eitaa logo
بانوی خاص🌹
405 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
2.8هزار ویدیو
18 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم 🌹 کانال بانوی خاص ❤️همسرداری 👩‍🏫فرزند پروری 🏠خانه داری احکام و مطالب متفرقه سوالات مشاوره کاملا رایگان تبادل و ارتباط با ادمين: @delaram7645 لينك كانال👇 https://eitaa.com/joinchat/1265893419C1fe8b5bb94
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨ ✫⇠ رمان زیبای 📌زندگینامه شهید محمدهادی ذوالفقاری...🍃🌹 ─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─        اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇 🎀 @banoye_khaass 🎀
بانوی خاص🌹
#پسرک_فلافل_فروش #قسمت11 #امر_به_معروف هادي پسري بود كه تك و تنها راه خودش را ادامه داد. او مسير
بعضي از دوستان حتي برخي از بچه‌هاي مذهبي را ميشناسيم كه اخلاق خاصي دارند! كارهايي كه بايد انجام دهند با كندي پيش مي برند. جان آدم را به لب مي رسانند تا يك حركت مثبت انجام دهند. اگر كاري را به آنها واگذار كنيم، به انجام و يا اتمام آن مطمئن نيستيم. دائم بايد بالاي سرشان باشيم تا كار به خوبي تمام شود. اين معضل در برخي از نهادها و حتي برخي مسئولان ديده مي شود. برخي افراد هم هستند كه وقتي بخواهند كاري انجام دهند، از همه ي عالم و آدم طلبكار ميشوند. همه‌ي امكانات و شرايط بايد براي آنها مهيا شود تا بلكه يك تحرك كوچكي پيدا كنند. اميرالمؤمنين علي در بيان احوالات يكي از دوستانشان كه او را برادر خود خطاب ميكردند فرمودند: او پرفايده و كم ‌هزينه بود. اين عبارت مصداق كاملي از روحيات هادي ذوالفقاري به حساب مي آمد. هادي به هرجا كه وارد ميشد پرفايده بود. اهل كار بود. به كسي دستور نميداد. تا متوجه ميشد كاري بر زمين مانده، سريع وارد گود ميشد. بارها ديده بودم كه توي هيئت يا مسجد، كارهايي را انجام ميداد كه كسي سراغ آن كارها نميرفت؛ كارهايي مثل نظافت و شستن ظرفها و... من شاهد بودم كه برخي دوستان مسجدي ما به دنبال استخدام دولتي و پشت ميز نشيني بودند و مي گفتند تا كار دولتي براي ما فراهم نشود سراغ كار ديگري نميرويم. آنها شخصيتهاي كاذب براي خودشان درست كرده بودند و مي گفتند خيلي از كارها در شأن ما نيست! اما هادي اينگونه نبود. شخصيت كاذب براي خودش نميساخت. او براي رهايي از بيكاري كارهاي زيادي انجام داد. مدتها با موتور، كار پيك انجام ميداد. در بازار آهن مشغول بود و... ميگفت: در روايات اسلامي بيكاري بدترين حالت يك جوان به حساب مي آيد. بيكاري هزاران مشكل و گناه و ... را در پي خود دارد. ٭٭٭ هادي يك ويژگي بسيار مثبت داشت. در هر كاري وارد ميشد كار را به بهترين نحو به پايان مي رساند. خوب به ياد دارم كه يك روز وارد پايگاه بسيج شد. يكي از بچه‌ها مشغول گچكاري ديوارهاي طبقه‌ي بالاي مسجد بود. اما نيروي كمكي نداشت. هادي يكباره لباسش را عوض كرد. با شلوار كردي به كمك اين گچكار آمد. او خيلي زود كار را ياد گرفت و كار گچكاري ساختمان بسيج، به سرعت و به خوبي انجام شد. مدتي بعد بحث حضور بچه‌هاي مسجد در اردوي جهادي پيش آمد. تابستان 1387 بود كه هادي به همراه چند نفر از رفقا از جمله سيد علي مصطفوي راهي منطقه‌ي پيراشگفت، اطراف ياسوج، شد. هادي در اردوهاي جهادي نيز همين ويژگي را داشت. بيكار نمي ماند. از لحظه لحظه وقتش استفاده مي كرد. در كارهاي عمراني خستگي را نمي فهميد. مثل بولدوزر كار مي كرد. وقتي كار عمراني تمام مي شد، به سراغ بچه‌هايي مي رفت كه مشغول كار فرهنگي بودند. به آنها در زمينه‌ي فرهنگي كمك مي كرد. بعد به آشپز جهت پخت غذا مي رفت و... با آن بدن نحيف اما هميشه اهل كار و فعاليت بود. هادي هيچ گاه احساس خستگي نمي كرد. تا اينكه بعد از پايان اردوي جهادي به تهران آمديم. فعاليت بچه‌هاي مسجد در منطقه‌ي پيراشگفت مورد تحسين مسئولان قرار گرفت. قرار شد از بچه‌هاي جهادي برتر در مراسمي با حضور رئيس‌جمهور تقدير شود. راهي سالن وزارت كشور شديم. بعد از پايان مراسم و تقدير از بچه‌هاي مسجد هادي به سمت رئيس‌جمهور رفت. او توانست خودش را به آقاي احمدي‌نژاد برساند و از دوركمي با ايشان صحبت كند. اطراف رئيس‌جمهور شلوغ بود. نفهميدم هادي چه گفت و چه شد. اما هادي دستش را از روي جمعيت دراز كرد تا با رئيس‌جمهور، يعني بالاترين مقام اجرايي كشور دست بدهد، اما همين كه دست هادي به سمت ايشان رفت، آقاي احمدي‌نژاد دست هادي را بوسيد! رنگ از چهره‌ي هادي پريد. او كه هميشه مي خواست كارهايش در خفا باشد و براي كسي حرف نمي زد، اما يكباره در چنين شرايطي قرار گرفت. ─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─        اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇 🎀 @banoye_khaass 🎀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👌🌹 🌷حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام فرمود: 🍀 روزه دار اگر زبان و گوش و چشم و اندامش را حفـظ نـکند روزه او به چـه کارش آیـد؟ 📚دعائم الاسلام ۱.۲۶۸ ─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─        اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇 🎀 @banoye_khaass 🎀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﷽❣ ❣﷽ 📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مُعِزَّ الْمُؤْمِنِينَ الْمُسْتَضْعَفِينَ... 🌱سلام بر شما! که با آمدنتان، مؤمنين سر از گریبان اندوه برمی آورند و عزتمند خواهند شد. بیا ! ای عزت شیعه... 📚 صحیفه مهدیه، دعای استغاثه به حضرت صاحب الزمان ─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─        اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇 🎀 @banoye_khaass 🎀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Tahdir-(www.DaneshjooIran.ir) joze15.mp3
4.15M
💢✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿ 🍃هرروز یک جزء از قرآن مجید مهمـــان کتاب خداییم👌 التماس دعا از همگی دوستان ─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─        اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇 🎀 @banoye_khaass 🎀
💡قرآن راه زندگی ✅راهکارهای در ─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─        اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇 🎀 @banoye_khaass 🎀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مداحی_آنلاین_بساط_مهمونی_جوره_طاهری.mp3
6.36M
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄ ‌ بـسـاط مـهـمـونی جـوره 💚 حضورمون چه پر شوره 💚 🎤 محمدرضا طاهری 🎉 میلاد با سعادت امام حسن مجتبی (ع) ، مبارک باد 👏 ─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─        اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇 🎀 @banoye_khaass 🎀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨ ✫⇠ رمان زیبای 📌زندگینامه شهید محمدهادی ذوالفقاری...🍃🌹 ─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─        اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇 🎀 @banoye_khaass 🎀
بانوی خاص🌹
#پسرک_فلافل_فروش #قسمت12 #اهل_كار #دوستان_شهید بعضي از دوستان حتي برخي از بچه‌هاي مذهبي را ميشناسي
هادي بعد از دوراني كه در فلافل‌فروشي كار ميكرد، با معرفي يكي از دوستانش راهي بازار شد. در حجره‌ي يكي از آهن‌فروشان پامنار كار را آغاز كرد. او در مدت كوتاهي توانايي خود را نشان داد. صاحبكار او از هادي خيلي خوشش آمد. خيلي به او اعتماد پيدا كرد. هنوز مدت كوتاهي نگذشته بود كه مسئول كارهاي مالي شد. چك‌ها و حسابه‌اي مالي صاحبكار خودش را وصول ميكرد. آنها آنقدر به هادي اعتماد داشتند كه چك‌هاي سنگين و مبالغ بالا را در اختيار او قرار ميدادند. كار هادي در بازار هر روز از صبح تا عصر ادامه داشت. هادي عصرها، بعد از پايان كار، سوار موتور خودش ميشد و با موتور كار ميكرد. درآمد خوبي در آن دوران داشت و هزينه‌ي زيادي نداشت. دستش توي جيب خودش بود و ديگر به كسي وابستگي مالي نداشت.😊 یادم هست روح پاك هادي در همه جا خودش را نشان ميداد. حتي وقتي با موتور مسافركشي ميكرد. دوستش ميگفت: يك بار شاهد بودم كه هادي شخصي را با موتور به ميدان خراسان آورد. با اينكه با اين شخص مبلغ كرايه را طي كرده بود، اما وقتي متوجه شد كه او وضع مالي خوبي ندارد نه تنها پولي از او نگرفت، بلكه موجودي داخل جيبش را به اين شخص داد!😳 از همان ايام بود كه با درآمد خودش گره از مشكلات بسياري از دوستان و آشنايان باز كرد. به بسياري از رفقا قرض داده بود. بعضي‌ها پول او را پس ميدادند و بعضي‌ها هم بعد از شهادت هادي ... من از هادي چهار سال بزرگتر بودم. وقتي هادي حسابي در بازار جا باز كرد، من در سربازي بودم. دوران خدمت من كه تمام شد، هادي مرا به همان مغازه‌اي برد كه خودش كار ميكرد. من اينگونه وارد بازار آهن شدم. به صاحبكار خودش مرا معرفي كرد و گفت: آقا مهدي برادر من است و در خدمت شما. بعد ادامه داد: مهدي مثل هادي است، همانطور ميتوانيد اعتماد داشته باشيد. من هم ديگر پيش شما نيستم. بايد به سربازي بروم. هادي مرا جاي خودش در بازار مشغول كرد. كار را هم به من ياد داد و رفت براي خدمت. مدت خدمت او به خاطر داشتن سابقه‌ي بسيجي فعال كم شد. فكر ميكنم يك سال در سپاه حفاظت مشغول خدمت بود. از آن دوران تنها خاطره‌اي كه دارم بازداشت هادي بود! هادي به خاطر درگيري در دوران خدمت با يكي از سربازان يك شب بازداشت شد. تا اينكه روز بعد فهميدند حق با هادي بوده و آزاد شد. پسرك فلافل فروش هادي در آنجا به خاطر امر به معروف با اين شخص درگير شده بود. چند بار به او تذكر داده بود كه فلان گناه را انجام ندهد اما بي‌نتيجه بود. تا اينكه مجبور شد برخورد فيزيكي داشته باشد. بعد از پايان خدمت نيز مدتي در بازار آهن كار كرد. البته فعاليت هادي در بسيج و مسجد زيادتر از قبل شده بود. پيگيري كار براي شهدا و مبارزه با فتنه‌گران، وقت او را گرفته بود. بعد هم تصميم گرفت كار در بازار را رها كند! صاحبكار ما خيلي از اخلاق و مرام و صداقت هادي خوشش مي‌آمد. براي همين اصرار داشت به هر قيمتي هادي را پس از پايان خدمت نگه دارد. هادي اما تصميم خودش را به صورت جدي گرفته بود. قصد داشت به سراغ علم برود. ميخواست از فرصت كوتاه عمر در جهت شناخت بهتر خدا بهره ببرد خاطرات و زندگینامه 🌷 ─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─        اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇 🎀 @banoye_khaass 🎀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👌🌹 💫امام رضا علیه السلام فرمودند: به خداوند باش زیرا هر که به خدا خوش گمان است، خدا با همان گمانی که به خدا دارد، با اوست👌 📚 بحار الانوار، ج70، ص342 📣ما را در نشر احکام الهی یاری کنید. 🌸⚡️🌸⚡️🌸⚡️🌸 🆔 https://eitaa.com/joinchat/1418657906C53385d0016
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﷽❣ ❣﷽ 🌺‌سلام بر امامی که از پدر به من مهربان تر است: ✨السلام علیک یا صاحب الزمان...✨ ─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─        اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇 🎀 @banoye_khaass 🎀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Tahdir-(www.DaneshjooIran.ir) joze16.mp3
3.95M
💢✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿ 🍃هرروز یک جزء از قرآن مجید مهمـــان کتاب خداییم👌 التماس دعا از همگی دوستان ─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─        اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇 🎀 @banoye_khaass 🎀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💡قرآن راه زندگی ✅راهکارهای در ─═ई✨🍃🌸🍃✨ई═─        اینجا🔚😍بانـــ🌸ـــوی خــ🎀ـــاص😌باش👇 🎀 @banoye_khaass 🎀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بانوی خاص🌹
🔗💜🔗💜🔗 ⚙ #مهارتهای_همسرداری ۲۷ فصل ششم {نوازش
🔗💜🔗💜🔗 ⚙ ۲۸ فصل ششم {نوازش} 👈تا حالا دیدین وقتی به هم میرسن چطور احوال‌پرسی میکنن؟ 👬به هم میگن: سلام، حالت خوبه؟ اوضاع چطوره؟ کار و بارت خوبه؟ با این گرونیها چیکار میکنی؟ و ... 🙋‍♀اما وقتی به هم میرسن میگن : چطوری؟ حالت خوبه؟ بچه ها خوبن؟ با شوهرت چطوری؟ و... 💬خاطره یک استاد (از زبان خودش): 🔔یه روز سرکلاس، وسط تدریسم به دانشجوها استراحت دادم و گفتم: پنج دقیقه استراحت، همینطور که دانشجوها استراحت میکردن اونا رو زیر نظر داشتم. 🌀بعضی هاشون خیلی با هم صحبت میکردن. وقتی پنج دقیقه تموم شد، به دوتا از دانشجوهای پسر که خیلی باهم صحبت میکردن گفتم: اگه واستون اشکالی نداره بگین بهم چی میگفتین⁉️ گفتن: استاد! چیز مهمی نبود. 👇👇👇👇👇👇