساز است و زن انسان ساز است🌺 آمده ایم تا با الگو برداری از بزرگ بانوی تمدن ساز عالم حضرت فاطمه زهرا(س)، از به انتظار نشستن دست برداریم و به انتظار مبارزه و تلاش کنیم #سید_علی_تنها_نیست مدیر: @banooyemobarez ادمین تبلیغ و تبادل: @as_h1357
مشاهده در ایتا
دانلود
آقایان! جلوی این کثافت بازار را در شیعه خانه‌ی امام زمان(عج) بگیرید لعنت به هر آنکس که در این ماجرا همراهی کرد به قلم،قدم و زبان و لعنت خدا بر بی غیرتانی که باید جلوی ادامه ی این روند را بگیرند و نمی‌گیرند و لعنت به مجریان سند کثیف ۲٠۳٠ در هر کسوتی والله خون شهدا دامانمان را خواهد گرفت که جان دادند تا در این مرزو بوم اسلام جاری شود... ✍️ https://virasty.com/M_TalebiDarestani/1714775184928119545
سلام و عرض تسلیت طی چند پیام یکی از مناظرات امام صادق علیه السلام را منتشر میکنم به مناسبت امروزکمی وقت بگذارید و مطالعه بفرمایید 🏴
هفت دقیقه در مکتب! حوصله‌‌ای که امام صادق علیه السلام در پاسخگویی به شبهات و سوالات جاهلان و معاندان بخرج می‌دادند، گمشده‌ی امروز مدعیان انقلابی گریست به مناسبت شهادت ایشان مخلص یک نمونه از مناظراتشان را به اشتراک می‌گذارم که تصویرگر اعجاز الهی در علم و صبر رئیس مذهب جعفری است 🏴امام صادق (علیه السلام) کلاس درس باشکوهی داشتند و هر روز پس از پایان درس، مخالفان علمی خود را می‌پذیرفتند و ایرادهای آنها را می‌شنیدند وپاسخ می‌دادند گاهی گفتگو طول می‌کشید و نمی‌توانستتد برای ناهار به منزل بروند، کسی را می‌فرستادند از بازار نان بخرد و چند لقمه نان می‌خوردند و و به بحث ادامه می‌دادند... ◀️یک روز مردی به نام ابوشاکر پس از نماز پیش ایشان آمد وگفت اجازه می‌دهید که هرچه می‌خواهم بگویم؟ امام فرمودند: هرچه می‌خواهی بگو ابو شاکر گفت: تو چرا شاگردان وشنوندگان دیگر خود را با افسانه فریب می‌دهی؟ امام: کدام افسانه؟! ابوشاکر: آنچه درباره خدا می‌گویی چیزی جز افسانه نیست و تو با افسانه سرایی می‌خواهی مردم را به پذیرفتن چیزی که نیست واداری هرچه وجود دارد با یکی از حواس پنجگانه می‌توان به وجود آن پی برد و خدا با هیچ یک از حواس، درک نمیشود پس خدایی وجود ندارد! ◀️ ممکن است بگویی هرچند انسان نمی‌تواند با حواس پنجگانه خدا را درک کند ولی با حواس باطنی می‌تواند به وجود او پی ببرد ❗این سخن هم درست نیست زیرا استفاده از حواس باطن، وابسته به استفاده از پنج حس ظاهری است، نمیتوانی در ذهن خود چیزی را مجسم کنی که در تجسم آن یک یا چند حس ظاهری دخالت نداشته باشد وقتی تو شکل یک دوست غائب را در ذهن خود مجسم می‌کنی ادامه👇
◀️ اگر حس بینایی تو نباشد امکان ندارد او را تجسم کنی و اگر حس شنوایی تو نباشد امکان ندارد صدایش را بشنوی و وقتی دست او را در دست می‌گیری از حس لامسه خود استفاده می‌کنی وگرنه نمی‌توانی در باطن دست او را لمس کنی پس تمام احساسات باطنی وابسته به احساسات پنجگانه ظاهریست و هرگاه این احساسات نباشد، هیچ چیز قابل درک نیست بنابراین اگر بگویی من خدا را با احساسات باطنی درک می‌کنم، من گفته تو را نمی‌پذیرم. ◀️ ممکن است بگویی که خداوند را با عقل درک می‌کنم نه با حس ظاهر و باطن؛ این هم درست نیست، زیرا عقل هم بدون حواس پنجگانه نمی‌تواندچیزی را درک کند اگر توانستی به وسیله عقل بدون کمک گرفتن از یک یا چند حس، وجود چیزی را ثابت کنی من می‌پذیرم که تو می‌توانی با عقل خود پی بوجود خدا ببری! خدایی که تو مردم را به آن دعوت می‌کنی چیزی نیست، جزآنچه که از قوه خیال تو بیرون آمده، تو در خیال خود موجودی را تصور کرده‌ای و او را به شکل خود درآورده‌ای و چون خود حرف می‌زنی و غذا می‌خوری و می‌خوابی، تصور می‌کنی که او حرف می‌زند و غذا می‌خورد و می‌خوابد! و برای اینکه نفوذ خود را حفظ کنی او را به کسی نشان نمی‌دهی و می‌گویی که او دیده نمی‌شود و دیده نخواهد شد و از مادر زاییده نشده است و کسی از سلب او به وجود نخواهد آمد! 🔻خدای تو مانند صنم مقنع هندوهاست! در هندوستان یک بت وجود دارد که جلوی آن یک پرده کشیدند و هیچکس آن بت را نمی‌بیند و متولیان به هندوها می‌گویند که آن بت هرگز خود را به افراد بشر نشان نمی‌دهد چون می‌داند که پس از دیدن او فوراً خواهد مرد! ◀️ تو می‌گویی که این جهان را خدا آفریده، آن هم خدایی که دیده نمی‌شود ‏و صدایش را نمی‌توان شنید و فقط یک نفر صدای او را شنیده و اون هم پیامبر است! ولی من می‌گویم که جهان را کسی نیافریده و به خودی خود به وجود آمده آیا علف صحرا را کسی می‌آفریند؟! آیا مورچه و پشه را کسی می‌آفریند؟! مگر نه این است که این موجودات به خودی خود به وجود می‌آیند؟ 🔻من فریب تو را نمی‌خورم و افسانه‌ات را درباره خدایی که دیده نمی‌شود نمی‌پذیرم من خدایی را می‌پرستم که بتوانم با دو چشم خود او را ببینم و با دو گوش خود صدایش را بشنوم و اگر صدا ندارد، با دست او را لمس کنم چرا تو با این افسانه‌ها مردم را گمراه می‌کنی و چرا نمی‌گذاری که مردم واقعیت را بپرستند؟ نه افسانه را! ◀️ آفریدگار ما هستیم، نه خدایی که تو میگویی! من خدای خود را با دستهایم می‌تراشم و به وجود می‌آورم و تو خدای خود را از پندارت به وجود می‌آوری! 🌹درتمام مدتی که سخن می‌گفت، امام حتی یک بار هم چیزی نگفتند دو سه بار شاگردانشان خواستند چیزی بگویند امام به آنها اشاره میکرد که ساکت باشید سخنان ابوشاکر تمام شد و امام همچنان ساکت بودند گویا منتظر بودند بازهم اگر چیزی می‌خواهد بگوید چند لحظه گذشت آنگاه فرمود: سخنت تمام شد؟ ابوشاکر گفت: آخرین حرف من این است که تو شناخت خدای نادیده را وسیله‌ای برای رسیدن به ریاست،ثروت و خوشگذرانی قرار دادی و دیگر سخنی ندارم! ✅ امام فرمود: اینک که سخن تو تمام شد، پاسخ تو را می‌دهم ولی جواب را از آخرین قسمت شروع می‌کنم؛ ❎ گفتی من از این جهت مردم را به خداپرستی دعوت می‌کنم که به وسیله فریب دادن آنها دارای نفوذ و ثروت شوم و خوشگذرانی نمایم اگر زندگی من مانند خلیفه بود این اتهام درست بود و انتقاد تو بجا! ولی خودت امروز در اینجا غذای روز مرا دیدی و مشاهده کردی که چند لقمه نان بود از تو دعوت می‌کنم که امشب به خانه من بیایی و غذای شب مرا هم ببینی و مشاهده کنی اثاث خانه من چیست! ✅اگر من خواهان جمع آوری ثروت بودم که زندگی را به خوشی بگذرانم لزومی نداشت که از راه تبلیغ خداپرستی ‏به این مقصود برسم من می‌توانستم از راه‌های دیگری مانند بازرگانی سرمایه‌دار شوم خصوصاً که اطلاعات من راجع به اوضاع کشورهای دیگر، بیشتر است از بازرگانان این شهر بپرس که در اصفهان و روم و... چه نوع کالاهایی تولید می‌شود که خرید آنها از لحاظ بازرگانی سود دارد؟ تصور نمی‌کنم که آنها بتوانند به تو پاسخ بدهند برای اینکه بازرگانان اینجا فقط کالاهای شام و مصر و جزیره و بین النهرین را می‌شناسند و از کالاهای ممالک دیگر که وارد کردن آنها به جزیره العرب سود دارد بی اطلاع هستند ولی من می‌دانم در کشورهای خارجی چه کالاهایی وجوددارد که می‌توان آنها را به اینجا آورد فروخت و سود برد. بیش از بازرگانان می‌دانم که در هر کشور چه نوع کالاها تولید می‌شود و کدام یک را می‌توان به کشورهای دیگر برد تا سود بیشتری به دست آید ◀️امام ادامه دادند: تو گفتی من از تبلیغ خداپرستی قصد فریب دادن مردم را دارم تا به ثروت برسم در پاسخ تو می‌گویم از روزی که مردم را تبلیغ می‌کنم تا امروز از هیچکس غیر از هدایای کوچک آن هم از نوع میوه‌ها، دریافت نکردم
⁉️تصدیق می‌کنی که کسی یک عمر مردم را تبلیغ به خداپرستی نمی‌کند تااینکه درعوض در هر سال چند دانه انار و مقداری خرمای نوبر دریافت نماید؟! ✅شنیدم پدرت مروارید فروش بوده و شاید تو در کودکی زیردست پدر مروارید را شناخته باشی من انواع جواهر را می‌شناسم و گوهری نیست که آن را نشناسم و ارزش آن را ندانم اگر من می‌خواستم زراندوزی کنم نیازی نبود از راه دعوت به خدا به این هدف برسم می‌توانستم از راه جواهر فروشی توانگر شوم... ⏹ اکنون به پاسخ قسمت دیگر از انتقادها که اساس انتقادهای توست می‌پردازم گفتی: من افسانه سرایی می‌کنم و مردم را دعوت به پرستش خدایی می‌کنم که دیده نمی‌شود، تو که منکر خدای نادیده‌ای آیا می‌توانی درون خود را ببینی؟ ابوشاکر: نه امام: اگر می‌تواستی درون خود را ببینی نمی‌گفتی چون خدا را نمی‌توان دید عقیده به خدا افسانه است ابوشاکر: دیدن درون چه ربطی به پرستش خدایی دارد که نیست؟! امام: تو می‌گویی چیزی که دیده نشود و صدایش قابل شنیدن نباشد و قابل لمس کردن یا بوییدن یا چشیدن نباشد وجودندارد و قابل پرستش نیست ابوشاکر: آری نظر من همین است امام: آیا تو صدای حرکت خون را دربدن خود می‌شنوی؟ ابوشاکر: نه، مگر خون دربدن حرکت دارد؟! امام: آری، آیا تو بوی حرکت خون را در بدن خود استشمام می‌نمایی؟ ابوشاکر: خیر امام: خون هر چند لحظه یک مرتبه در تمام بدن تو می‌گردد و اگر حرکت خون به مدت چند لحظه در بدن تو متوقف شود خواهی مرد! ❌ابوشاکر: من نمی‌توانم حرکت خون را در بدنم بپذیرم! امام: آنچه تو را از پذیرفتن حرکت خون در بدن بازمی‌دارد جهل توست و عیناً همین جهل است که مانع از پذیرفتن خدای یگانه می‌گردد آیا تو از مخلوقاتی که خداوند آفریده و آنها را در بدن تو به کار گمارده و تو در نتیجه حیات آنها زنده هستی اطلاع داری؟! ابوشاکر: خیر امام چون تو تنها آنچه می‌بینی می‌توانی وجودش را کنی، نمی‌توانی از وجود آنها آگاه گردی اگر اهل اندیشه باشی می‌دانی که در وجود تو آنقدر موجودات زنده است که شماره آنها به اندازه شماره ریگ‌های بیابان است آنها در کالبد تو بوجود می‌آیند و رشد و زاد و ولد می‌کنند و پس از مدتی از کار می‌افتند، ولی تو آنها را نمی‌بینی! نه صدایشان می‌شنوی نه می‌توانی آنها را لمس نمایی و نه بوی آنها را استشمام کنی و نه می‌دانی که دارای چه مزه‌ای هستند! آنها به وجود می‌آیند و رشد می‌کنند و می‌میرند تا تو زنده بمانی ❎تو تصور می‌کنی که به خاطر روشنفکری وجود آنها را انکار می‌کنی، در صورتی که علت انکار آنها ناآگاهیست اگر تو خود را می‌شناختی و می‌دانستی که دروجود تو چه می‌گذرد، نمی‌گفتی چون من خدا را نمی‌بینم وجودش را نمی‌پذیرم و خدای یگانه‌ی نادیده را افسانه می‌دانم! ⁉️آیا این سنگ را می‌بینی که در پایه این ایوان کار گذاشته‌اند تو آن را جامد و بی‌حرکت می‌پنداری چون چشم تو حرکت آن را نمی‌بیند‏و هر کس به تو بگوید که در این سنگ حرکاتی وجود دارد که حرکات ما که در اینجا جمع هستیم در برابر آن چون سکون است گفته‌اش را نمی‌پذیری و می‌گویی که افسانه سرایی می‌کند و خود را هم مردی عاقل به شمار می‌آورید غافل از اینکه چون جاهل هستی نمی‌توانی به حرکت درون این سنگ پی ببری و شاید روزی برسد که بر اثر پیشرفت علم مردم بتوانند حرکت درون سنگ را ببینند! ❎ای ابو شاکر تو گفتی: هرچه در این جهان به وجود می‌آید به خودی خود ایجاد می‌شود و آفریدگار ندارد، مانند علف خودرو اما فکر نکردی علف در صحرا تا وقتی که تخم نداشته باشد نمی‌روید ✅اگر تو اهل دانش بودی می‌دانستی که حکمت نمی‌پذیرد که پدیده‌ای به خودی خود موجود شود بلکه نیازمند به آفریدگار است خواه آن پدیده جماد باشد یا گیاه یا حیوان، ✅اگر اهل دانش بودی می‌دانستی که در بین حکمای مکتب‌های مختلف حتی یک نفر هم وجودنداشته که معتقد به آفریدگار نباشد آنچه به ظاهر موجب می‌شود که تصور کنند بعضی از حکما به خالق عقیده نداشتند این است که آفریدگار را به نامی غیر از الله و خدا خواندند وگرنه حتی آن‌هایی که به طور کلی خدا را انکار کرده‌اند باز در حکمت خود به مبدأ عقیده دارند و نمی‌توانند از عقیده به مبدا بی‌نیاز باشند ❌انکار آفریدگار از نادانیست نه از دانایی انسان عاقل اگر تنها برای چند دقیقه نظام بدن را در نظر بگیرد می‌فهمد که این نظام بی‌کم و کاست و دائمی یک ناظم دارد و آن که این جهان را به وجود آورده است ناظم آن است 🔻ای ابوشاکر! تو به من گفتی که تو و من هر دو خدای خود را می‌سازیم و منظورت از این گفته این بود که خدای ما به وسیله خود ما ساخته میشود ‏با این تفاوت که تو خدای خود را با ابزار نجاری با چوب می‌سازی و یا ابزار حجاری از سنگ می‌تراشی و من خدای خود را از اندیشه‌ام به وجود می‌آورم! بین خدای من و تو یک تفاوت بزرگ هست و آن اینکه پیش از آنکه تو ابزار نجاری یا حجاری را به دست بگیری و شروع به کار کنی خدای تو وجود نداشت ادامه 👇
🔻ولی خدای من قبل از اینکه من اندیشه خود را به کار بیندازم وجود داشت من خدای خود را از اندیشه خود بیرون نیاورده‌ام چون خدای من پیش از اندیشه من وجود داشته کاری که من کرده و می‌کنم این است که با به کار انداختن اندیشه خود خدا را بهتر بشناسم و به عظمت او بیشتر پی ببرم ✅ هنگامی که تو به صحرا می‌روی و یک کوه را می‌بینی و درصدد برمی‌آیی که آن را بهتر بشناسی آیا من می‌توانم بگویم که تو با دست خود آن کوه را به وجود آورده‌ای؟ یا به وسیله اندیشه‌ات آن را ساخته‌ای؟! کوه قبل از تو وجود داشته و بعد از تو نیز خواهد بود و تنها تو می‌توانی آن را بهتر بشناسی تازه این شناسایی هم محدود به میزان معرفت توست، تو نمی‌توانی آن کوه را بخوبی بشناسی چون دانایی تو به اندازه‌ای نیست که بتوانی به مبدا پیدایش آن پی ببری و بفهمی که منتهای آن چه وقت است از چه موادی تشکیل شده و در میان آن و یا در اعماق آنچه معادنی وجود دارد و آن معادن چه فوایدی برای انسان دارد ❎اگر تو آن قطعه سنگ را که از آن بت می‌تراشی می‌شناختی به این آسانی منکر وجود خداوند نمی‌شدی و نمی‌گفتی که من خدای خود را از اندیشه‌ام به وجود آوردم تو چون سگ را نمی‌شناسی تصور می‌کنی که او مطیع دست‌های تو می‌باشد و تو می‌توانی آن را به هر شکل که می‌خواهی بتراشی در صورتی که این سنگ از آن جهت قابل تراشه است که خداوند آن را از یک مایع خاصی به وجود آورده است تا اینکه تو امروز بتوانی آن را بتراشی! ❌ابوشاکر: مگر سنگ از مایع ساخته شده؟! امام: آری ابوشاکر قاه قاه خندید به طوری که یکی از شاگردان امام خشمگشن شد و خواست با او پرخاش نماید ولی استاد مانع شد ‏و فرمود: بگذار بخندد ابوشاکر گفت: من از این جهت می‌خندم که تو می‌گویی سنگ به آن سختی از آب ساخته شده است! امام: من نگفتم که سنگ از آب ساخته شده بلکه گفتم سنگ در آغاز مایع بوده ابوشاکر: مگر چه فرقی می‌کند؟ مایع همان آب است! ✅امام با شکیبایی فرمود: چیزهایی وجود دارد که مایع است ولی آب نیست و یا اگر آب باشد آب خالص نیست سنگ هم در آغاز مایع بوده، اما نه چون آب ولی مانند آب روان بود و حرارتی زیاد از آن برمی‌خاست و قدرت خداوند رفته رفته از حرارت کاست و به قدری سرد شد که به شکل جامد درآمد و اگر در معرض حرارت زیاد قرار بگیرد تغییر شکل می‌دهد و باز به شکل ‏مایع در می‌آید ابوشاکر: آیا خداوند یکتای نادیده در درون سنگ است؟! امام: در درون همه چیز و در همه جا است! ابوشاکر: عقل من نمی‌تواند این را بپذیرد که چیزی دیده نشود در همه جا باشد امام: آیا عقل تو قبول نمی‌کند هوا همه جا هست؟ ابوشاکر: هر چند هوا دیده نمی‌شود اما می‌توان آن را هنگام وزش باد حس کرد ولی خدای تو را نمی‌توان حس نمود ✅امام: آیا هنگامی که باد نمی‌وزد تو می‌توانی وجود هوا را حس کنی؟ ابوشاکر: خیر امام: تصدیق می‌کنی که آنچه نمی‌بینی و حس نمی‌کنی در همه جا هست؟ ابوشاکر: آری امام: خدا هم از این جهت این طور است، اینکه می‌گویم از این جهت، برای ‏این است که بین هوا که از عناصر آفریده شده با آفریدگار از لحاظ ماهیت شباهتی وجود ندارد ⏹ پس از آن امام سخن را به نقش خداپرستی در زندگی انسان کشاند وفرمود: حال کسی که در زندگی خدا را نپرستد مانند کسی است که در یک لحظه تمام حواس خود را از دست بدهد او نمی‌داند به کجا برود و چه بکند و به چه تکیه نماید 🌺نقش خداپرستی در زندگی، آنقدر ضروری است که در زندگی جانوران نیز پرستش هست! و آنها هم از پرستش خداوند بی‌نیاز نیستند. اگر ما زبان آنها را می‌فهمیدیم می‌توانستیم درک کنیم که آنها نیز خدا را می‌پرستند من نمی‌گویم که جانوران از لحاظ پرستش خداوند عقیده‌ای مانند ما دارند ولی تردید ندارم که آنها مطیع قواعد یک مبدا هستند و از آن قواعد صمیمانه اطاعت می‌کنند. ❗ای ابوشاکر حتی گیاهان هم خدا دارند! و با شعور گیاهی خود از احکام خداوند پیروی می‌نمایند وگرنه این طوری که می‌بینی دارای زندگی منظم نبودند. در ۱۵۰ طبقه از گیاهان که خداوند به وجود آورده و هر طبقه و انواعی تقسیم می‌شود یک گیاه را نمی‌بینی که زندگی نامنظم داشته باشد ❎من می‌دانم که تو نمی‌توانی آنچه را که می‌گویم بپذیری وشاید نمی‌توانی آنچه می‌گویم درک کنی! زیرا برای فهم بعضی ازمسائل لازم است حداقل مقدمات علم را طی کرد تااینکه عقل آدمی قدری پرورش یابد و نیرومندتر ‏از دوره نادانی شود و آماده برای فهم بعضی از مسائل گردد. 👌من می‌گویم نه فقط جانوران و گیاهان با شعور حیوانی و گیاهی خود خداوند را می‌پرستند بلکه جمادات هم با شعور جمادی خداپرستند!
و اگر چنین نبود زندگی جمادی آنها مختل می‌شد و ذرات جمادات از هم می‌پاشید این روشنایی که مبدا آن خورشید می‌باشد نیز خدا را می‌پرستد چون از قواعدی که خداوند برای او مقرر کرده اطاعت می‌نماید و اطاعتش آنقدر دقیق و منظم است که از دو عامل متضاد به وجود می‌آید و هیچ یک از آن دو عامل روشنایی ندارد ولی بعد از اینکه به هم جفت شد روشنایی به وجود می‌آید! ◀️ اگر تنها یک لحظه توجه خداوند ‏از اداره امور جهان به چیز دیگر معطوف شود جهان و هرچه درآن است از بین خواهدرفت یعنی مبدل به چیزهای دیگر خواهد شد زیرا هیچ چیز از بین رفتنی نیست ولی توجه خداوند هرگز از اداره امور دنیا به چیز دیگری معطوف نمی‌شود جهان بر اساس قواعد ثابت و همیشگی اداره می‌شود و دانایی مطلق خداوند برای اداره امور جهان بر اساس مصالح قاعده گذاری کرده است و اداره امور جهان بر اساس مصالح است و قاعده‌ای وجود ندارد که در آن مصلحتی وجود نداشته باشد. ↙️ یکی از قواعدی که در نظر افراد نادان بدون مصلحت و حتی زیان آور جلوه می‌نماید مرگ است! ولی مرگ آدمی بر اساس مصلحت است و اگر مرگ نباشد نوع بشر منقرض خواهد شد و دانشمندانی که در قدیم درصدد برآمدند که مرگ را از بین ببرند اشتباه می‌کردند و من به دانشمندان آینده توصیه می‌کنم که در صدد برنیایند که مرگ را از بین ببرند. 🔻ای ابو شاکر! چند لحظه فکر کن فرزند مرگ طبیعی وجود ندارد و آدمی می‌داند که همیشه زنده خواهد بود در این صورت... شماره انسان ها آنقدر زیاد می‌شود که نوع بشر نه فقط تمام جانوران را می‌خورد بلکه برای رفع گرسنگی هم نوع خویش را نیز به مصرف غذایی می‌رساند ابوشاکر گفتار تو درباره مرگ مرا حیران کرد! ... 📌ابوشاکر الدَّیَصَانِی یکی از زندیقان(کسانی که قائل به دو خدای نور و ظلمت هستند و یا ایمان به آخرت ندارد) و از بزرگان دیصانیه که قائل به ثَنَوّیت به معنای اعتقاد به وجود دو خدا در عالم است، بود. بر اساس روایت طبرسی، ابوشاکر بعد از اثبات وجود خدا توسط امام صادق(ع)، از عقائد خود توبه نمود و اسلام آورد.و به امامت امام صادق(علیه السلام) گواهی داد و خود را از فرقه امامیه دانست البته محسن امین از عالمان شیعه معتقد است که ابوشاکر در ظاهر اسلام آورد و در باطن زندیق بود. باوجود زندیق بودن، بنابر گزارش شیخ مفید، ابوشاکر در تمجید امام صادق(ع)، آن‌حضرت را یکی از ستارگان درخشان علم و دانش دانست پایان و نکته در ادامه 👇
دخترم هفت ساله بود که این مناظرات که درپیامهای بالا بخشی از آنها ذکر شد، با زبان مادرانه برایش بازگو کردم ✅ باید بدانیم قصه گویی از این دست مناظرات به زبان ساده و مادرانه برای تربیت صحیح دینی فرزندان بسیار موثر است. اگر سوالات عقیدتی کودکان بی پاسخ بمانند با پاسخ غلط از رسانه و جامعه روبرو شده و زمینه انحراف فکری عزیزانمان می‌شود زمان چندانی نمی‌برد لذت بخش لست و هم بر آگاهی خودمان افزوده می‌شود هم چالشهای تربیت سنین نوجوانی و جوانی را مدیریت می‌کنیم قبل از ایجاد بحران ✍️ کانال 🔻 🆔 @banooyetamadonsaz
⭕️ به آن نامزد خانمی که تصور کرده با تماس‌های تهدیدآمیز می‌تواند مانع تبیین حقیقت و ارائه‌ی اسناد شود، عرض می‌کنم ابتدا سابقه‌ی ما را مطالعه بفرمایید و ببینید در چه موضوعات پیچیده و دشواری، تا انتها ایستادیم و صحت حرف‌مان را اثبات کردیم. ⭕️ این قبیل خام‌اندیشی‌ها و اقدامات نسنجیده، علاوه بر آنکه ممکن است به اعتماد جریان نخبگانی نسبت به نظام، خدشه وارد کند، بیش از پیش ثابت کرد که برخی افراد، حتی صلاحیت کمترین حد مسئولیت در نظام اسلامی را ندارند، چه رسد به نمایندگی ملت شریف ایران در مجلس شورای اسلامی! 💠 ما، پای امر امام خمینی (ره) ایستاده‌ایم تا نگذاریم انقلاب به دست نااهلان بیفتد. ✍️ تمدن‌نگار | شکوهیان‌راد @SHRChannel 🌐 لینک: https://eitaa.com/joinchat/2793996420C418ac5a508
هدایت شده از رجل یسعی
یک مثال واضح از لیبرالیسم سیاسی که الان بر تمام کشورهای دارای پارلمان و مجلس حاکم شده، همین مکانیزم انتخابات هست. من با یک مثال توضیح میدم: در انتخابات مجلس در تهران، ۳۴۰۰ کاندید بودند که مثلا ده میلیون تهرانی، باید از بین اینها به سی نفر رای بدهند! طبیعی هست که شناخت کاندیداها غیر ممکن هست، پس فقط کسانی دیده می شوند که نامشان یا در لیستهای معروف باشد، یا اسپانسرهای گردن کلفت آنها را تبلیغ کنند که در هر حال، چون این فرایند تبلیغ برای کاندیداها هزینه بر هست و در سیستم لیبرالیستی هیچکس محض رضای خدا برای کسی کاری نمیکند، قطعا تمامی نمایندگانی که در معرض شناخت و انتخاب مردم قرار میگیرند، عملا مدیون هستند به صاحبان قدرت و ثروت و طبیعی هم هست که وقتی به مجلس رفتند، باید برای ادای آن دین تلاش کنند نه منافع ملی. خب این را قانون دوم ترمودینامیک گفته بود! و ما سالهاست که ضد اصل مسلم علمی، توقع داریم بدون هیچ اراده و عزم و کنترلی، تحزب و باند بازی، منجر شود به ایجاد یک مجلس دلسوز که در راستای منافع ملی حرکت می کند. بعد میبینیم هر قانونی که به نفع مردم هست، چون در تعارض هست با منافع اسپانسرهای تبلیغاتی نماینده ها، رد می شود. و مردم باید مدام با فشار و تجمع و اعتراض و ... خواست خود را به نماینده های مجلس تحمیل کنند که اغلب هم موفق نمی شوند. و چقدر آقای مهدی عسگری در مناظره ی دیروز (۱۴ اردیبهشت) این را خوب توضیح دادند که مجلس کارآمد باید پی یک انتخابات کارآمد تشکیل شده باشد، چیزی که در حال حاضر، ما نداریم و باید فکری برایش بکنیم. بله! ما انقلاب کردیم، اما چه سخاوتمندانه ساختارهای سیاسی و اقتصادی مان را سپردیم به دست خرافه های شبهه علمی و خرافه پرست های غربزده چه راحت چهل و پنج سال دارند ملت فداکار ایران را بازی می دهند. عزیزان، بیاییم کافر شویم به این خرافه ها و ایمان بیاوریم به بیان اجتماعی اصل دوم ترمودینامیک و علمی ترین عبارت جامعه شناختی را که: إِنَّ اللَّهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْم حَتَّى یُغَیِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ حالا سوال هست که ما چطور میتوانیم این قاعده را تغییر دهیم؟ جوابش این هست: مجبوریم فرصتهای استثنایی را دریابیم! چون در مکانها و زمانهایی خداوند بداء میکنند و برای فرد یا جامعه ای که واقعا قصد بازگشت از مسیر اشتباه دارد، یک روزنه های نجاتی قرار میدهد تا اگر واقعا آنها قصد تغییر داشته باشند این فرصت ها را دریابند. دوستان، کاندید بودن آقای مهدی عسگری، از آن فرصت هاست. ما تهرانی ها الان می توانیم با پشتوانه ی رای قاطع، ایشون رو به مجلس بفرستیم؛ ایشون کسی است که تمام سوابقش و تمام شواهد نشان می‌دهد که چون اراده کرده با این روندهای خودبخودی و کاتوره ای دست به دست شدن قدرت و ثروت و امکانات بجنگد، خوب فهمیده راهش چیست. تهرانی ها، کرجی ها، قمی ها، قزوینی ها... مردم ایران! این اقتصاد و سیاست آفت زده ی غرب زده ی ضد ملی ضد دینی در خور ما نیست. ما که آزادگیمان در دفاع از مظلومان عالم، سر زبانها افتاده، چرا باید بخاطر خرافه های شبهه علمی غرب زدگان، به این راحتی میدان سیاست و اقتصاد را دو دستی تقدیم دشمنان قسم خورده مان و نفوذی هایشان کنیم؟ عزیزان، اگر از بازی های سیاسی و منفعت طلبی ها و باندبازی های اربابان لیست ها خسته شده اید، این فرصت را از دست ندهید؛ از هرجای ایران که هستید، تهرانی ها را ترغیب کنید جمعه بروند و اگر هیچکس را هم نمی شناسند، حتی اگر سالهاست بخاطر بوی مشمئزکننده ی لیست بازی و باند بازی ها و زد و بند های سیاسی با صندوق رای قهر کرده اند، بروند و فقط به همین «مهدی عسگری» رای دهند.
گویا برخی فراموش کرده‌اند که دومین رکن شعار ملی ما است! تذکر؛ همه رای دهندگان حق دارند به صورت شفاف و با رعایت اخلاق نظرشان را درمورد عملکرد نامزدهای انتخاباتی بیان کنند استفاده از ابزار تهدید برای وادارکردن منتقدین به سکوت تنها یک پیام دارد که چنین فرد بی ظرفیتی باید از جایگاه‌های قدرت دور نگه داشته شود. ✍️ https://virasty.com/M_TalebiDarestani/1714825089020848672