🔅 #پندانه
✍ ببخشیم تا قبل از سال تحویل کلی حقالناس پاک بشه
🔹دیگران را ببخشید. بیعقلی، تهمتها، خیانت و بیادبی نشانه عدم بلوغ روحی انسانهاست.
🔸انسانهای نارس این موارد را زیاد دارند؛ شما انسانی رسیده باشید!
🔹با سبکبالی و بدون اینکه قضاوت یا سرزنش کنید،
و بدون اینکه از این حرفها ناراحت شوید، از کنارشان رد شوید.
🔸اگر هوای دلتان ابری شد و چشمهایتان باریدند، بگذارید این اشکها باران رحمت و بخشش باشند، برای آنها که نمیدانند و زمین دلشان خشک شده است.
🔹اینجاست که دل بخشنده شما چشمه جوشانی میشود که به منبع عظیم لطف خدا متصل شده است.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
@banovanlangarud
🔅#پندانه
✍ زندان تن
🔹 یکی از بندگان مخلص خدا زمانی که ذکر خدا میگفت، دست راستش را روی سینه میگذاشت.
🔸از او پرسیدند:
چرا دست روی سینه قرار میدهی؟
🔹گفت:
روح (مؤمن) من در وجودم اسیر است و همواره بیتاب برای پرکشیدن به سوی معبود! قفسه سینهام چون میلههای زندانی است که روح من به امر خدا در پشت آن تا زمانی که خودش حکم فرموده محکوم به حبس و زندانی است.
🔸گاهی وقتها که از شدّت ذکر، روحم در پشت میلههای زندان تن برای پر کشیدن به سوی معبود بیتابی میکند، دست روی سینهام میگذارم تا پشت میلههای زندان آرام گیرد و ساکن شود.
🔹چنانچه نبی مکرم اسلام صلیالله علیه وآله فرمود:
اگر امر و اراده خدا نبود، ارواح برای لحظهای در قالب تن زندانی نمیشدند و به سوی معبود هر لحظه پر میکشیدند.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
@banovanlangarud
🔅 #پندانه
✍ بدان که سفرت در این دنیا کوتاه است
🔹شخص جوانی در اتوبوس نشسته بود.
🔸در ایستگاه بعدی شخصی مسن با ترشرویی و سروصدا وارد اتوبوس شد و کنار او نشست و خود را بههمراه کیفهایش با فشار و زور بر روی صندلی نشاند.
🔹کسی که در طرف دیگر آن جوان نشسته بود، از او پرسید که چرا چیزی نمیگوید.
🔸جوان با لبخندی پاسخ داد:
سفر ما با یکدیگر بسیار کوتاه است، من ایستگاه بعدی پیاده میشوم.
🔹اگر تکتک ما این موضوع را درک میکردیم که وقت ما بسیار کم است، آنوقت متوجه میشدیم که پرخاشگری، بحث و جدلهای بینتیجه، نبخشیدن دیگران، ناراضیبودن و عیبجوییکردن، تلفکردن وقت و انرژی است.
@banovanlangarud
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌷🔆 #پندانه
ﯾﮏ ﭼﻮﺏ ﮐﺒﺮﯾﺖ "ﺳﺮ" ﺩﺍﺭﺩ ﻭﻟﯽ "ﻣﻐﺰ"ﻧﺪﺍﺭﺩ ...
ﺩﺭ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﮐﻤﯽ ﺍﺻﻄﮑﺎﮎ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺷﺘﻪ
ﺑﺎﺷﺪ، ﻓﻮﺭﺍ ﻣﺸﺘﻌﻞ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ.
ﺍﺛﺮﺍﺕ ﺍﯾﻦ ﺍﺷﺘﻌﺎﻝ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ "ﻭﯾﺮﺍﻧﮕﺮ" ﺑﺎﺷﺪ.
ﻫﻤﻪ ﻣﺎ "ﺳﺮ" ﺩﺍﺭﯾﻢ ﻭ ﺑﺮ ﺧﻼﻑ ﭼﻮﺏ ﮐﺒﺮﯾﺖ "ﻣﻐﺰ" ﻫﻢ ﺩﺍﺭﯾﻢ.
ﻋﺎﻗﻼﻧﻪ ﺁﻧﺴﺖ ﮐﻪ ﺑﻼﻓﺎﺻﻠﻪ "ﻭﺍﮐﻨﺶ" نشان ﻧﺪﻫﯿﻢ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﻋﺎﺩﺗﯽ ﮔﺮﺍﻧﻘﺪﺭ ﺍﺳﺖ....
بهترین جواب بدگویی:سکوت
بهترین جواب خشم :صبر
بهترین جواب درد:تحمل
بهترین جواب تنهایی:تلاش
بهترین جواب سختی:توکل
بهترین جواب خوبی:تشکر
بهترین جواب زندگی:قناعت
بهترین جواب شکست:امیدواری..
برای جبران اشتباهات، به دوستانت همانقدر زمان بده که برای خودت فرصت قائل میشوی
🍁🍁🍁🍁🍁🍁
@banovanlangarud
📣 لبخند بزن و شکر کن
🔹لبخندبزن :)
وقتی با خانوادهات دور هم جمع شدهاید، خیلیها هستند آرزوی داشتن خانواده را دارند!
🔸لبخندبزن :)
وقتی داری سرکارت میروی،خیلیها هستند دربهدر به دنبال کار و شغل هستند!
🔹لبخندبزن :)
چون تو صحیح و سالم هستی، اما خیلیها به خاطر بازگشت سلامتیشان میلیونها خرج میکنند!
🔸لبخندبزن :)
چون تو زندهای و روزی داده میشوی و هنوز فرصت برای جبران مافات داری، مردههایی هستند که آرزوی بازگشت به زندگی را دارند تا عمل صالحی انجام دهند.
🔹لبخندبزن :)
چون تو خدا را داری و او را میپرستی و از او طلب کمک میکنی، کسانی هستند که بر گاو سجده میکنند !
🔸لبخندبزن :)
چون تو خودت هستی و خیلیها آرزو دارند که چون تو باشد!
🔹لبخند بزن :)
و همیشه لبخند بر لبانت داشته باش و خدا را شاکر باش...
#پندانه
@banovanlangarud
🔅#پندانه
✍ یک شب را برای خدا بگذران...
🔹دزدی به خانه شیخی رفت و بسیار بگشت، اما چیزی نیافت که قابل دزدیدن باشد.
🔸خواست نومید بازگردد که ناگهان شیخ، او را صدا زد و گفت:
ای جوان! سطل را بردار و از چاه، آب بکش و وضو بساز و به نماز مشغول شو تا اگر چیزی از راه رسید، به تو بدهم؛ مباد که تو از این خانه با دستان خالی بیرون روی!
🔹دزد جوان، آبی از چاه بیرون آورد، وضو ساخت و نماز خواند.
🔸روز شد، کسی در خانه شیخ را زد. داخل آمد و ۱۵۰ دینار نزد شیخ گذاشت و گفت:
این هدیه، به جناب شیخ است.
🔹شیخ رو به دزد کرد و گفت:
دینارها را بردار و برو؛ این پاداش یک شبی است که در آن نماز خواندی.
🔸حال دزد، دگرگون شد و لرزه بر اندامش افتاد.
🔹گریان به شیخ نزدیکتر شد و گفت:
تاکنون به راه خطا میرفتم. یک شب را برای خدا گذراندم و نماز خواندم، خداوند مرا اینچنین اکرام کرد و بینیاز ساخت. مرا بپذیر تا نزد تو باشم و راه ثواب را بیاموزم.
🔸کیسه زر را برگرداند و از مریدان شیخ گشت.
@banovanlangarud
📌 #پنـــدانــــهــ
ﻫﺮﮔﺰ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ #ﺣــﺴﺎﺩﺕ نکن ﺑﺨﺎﻃﺮ
ﻧﻌـــــﻤﺘﯽ ﮐﻪ ﺧــﺪﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﺍﺩﻩ زﯾﺮﺍ ﺗﻮ
ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﯽ ﺧــــﺪﺍﻭﻧﺪ ﭼﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻭ
ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ و ﻏﻤﮕـــــﯿﻦ ﻣﺒﺎﺵ ﻭﻗﺘﯽ
ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﭼــﯿﺰﯼ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺗﻮ ﮔﺮﻓﺖ ﺯﯾﺮﺍ ﺗﻮ
ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﯽ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﭼﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﺍ ﻋﻮﺽ
ﺁﻥ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺩ.
👌ﻫﻤـــﯿﺸﻪ #ﺷﺎڪـــﺮ ﺑﺎﺵ ﻭ بگــو
شڪر ﺍﮔﺮﺭﻭﺯﯼ ﺗﺼـــﻤﯿﻢ ﺑﻪ ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ
ﺛـــﺮﻭﺗﺖ ﮔﺮﻓﺘﻰ ﭘﻮﻟﻬﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﻧﺸـــﻤﺎﺭ
ڪﺎﻓﯽ ﺍﺳﺖ ﻗـــﻄﺮﻩ ﺍﺷڪﻰ ﺑﺮﺭﻭﯼ
ﮔﻮﻧﻪﺍﺕ ﺑﺮﯾﺰﯼ ﺗﻌﺪﺍﺩ ﺩﺳﺘﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺁﻧﺮﺍ
ﭘﺎڪ میڪنند ثروت ﺗﻮﺳﺖ.
@banovanlangarud
🍃🍃⚡️⚡️⚡️🍃🍃
#پندانه
واقعا تا به ڪی ...؟
قضاوت، غیبت، تهمت
چرا نمیفهمیم این ها تاوان دارد...
دل شڪستن دارد ...
چرا متوجه نیستیم این ها به ما مربوط نیست
فلانی دزده ...
فلانی زشته ...
فلانی تتو، پیرسینگ، پروتز داره ...
فلانی خیانت ڪرده و ...
چرا ڪسی متوجه زندگی شخصی خودش نیس
همه خدا شدند ...
همه قاضی شدند ...
همه گناهڪارند جز خودمان ...
ای ڪاش این را بدانیم
در هر قبری فقط یک نفر دفن میشود ...
پس فڪر اعمال و افڪار خودتان باشید ...
فقط ڪافیست پاهایتان را ڪمی از زندگی بقیه بیرون بڪشید...
باور ڪنید خودتان هم آرام میشوید ...
@banovanlangarud
#بانوانلنگرود
🌱🌱🌱🌱🌱🌱
💠#پنـــــــــدانــــــه
بطــری وقتی پــر است و میخــواهی
خــالی اش کنی، خـمش میکنی ...
هـــــر چـــه خـــم شـــود خــالی تــر میشــود؛
اگـــر کــامــلا رو بــه زمین گــرفتـه شــود
ســریـع تــر خــالی میشــود ...
دل آدم هـــم همیـن طــور است؛
گــاهـی وقتهــا پـر میشــود از غـــــــم، غصـــه،
از حــرفهــا و طعنـههــای دیگـران ...
قــــــ📗ـــــــرآن میگویــد :
"هــر گــاه دلت پــر شــد از غــــــم و غصـه هـــا؛
خـــم شــو و بــه خـــــــاک بیفت؛
"ایــن نسخـهای است کـــه خـــــ♡ــــــداونـد بــرای
پیــامبـرش پیچیــده است"
🌸🍃
#بانوانلنگرود
@banovanlangarud
#پندانه
صدقه 5 نوع است :🌸🍃
صدقه به انسان صحیح و سالم:
پاداش یک به ده دارد
(شادی دل کودک، نشاندن امید، دادن هدیه)
صدقه به فرد زمین گیر و افتاده:
پاداش یک به #هفتاد دارد
(کمک به تهی داستان، خرید نان برای همسایه پیر)
صدقه به پدر و مادر:
پاداش یک به #هفتصد است
(لبخند به روی آنان، شاد کردن دل آنها)
صدقه برای اموات و مردگان:
پاداش یک به #هفتاد_هزار دارد
(به نیت آنان خیرات کنید درختی بکارید)
صدقه به طالب علم:
پاداش یک به #صد_هزار دارد
(خریدن کفش مدرسه برای کودکی، ساخت مدرسه)
#بانوانلنگرود
@banovanlangarud
🔅#پندانه
✍️ داشتن هدف و تمرکز، لازمه موفقیت
🔹پادشاهی مادرزادی لنگ بود و یک پایش کوتاهتر از دیگری بود.
🔸یک روز همۀ سرداران لشکرش را گرد تپۀ پوشیده از برف که بر فراز تپه، یک درخت بلوط وجود داشت، برای مشخصکردن جانشینش جمع کرد.
🔹سردارانش گرد تپه حلقه زده بودند.
🔸پادشاه گفت:
تکتک بهسمت درخت حرکت کنید. هرکس رد پایش یک خط راست باشد، جانشین من میشود.
🔹همه این کار را کردند و به درخت رسیدند.
🔸وقتی پادشاه به رد پای بهجامانده روی برف پشتسرشان نگاه میکرد، دید درست است که به درخت رسیدند، ولی همه زیگزاگی و کجومعوج.
🔹تا اینکه آخرین نفر خود پادشاه بهسمت درخت راه افتاد و در کمال تعجب با اینکه لنگ بود در یک خط راست به درخت رسید.
🔸پادشاه به سرداران گفت:
هدف رسیدن به درخت بود، من هدف را نگاه میکردم و قدم برمیداشتم، اما شما پاهایتان را نگاه میکردید، نه هدف را.
💢 تمرکز داشتن و هدف داشتن هر دو لازمه موفقیت است.
#بانوانلنگرود
@banovanlangarud
📣 دو خاطره متفاوت از گمشدن مداد سیاه در مدرسه📣
✅داستان اول👇
🔻مرد اول میگفت:
🔹چهارم ابتدایی بودم. در مدرسه مداد سیاهم را گم کردم. وقتی به مادرم گفتم، سخت مرا تنبیه کرد و به من گفت بیمسئولیت و بیحواس هستم.
🔸آنقدر تنبیه مادرم برایم سخت بود که تصمیم گرفتم دیگر هیچوقت دست خالی به خانه برنگردم و مدادهای دوستانم را بردارم.
🔹روز بعد نقشهام را عملی کردم. هر روز یکیدو مداد کش میرفتم تا اینکه تا آخر سال از تمامی دوستانم مداد برداشته بودم.
🔸ابتدای کار خیلی با ترس این کار را انجام میدادم، ولی کمکم بر ترسم غلبه کردم و از نقشههای زیادی استفاده کردم تا جایی که مدادها را از دوستانم میدزدیدم و به خودشان میفروختم.
🔹بعد از مدتی این کار برایم عادی شد. تصمیم گرفتم کارهای بزرگتر انجام دهم و کارم را تا کل مدرسه و دفتر مدیر مدرسه گسترش دادم.
🔸خلاصه آن سال برایم تمرین عملی دزدی حرفهای بود تا اینکه حالا تبدیل به یک سارق حرفهای شدم!😕
✅داستان دوم👇
🔻مرد دوم میگفت:
🔹دوم دبستان بودم. روزی از مدرسه آمدم و به مادرم گفتم:
مداد سیاهم را گم کردم.
🔸مادرم گفت:
خب چه کار کردی بدون مداد؟
🔹گفتم:
از دوستم مداد گرفتم.
🔸مادرم گفت:
خوبه. دوستت ازت چیزی نخواست؟ خوراکی یا چیزی؟
🔹گفتم:
نه. چیزی از من نخواست.
🔸مادرم گفت:
پس او با این کار سعی کرده به دیگری نیکی کند، ببین چقدر زیرک است. پس تو چرا به دیگران نیکی نکنی؟
🔹گفتم:
چگونه نیکی کنم؟
🔸مادرم گفت:
دو مداد میخریم، یکی برای خودت و دیگری برای کسی که ممکن است مدادش گم شود. آن مداد را به کسی که مدادش گم میشود، میدهی و بعد از پایان درس پس میگیری.
🔹خیلی شادمان شدم و بعد از عملیکردن پیشنهاد مادرم، احساس رضایت خوبی داشتم. آنقدر که در کیفم مدادهای اضافی بیشتری میگذاشتم تا به نفرات بیشتری کمک کنم.
🔸با این کار، هم درسم خیلی بهتر از قبل شده بود و هم علاقهام به مدرسه چند برابر شده بود. ستاره کلاس شده بودم. به گونهای که همه مرا صاحب مدادهای ذخیره میشناختند و همیشه از من کمک میگرفتند.
🔹حالا که بزرگ شدهام و از نظر علمی در سطح عالی قرار گرفتهام و تشکیل خانواده دادهام، صاحب بزرگترین جمعیت خیریه شهر هستم.😍
#پندانه
╭━═━🍃🍃❀🌺❀🍃🍃━═━╮
کانال بانوان بخش مرکزی
https://eitaa.com/bskhgh
╰━═━🍃🍃❀🌺❀🍃🍃━═━╯