رهایی_ازشب
#قسمت_۱۵
دم دماے ظهر با صداے زنگ موبایلم بہ سختے بیدارشدم...
گوشی ام رو برداشتم تا ببینم ڪیہ ڪہ یڪهو مثل باروت از جا پریدم.
ڪامران بود!!!
من امروز براے ناهار با او قرار داشتم!!!!
گوشے رو با اڪراه برداشتم و درحالیڪہ از شدت ناراحتے گوشہ ے چشمامو فشار می دادم سلام واحوالپرسے ڪردم.
او با دلخورے و تعجب پرسید:
-هنوز خوابے؟!!! ساعت یڪ ربع به دوازده ست!!!
🍃🌹🍃
نمیدانستم باید چے بگم.؟!
آیا باید میگفتم ڪہ دخترے ڪہ باهات قرار گذاشتہ تا صبح داشته با یاد یڪ طلبہ ے جوون دست و پنجه نرم می ڪرده و تو اینقدر برام بے اهمیت بودے ڪہ حتے قرارمون هم فراموش ڪردم؟!
🍃🌹🍃
مجبور شدم صدامو شبیه نالہ ڪنم و بهونه بیاورم مریض شدم.
این بهتر از بد قولے بود...
او هم نشان داد ڪه خیلے نگرانم شده و اصرار داشت بیاد تا منو بہ یڪ مرڪز پزشڪـے برسونہ!
اما این چیزے نبود ڪہ من میخواستم.
من فقط دلم میخواست بخوابم.
بدون یڪ مزاحم!
در مقابل اصرار هاے او امتناع ڪردم و ازش خواستم اجازه بده استراحت ڪنم تا حالم بهبود پیدا کنہ...
او با نارضایتے گوشے رو قطع کرد.
چند ساعت بعد مسعود باهام تماس گرفت و درباره ے جزییات قرار دیروز پرس وجو ڪرد.
او گفت ڪہ ڪامران حسابے شیفتہ ے من شده و ظاهرا این بار هم نونمون تو روغنہ. و گلہ ڪرد ڪہ چرا من دست دست میڪنم وقرار امروز با ڪامران را بہ هم زدم.
خوب هرچہ باشد او هم دنبال پورسانت خودش از این قرار و مدارها بود...
🍃🌹🍃
من و نسیم و سحر و مسعود با هم یڪ باند بودیم ڪہ ڪارمون تور ڪردن پسرهاے پولدار بود و خالے ڪردن جیبشون بخاطر عشق پوشالے قربانیان بہ منے ڪہ حالا دور از دسترس بودم.
و آنها را میدم حاضر بودند هرکارے ڪنند.
اما من ماهها بود ڪہ از این ڪار احساس بدی داشتم.
میخواستم یڪ جورے فرار ڪنم ولے واقعا خیلی سخت بود.
در این باتلاق گناه آلود ، هیچ دستے براے ڪمڪ به سمتم دراز نبود و من بے جهت دست و پا می زدم.
🍃🌹🍃
القصہ براے نرفتن بہ قرارم مریضے رو بهونہ ڪردم و بہ مسعود گفتم براے جلسہ اول همہ چیز خوب بود.
🍃🌹🍃
اگرچہ همه اش در درونم احساس عذاب وجدان داشتم.
ڪاش هیچ وقت آلوده بہ اینڪار نمیشدم.
اصلا ڪاش هیچ وقت با سحر و نسیم دوست نمیشدم.
ڪاش هیچ وقت در اون خانہ ے دانشجویے با اون ها نمیرفتم.
اون ها با گرایش هاے غیرمذهبے و مدگراییشون منو بہ بد ورطہ اے انداختند.
البتہ نمیشہ گفت که اونها مقصر بودند. من خودم هم سست بودم و در طول سال ها نادیده گرفته شدن و احساس تنهایے ڪردن ، احتیاج داشتم ڪہ با جلب توجہ و ظاهرسازے تعریف و تمجید دیگرون، مخصوصا جنس مخالف رو به خودم جلب ڪنم و حالا هم ڪہ واقعا خسته شدم از این رفتار ، دیگہ دیر شده بود.
چون هم عادت کردم به این شڪل زندگے و هم وجهه ی خوبے در اطرافم ندارم.
🍃🌹🍃
خیلے نا امید بودم. خیلے !!!
درست در زمانے ڪہ حسرت روزهاے از دست رفتہ ام رو می خوردم ، فاطمہ بهم زنگ زد...
با شور و هیجان گوشے رو جواب دادم.
او به گرمی سلام کرد و باز با لحن شوخش گفت:
_گفتہ بودم از دست من خلاص نمیشے. ڪے ببینمت؟!
با خوشحالے گفتم
_امشب میام مسجد !
پرسید
_ڪدوم محل میشینے؟
نمیدونستم چے بگم فقط گفتم
_من تو محل شما نمینشینم. باید با مترو بیام.
با تعجب گفت:
_وااا؟!!! محلہ ے خودتون مسجد نداره؟
خندیدم.
_چرا داره.قصہ ش مفصله بعد برات تعریف میڪنم.
🍃🌹🍃
نزدیڪهاے غروب با پا نہ ، بلڪہ با سر بہ سوے محلہ ی قدیمے روونہ شدم.
هم شوق دیدار فاطمہ رو داشتم هم اقامہ ڪردن بہ آن طلبہ ے خاطره ساز رو...
اما این بار مقنعہ ای بہ سر ڪردم و موهاے رنگ شده ام رو پوشاندم تا هم حرمت مسجد رو نگہ دارم هم دل فاطمه رو شاد ڪنم.
از همہ مهم تر ، اینطورے شاید #توجہ طلبہ هم بهم جلب میشد!!!
🍁🌻ادامہ دارد…
10.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🧚♀بدون الگو پیراهن تابستونی بدوز
پارت 5⃣
😍😍🌹🌹🌹______
@banoyAmroz
😍😍🌹🌹🌹_____
#فوروارد فراموش نشه 😍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😍پادری خوشگل رنگی
پارت ۱
😍😍🌹🌹🌹______
@banoyAmroz
😍😍🌹🌹🌹_____
#فوروارد فراموش نشه 😍
7.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بشقاب داغ سریع و خوشمزه 😋😋
ازنظر من با سیب زمینے سرخ کرده خیلے خوشمزه تر شد 😋
از نظر بچه ها با چیپس بهتر بود 🤭😂
سه سوته تر از این غذاے فستفودے نیست🍟
⬅️مواد لازمش :
سیب زمینے یا چیپس
فلفل دلمه اے
قارچ
پنیر پیتزا
ذرت
1⃣
😍😍🌹🌹🌹______
@banoyAmroz
😍😍🌹🌹🌹_____
#فوروارد فراموش نشه 😍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دوخت پتو 😍
پارت ۲
😍😍🌹🌹🌹______
@banoyAmroz
😍😍🌹🌹🌹_____
#فوروارد فراموش نشه 😍
12.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👩🍳#سس_کچاب👩🍳
ا لیوان آب
۱ ق غ و نیم نشاسته ذرت
یک سوم لیوان سرکه قرمز یا سفید
نصف لیوان رب
ادویه ها : نمک ، فلفل سیاه
پودر پابریکا ، پودر سیر
پودر گوجه(قابل حذف)
من از هرکدوم نصف ق چ ریختم شما میتونید کم و زیادش کنید تا با ذائقه خودتون سازگار بشه
😍😍🌹🌹🌹______
@banoyAmroz
😍😍🌹🌹🌹_____
#فوروارد فراموش نشه 😍
11.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شامپو فرش جادویی🧴🧼
✅با دوقلم مواد درستش کن مبل و فرش رو برق بنداز
صابون رو رنده ریز کنید فرق نداره چه صابونی باشه بهش یک قاشق نمک اضافه کن با آب ولرم مخلوط کن ده دقیقه که موند با یک فرچه فرش و بکش میبینی که چه برقی میندازه👌🤌
😍😍🌹🌹🌹______
@banoyAmroz
😍😍🌹🌹🌹_____
#فوروارد فراموش نشه 😍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🧶🧵اگه لباس های بافتنی ت کهنه شده و سوراخ شده این شکلی تزئین ش کن🥰
😍😍🌹🌹🌹______
@banoyAmroz
😍😍🌹🌹🌹_____
#فوروارد فراموش نشه 😍
12.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🧚♀بدون الگو پیراهن تابستونی بدوز
پارت آخر
😍😍🌹🌹🌹______
@banoyAmroz
😍😍🌹🌹🌹_____
#فوروارد فراموش نشه 😍
52.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلااااام عشقا چطورین 😍
دختربارانی ام🙃
اومدم تا یک ماست شیرین و کشدار رو بهت آموزش بدم امیدوارم دوست داشته باشین
برای مایه زدن ماست به ازای هر کیلو شیر دو قاشق ماست اضافه میکنیم
اول شیر بزارین بجوشه و پونزده دقیقه رو حرارت هم بزنید تا آب اضافی شیر تبخیر بشه این کار کمک میکنه ماست سفت تری داشته باشیم
پارت اول
بعد میزاریم شیر خنک بشه یک دمای معتدل انگشتتان بزارین داخل شیر باید گرم باشه اما دستتون نسوزه
حالا ماست رو داخل ظرف بریزین هم بزنین تا رقیق بشه
بعد شیرو کم کم بهش اضافه کنین و هم بزنید و دورشو با یک پارچه میپیچیم
بعد سه ساعت پارچه رو باز میکنیم
پنج ساعتی که گذشت به آرومی میزاریم یخچال
نوش جان
😍😍🌹🌹🌹______
@banoyAmroz
😍😍🌹🌹🌹_____
#فوروارد فراموش نشه 😍