eitaa logo
بانوان فرهیخته ی فلارد
135 دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
9.7هزار ویدیو
384 فایل
ارتباط با مدیر کانال https://eitaa.com/hosseini12345
مشاهده در ایتا
دانلود
📖 🖋 با شنیدن نام خانه، اشک در چشمانم نشست و زیر لب نجوا کردم: «دیگه کدوم خونه؟» قطره اشکی که تا روی گونه‌ام پایین آمده بود، با دستم پاک کردم و با لحنی غرق غم ناله زدم: «مجید... من طاقت ندارم ببینم اون دختره جای مامانم رو گرفته...» نگاهش به غم نشست و با چشمان عاشقش، قفل قلبم را شکست و زبان دردِ دلم را باز کرد: «مجید! دلم خیلی می‌سوزه! مامانم خیلی راحت از دستم رفت! مجید! دلم خیلی برای مامانم تنگ شده!» و چشمه چشمانم جوشید و دیگر نتوانستم ادامه دهم که گرمای دست مهربانش را روی دستم حس کردم و صدای دلنشینش را شنیدم: «لهه جان! تو رو خدا گریه نکن! آروم باش عزیزم!» و با دست دیگرش، جای پای اشک را از روی صورتم پاک می‌کرد و همچنان می‌گفت: «خدا بزرگه الهه جان! بخدا مامان دوست نداره تو اینجوری گریه کنی...» و صدایش از بغض به لرزه افتاد و زیباترین بیت غزل عاشقانه‌اش را برایم خواند: «الهه! به خدا من طاقت دیدن اشک تو رو ندارم! تو رو خدا گریه نکن!» نمی‌دانم از وقتی خبر ازدواج پدر را شنیده بودم، بر دلم چه گذشته بود که دیگر نمی‌توانستم به گوش شنوا و چشم صبورش دست رد بزنم و از اعماق قلب غمگینم برایش دردِ دل می‌کردم: «مجید! دلم خیلی گرفته! خیلی زود بود که مامانم بره! خیلی زود بود که بابام زن بگیره و یه دختر غریبه جای مامانم رو بگیره! مجید! دلم می‌خواد فقط یه بار دیگه مامانو ببینم! فقط یه بار دیگه بغلش کنم! یه بار دیگه باهاش حرف بزنم! مجید! بخدا دلم خیلی هواشو کرده!» مردمک چشمانش زیر بار غصه‌های دلم می‌لرزید و همچنان با نگاه عاشقش، صبورانه به پای گریه‌های بی‌امانم نشسته بود که نگاهش کردم و عاجزانه ناله زدم: «مجید! من از دیدن این دختره تو خونه مون زجر می کشم!» ردّ اشک را از زیر چشمان زیبایش پاک کرد و صادقانه پرسید: «می‌خوای از اون خونه بریم؟ می‌خوای بریم یه جای دیگه...» که دستپاچه میان حرفش آمدم و با گریه گفتم: «نه! من دلم نمی‌خواد هیچ وقت از خونه‌مون برم! من از بچگی تو اون خونه بزرگ شدم! مجید! همه جای اون خونه بوی مامانم رو میده!» با نگاه مهربانش به چشمان خیسم لبخندی زد و پرسید: «خُب پس چی کار کنیم؟ هر کاری دوست داری بگو من انجام میدم!» نگاهم را به سقف سالن دوختم و با بغضی که مسیر صدایم را سد کرده بود، پاسخ دادم: «دعا کن من بمیرم! دعا کن منم مثل مامان سرطان گرفته باشم...» که انگشتانم را میان دستانش فشار داد و با خشمی عاشقانه تشر زد: «دیگه هیچ وقت این حرفو نزن! هیچ وقت!» نگاهش کردم و دیدم چشمانش از ناراحتی به صورتم خیره مانده و نفس‌هایش از اضطراب از دست دادنم، به شماره افتاده است. برای چند لحظه فقط نگاهم کرد و همچنانکه از روی صندلی بلند می‌شد، با صدایی گرفته زمزمه کرد: «اگه می‌دونستی با این حرفت با من چی کار می‌کنی، دیگه هیچ وقت تکرارش نمی‌کردی!» و به سرعت از تختم فاصله گرفت و از سالن بیرون رفت. با چهار انگشت اشکم را از روی صورتم پاک کردم و همچنانکه به مسیر رفتنش نگاه می‌کردم، باورم شد که چه بی‌اندازه دوستش دارم! احساس آشنا و شیرینی که روزی ملکه تمام قلبم بود و حالا پس از روزها بار دیگر از مشرق جانم طلوع کرده و به سرزمین وجودم سرک می‌کشید. شاید مصیبت امشب آنقدر برایم سخت و سنگین بود و در عوض، مجید به قدری نجیب و مهربان دلداری‌ام می‌داد که می‌توانستم بار دیگر به جوانه زدن عشقش در جانم دل ببندم. پرستار به سینی غذای بیمارستان که هنوز دست نخورده روی میز کنار تختم مانده بود، اشاره‌ای کرد و با تعجب پرسید: «پس چرا شام نخوردی؟» لبی پیچ دادم و گفتم: «اشتها ندارم!» همانطور که فشار بیماری را می‌گرفت، به رویم خندید و با شیطنت گفت: «با این شوهری که تو داری، بایدم ناز کنی و بگی اشتها ندارم!» سپس صدایش را آهسته کرد و با خنده ادامه داد: «داشت خودشو می‌کشت! هر چی می‌گفتیم آقا آروم باش، بذار ما کارمون رو بکنیم، فایده نداشت! مثل اسفند رو آتیش بالا پایین می‌رفت!» سپس فشار خون بیمار را یادداشت کرد و به سمتم آمد تا جمله آخرش را زیر گوشم بگوید: «قدرشو بدون! خیلی دوستت داره!» و با لبخندی مهربان به صورتم چشمک زد و رفت و من چه خوب می‌توانستم حال مجیدم را در آن لحظات تصور کنم که بارها بی‌قراری‌های عاشقانه‌اش را به پای رنج‌هایم دیده بودم. غیبتش چندان به درازا نکشید که با رویی خندان و یک پاکت بزرگ در دستش بازگشت. کنارم نشست و همچنانکه ظرف‌های غذا را از داخل پاکت بیرون می‌آورد، با مهربانی پرسید: «الهه جان! سردردت بهتر شده؟» به نشانه رضایت از حالم لبخندی زدم و پاسخ دادم: «بهترم!»
🌺 مرد قوّام است و زن ریحان 🌸اسلام مرد را قوّام و زن را ریحان می‌داند. 👈این نه جسارت به زن است نه جسارت به مرد. 👈نه نادیده گرفتن حق زن است و نه نادیده گرفتن حق مرد؛ ✅ بلکه، درست دیدن طبیعت آنهاست. ✅ ترازوی آنها هم اتفاقاً برابر است؛ ✔️یعنی وقتی 👈جنس لطیف و زیبا و 👈عامل آرامش و آرایش معنوی محیط زندگی را در یک کفه می‌گذاریم، 👈و این جنس مدیریت و کارکرد و 👈محلّ اعتماد و اتکا بودن و تکیه گاه بودن برای زن را هم در کفه‌ی دیگر ترازو می‌گذاریم، ⬅️این دو کفه با هم برابر می‌شود. نه آن بر این ترجیح دارد و نه این بر آن. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 22/12/1378
5.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شب جمعه‌ است دلم دور و بر کرببلاست حسرت نوکرت آقا، سفر کرببلاست
شب جمعه و بوی سیب حرم، گمونم که امشب میری کربلا... التماس دعا مولای مهربانم🙏😭
✨حتی چرت زدن در سجاده ... 🖇...وماکی متوجه اثرات آن خواهیم شد...😔 🌱مومن مباداازنعمت نمازشب بی نصیب بمونی📿😇✨
شرح دعای ندبه_19.mp3
10.6M
۱۹ ✨ ـ چرا اغلب انسانها، دعای ندبه را براحتی، قرائت می‌کنند و در حین دعا، واقعاً به و بی‌تابی نمی‌افتند ـ چرا " أین " های دعای ندبه، قلب همه‌ی خوانندگان دعا را بی‌قرار نمی‌کند 🎤
🌴پیامبر خدا - صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم -: 💥إذا اوقِفَ الْعِبادُ نادى مُنادٍ: لِيَقُمْ مَنْ أَجْرُهُ عَلَى اللّه ِ وَلْيَدْخُلِ الْجَنَّةَ قيلَ:مَنْ ذَا الَّذى أَجْرُهُ عَلَى اللّه ِ؟ قالَ: الْعافُونَ عَنِ النّاسِ 💥هنگامى كه بندگان در پيشگاه خدا می‌ايستند، آواز دهنده‌اى ندا دهد: آن كس كه مزدش با خداست برخيزد و به بهشت رود. گفته می‌شود: چه كسى مزدش با خداست؟ مى گويد: گذشت‌كنندگان از مردم. 📚كنزالعمال، ح ۷۰۰۹
اگه مامانمو تو فضای مجازی دیدین بهش بگید من هنوز تو سینک ظرفشوییم😕
🔹شروع از دوشنبه ای که اول ماه باشد ⚜روز دوشنبه اول ماه شعبان 25 اسفند1399 برای افزایش رزق و برآورده‌شدن حاجات مهم✅ آیت‌الله بهجت رحمه‌الله برای افزایش روزی و برآورده شدن حاجات مهم، ختم سورۀ «واقعه» را به اطرافیان خود توصیه می‌کردند. دستور این ختم بدین شرح است: چون اول ماه قمری دوشنبه باشد، شروع کند به خواندن این سورۀ مبارکه، با طهارت و رو به قبله. روز اول یک مرتبه، روز دوم دو مرتبه و روز سوم سه مرتبه و همچنین تا چهاردهم، چهارده مرتبه بخواند و بعد از تلاوت سورۀ مبارکه، هر روز این دعا را بخواند : يا مُسَبِّبَ الاَسْبابِ وَ يا مُفَتِّحَ الاَبْوابِ اِفْتَحْ لَنا الْاَبْوابَ وَ يَسِّرْ عَلَيْنَا الْحِسابَ وَ سَهِّلْ عَلَيْنَا الْعِقابَ [الصِّعابَ]، اللَّهُمَّ إِنْ كَانَ رِزْقِي و رِزْقُ عِیالي فِی السَّمَاءِ فَأَنْزِلْهُ وَ إِنْ كَانَ فِي الْأَرْضِ فَأَخْرِجْهُ وَ إِنْ كَانَ فِي الْأَرْضِ بَعِيداً فَقَرِّبْهُ وَ إِنْ كَانَ قَرِيباً فَيَسِّرْهُ وَ اِنْ كانَ يَسِيراً فَكَثِّرْهُ وَ اِنْ كانَ كَثِيراً فَخَلِّدْهُ وَ اِنْ كانَ مُخَلَّداً فَطَيِّبْهُ وَ اِنْ كانَ طَيِّباً فَبارِكْ لي فيهِ وَ اِنْ لَمْ يَكُنْ يا رَبِّ فَكَوِّنْهُ بِكَيْنُونِيَّتِكَ وَ وَحْدانِيَّتِكَ اِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ وَ اِنْ كانَ عَلي اَيْدِي شِرارِ خَلْقِکَ فَانْزِعْهُ وَانْقُلْهُ اِلَيَّ حَيْثُ اَكونُ وَ لا تَنْقُلْنِي اِلَيهِ حَيْثُ يَكُونُ. در پنجشنبه‌های میان این چهارده روز، این دعا خوانده می‌شود: يا ماجِدُ يا واحِدُ، يا جَوادُ يا حَليمُ، يا حَنّانُ يا مَنّانُ يا كَريمُ، اَسْئَلُكَ تُحْفَةً مِنْ تُحَفاتِكَ تَلُمُّ بِها شَعْثى، وَ تَقْضى بِها دَيْنى، وَ تُصْلِحُ بِها شَأْنى بِرَحْمَتِكَ يا سَيِّدى. اَللَّهُمَّ اِنْ كانَ رِزْقى فِى السَّماءِ فَاَنْزِلْهُ، وَ اِنْ كانَ فِى الاَرْضِ فَاَخْرِجْهُ، وَ اِنْ كانَ بَعيداً فَقَرِّبْهُ، وَ اِنْ كانَ قَريباً فَيَسِّرْهُ، وَ اِنْ كانَ قَليلاً فَكَثِّرْهُ، وَ اِنْ كانَ كَثيراً فَبارِكْ لى فيهِ، وَ اَرْسِلْهُ عَلى اَيْدى خِيارِ خَلْقِكَ، وَ لا تُحْوِجْنى اِلى شِرارِ خَلْقِكَ، وَ اِنْ لَمْ يَكُنْ فَكَوِّنْهُ بِكَيْنُونِيَّتِكَ (بِكَيْنُونَتِكَ) وَ وَحْدانِيَّتِكَ. اَللًّهُمَّ انْقُلْهُ اِلَىَّ حَيْثُ اَكُونُ، وَ لا تَنْقُلْنى اِلَيْهِ حَيْثُ يَكُونُ، اِنَّكَ عَلى كُلِّ شَىْءٍ قَديرٌ، يا حَىُّ يا قَيُّومُ يا واحِدُ يا مَجيدُ يا بَرُّ يا كَريمُ يا رَحيمُ يا غَنِىُّ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَمِّمْ عَلَيْنا نِعْمَتَكَ، وَ هَیِّنَا [هَنِّئْنا-هَيِّئْنا] كَرامَتَكَ وَ اَلْبِسْنا عافِيَتَكَ. ☄ هر چه سریعتر برای دیگران ارسال کنید تا در این ختم عظیم شرکت کنند غفلت نکنید 📚 بهجت الدعا، ص٣۶٢ـ٣۶۴
یک سال بی تو آمدو بی تو تمام شد در حسـرتیم هفـته‌ی پایـان سـال را 😔😔😔
🍃🌸 ای باد خوش که از چمن عشق می‌رسی بر من گذر که بوی گلستانم آرزوست در نور یار صورت خوبان همی‌ نمود دیدار یار و بوسیدن دست رهبرم آرزوست...
با محبت و مدارا☝️ 🏷در نگاه رهبر انقلاب اسلامی «حیا و عفاف» علاوه بر آنکه حکم و دستوری الهی است یکی از عوامل اقتدار ملّی نیز هست که دشمن آن را هدف گرفته: «دنبال این است که این عوامل اقتدار ملّی را از بین ببرد؛ هدف دشمن این است. ایمان را از بین ببرد، حیا و عفاف را از بین ببرد.» ۱۳۹۵/۱۰/۱۹