eitaa logo
بانوی خاص🌹
405 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
2.8هزار ویدیو
18 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم 🌹 کانال بانوی خاص ❤️همسرداری 👩‍🏫فرزند پروری 🏠خانه داری احکام و مطالب متفرقه سوالات مشاوره کاملا رایگان تبادل و ارتباط با ادمين: @delaram7645 لينك كانال👇 https://eitaa.com/joinchat/1265893419C1fe8b5bb94
مشاهده در ایتا
دانلود
سلامی بی جواب از جانب خوبان نمی ماند به سمت کربلا هر روز میگویم سلام آقا ✋ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا ساقی العطشا ─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─        اینجا🔚بانــــــوی خـــ🖤ــاص😌باش👇 🖤 @Banoye_khaass 🖤
✍مهر و ، لازمه زندگی خانوادگی است: ✨«جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً». بر این اساس، با و توأم با آرامش و آسایش، در پرتو محبت، و مهربانی اعضای خانواده و به‌ویژه نسبت به همدیگر به وجود می‌آید؛ ✍چنان که درباره رسول‌خدا(صلی الله علیه و آله) چنین نقل شده است: «کانَ رَسُولُ اللَّهِ اَرْحَمَ النَّاسِ بِالنِّساءِ وَ الصِّبْیانِ؛ رسول‌خدا(صلی الله علیه و آله) مردم نسبت به و بود» ─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─        اینجا🔚بانــــــوی خـــ🖤ــاص😌باش👇 🖤 @Banoye_khaass 🖤
🔑🔑🔑 🔹️این را هر دو همسر به یاد داشته باشند که اولین راه حل آخرین راه حل نیست و از به زبان آوردن کلمه در خانه خودداری نمایید. 🔸️وقتی که طلاق به میان آمد بنیان خانواده به لرزه در می آید.همانطور که وقتی طلاق عملی شود عرش خدا به لرزه در می آید‌. ─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─        اینجا🔚بانــــــوی خـــ🖤ــاص😌باش👇 🖤 @Banoye_khaass 🖤
۱۲۷ ۳۳ "مراقبت دوران بارداری" 🌷بسم الله الرحمن الرحیم نیاز به آهن در دوران بارداری برای مادران قابل توجه هست👌 بخاطر همین هم از چهار ماهگی برای مادران قرص آهن تجویز می کنند ✔️✔️ ویتامین 👈۳۰ به جذب آهن کمک میکنه لذا مادران بزرگوار همراه با غذاهای حاوی آهن بهتر است👈 گوجه فرنگی؛ لیمو و پرتقال میل کنید ✅✅ همچنین مادران باردار اگه براشون امکان داره روزانه 👈 یک لیوان شیر🥛 و ده تا خرما مصرف کنند ✔️✔️ شیر و عسل هم خیلی خوبه خوردن مویز بِه شیرین گلابی که اشتها آور هست سیب و انار ملس👌 شورباهای خوب و ساده و مخصوصا شورباهای زیره ای برای این دوران سفارش شده ✅✅ بزارید به دلیل اهمیت تغذیه چند نمونه غذاهایی که مناسب هستن رو نام ببریم 👌👌 آهن : لوبیا؛ باقلا؛ عدس؛ گوشت؛ سیب؛ انگور؛ خرما و هویج؛ توت فرنگی؛ اسفناج؛ گلابی؛ برگ چغندر؛ کلم قمری؛ انار؛ بادام؛ موز و بلوط و پسته ✅✅ یه نکته ی دقیق عرض کنم اگه بخواهید آهن بدنتون منظم باشه👌 و همیشه سالم باشید و دچار بیماری های قلبی نشید 👈 به سمت قبله بخوابید ✅✅ البته دقت کنید که در بعضی مواقع بسمت قبله خوابیدن اشکال داره🚫 مواد آهکی: شیر و ماست و پنیر و حبوبات مثل گندم؛ میوه ها مثل گلابی؛ سیب ، و برگ سبز نباتات و سبزی ها ☑️☑️☑️ کلسیم: شیر؛ ماست؛ پنیر؛ جوانه ی گندم؛ سبزی های خشک انجیر؛ بادام؛ گوشت های مختلف فندق؛ زرده ی تخم مرغ؛ کاکائو؛ شیردان و سیرابی دل؛ قلوه، سبزی تازه؛ کلم؛کاهو؛ ترب؛ نارنج لیمو؛ پرتقال و گوجه فرنگی ✅✅ غذاهایی که مادر نباید مصرف کنه 👇👇👇 ۱. تعداد دفعات تغذیه ی خودشونو زیاد کنند ولی در هر مرتبه پرخووری ممنوع 🚫 ۲. خوردن شیرینی های تازه و خامه دار و پرخوری کردن باعث سنگین شدن شکم میشه ❌❌ ۳. از خوردن نمک خود داری کنند به خصوص در سه ماه آخر بارداری 🚫 ۴.ماست ترش خوب نیست و گوجه فرنگی زیاد باعث ناقص الخلقه شدن فرزند میشه ✔️❌ ۵. غذاهای تند مزه و تلخ مزه رو نخورد و همچنین از غذاهایی که باعث خونریزی میشه نیز خود داری کنند 🚫✔️🚫 ۶. غذاهای پر چرب و مانده و غذاهای شور مثل ماهی شور و خیارشور و آجیل و سوسیس و کالباس و قهوه از جمله چیزهایی هست که نباید مصرف بشه ✔️✔️ ۷. استفاده زیاد از ادویه جات و غذاهای سرخ کردنی برای مادران باردار توصیه نمیشه ✅✅ 🌷✔️🌷✔️🌷✔️🌷✔️🌷✔️🌷 وصلی الله علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم التماس دعای فرج و شهادت👌🌷✋ ─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─        اینجا🔚بانــــــوی خـــ🖤ــاص😌باش👇 🖤 @Banoye_khaass 🖤
🔴 💠 وقتی روابط شما و صمیمی است چند دقیقه وقت بگذارید و از تمام صفات زیبا و که در همسرتان وجود دارد و به ذهنتان می‌رسد تهیه کرده و روی کاغذ بنویسید. 💠 اگر روزی در زندگی مشترکتان در برخی شرایط از دست او دلخور و ناراحت شدید و روابط شما تیره شد این فهرست را خوانده و بر روی صفات خوبش در لحظات دلخوری خود، کنید تا به تدریج و به آرامی ناراحتی شما کم شده و دلتان نسبت به او گردد. 💠 با این‌کار جلوی جولان دادن شیطان را گرفته و از ایجاد کینه، تنفّر و جلوگیری می‌نمایید. ─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─        اینجا🔚بانــــــوی خـــ🖤ــاص😌باش👇 🖤 @Banoye_khaass 🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌸 *﷽ 🌸🍃 وقتی قلب عمو اینطور می‌ترسید، دل من حق داشت پَرپَر بزند که گوشی را برداشتم و دور از چشم همه به حیاط رفتم تا با حیدر تماس بگیرم. 💠 نگاهم در تاریکی حیاط که تنها نور چراغ ایوان روشنش می‌کرد، پرسه می‌زد و انگار لابلای این درختان دنبال خاطراتش می‌گشتم تا صدایش را شنیدم :«جانم؟» و من نگران همین جانش بودم که بغضم شکست :«حیدر کجایی؟ مگه نگفتی صبح برمی‌گردی؟» نفس بلندی کشید و مأیوسانه پاسخ داد :«شرمندم عزیزم! بدقولی کردم، اما باید فاطمه رو پیدا کنم.» و من صدای پای داعش را در نزدیکی آمرلی و حوالی تلعفر می‌شنیدم که با گریه التماسش کردم :«حیدر تو رو خدا برگرد!» 💠 فشار پیدا نکردن فاطمه و تنهایی ما، طاقتش را تمام کرده بود و دیگر تاب گریه من را نداشت که با خشمی تشر زد :«گریه نکن نرجس! من نمی‌دونم فاطمه و شوهرش با سه تا بچه کوچیک کجا آواره شدن، چجوری برگردم؟» و همین نهیب عاشقانه، شیشه شکیبایی‌ام را شکست که با بی‌قراری کردم :«داعش داره میاد سمت آمرلی! می‌ترسم تا میای من زنده نباشم!» 💠 از سکوت سنگینش نفهمیدم نفسش بنده آمده و بی‌خبر از تپش‌های قلب عاشقش، دنیا را روی سرش خراب کردم :«اگه من داعشی‌ها بشم خودمو می‌کُشم حیدر!» به‌نظرم جان به لبش رسیده بود که حرفی نمی‌زد و تنها نبض نفس‌هایش را می‌شنیدم. هجوم گریه گلوی خودم را هم بسته بود و دیگر ضجه می‌زدم تا صدایم را بشنود :«حیدر تا آمرلی نیفتاده دست داعش برگرد! دلم می‌خواد یه بار دیگه ببینمت!» 💠 قلبم ناله می‌زد تا از تهدید عدنان هم بگویم و دلم نمی‌آمد بیش از این زجرش بدهم که غرّش وحشتناکی گوشم را کر کرد. در تاریکی و تنهایی نیمه شب حیاط، حیران مانده و نمی‌خواستم باور کنم این صدای انفجار بوده که وحشتزده حیدر را صدا می‌کردم، اما ارتباط قطع شده و دیگر هیچ صدایی نمی‌آمد... ✍️نویسنده:   ─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─        اینجا🔚بانــــــوی خـــ🖤ــاص😌باش👇 🖤 @Banoye_khaass 🖤
💠 عباس و عمو با هم از پله‌های ایوان پایین دویدند و زن‌عمو روی ایوان خشکش زده بود. زبانم به لکنت افتاده و فقط نام حیدر را تکرار می‌کردم. عباس گوشی را از دستم گرفت تا دوباره با حیدر تماس بگیرد و ظاهراً باید پیش از عروسی، رخت عزای دامادم را می‌پوشیدم که دیگر تلفن را جواب نداد. 💠 جریان خون به سختی در بدنم حرکت می‌کرد، از دیشب قطره‌ای آب از گلویم پایین نرفته و حالا توانی به تنم نمانده بود که نقش زمین شدم. درست همانجایی که دیشب پاهای حیدر سست شد و زانو زد، روی زمین افتادم و رؤیای روی ماهش هر لحظه مقابل چشمانم جان می‌گرفت. 💠 بین هوش و بی‌هوشی بودم و از سر و صدای اطرافیانم تنها هیاهویی مبهم می‌شنیدم تا لحظه‌ای که نور خورشید به پلک‌هایم تابید و بیدارم کرد. میان اتاق روی تشک خوابیده بودم و پنکه سقفی با ریتم تکراری‌اش بادم می‌زد. برای لحظاتی گیج گذشته بودم و یادم نمی‌آمد دیشب کِی خوابیدم که صدای نیمه‌شب مثل پتک در ذهنم کوبیده شد. ✍️نویسنده:   ─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─        اینجا🔚بانــــــوی خـــ🖤ــاص😌باش👇 🖤 @Banoye_khaass 🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👌❤️ مجنون از راهی میگذشت جمعی در حال نماز خواندن بودند. مجنون از لا به لای نمازگزاران رد شد. نمازگزاران بدون اتمام نماز به مجنون هجوم برده و او را کافر و بی دین خواندند. مجنون گفت : مگر چه کردم؟! گفتند : مگر کوری که از لای صف نماز گزاران میگذری. مجنون گفت : من چنان در فکر لیلا غرق بودم که وقتی میگذشتم حتی یک نماز گزار را هم ندیدم ، شما چطور مدعی عشق و بندگی خدایید و در حال صحبت با خدا همگی مرا دیدید و نمازتان را برهم زدم، ✅ ترک گناه به عشق مولا🌸 أللَّهُمَ عَجِّلْ لِوَلیِکْ ألْفَرَج شبتون بخیر ─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─        اینجا🔚بانــــــوی خـــ🖤ــاص😌باش👇 🖤 @Banoye_khaass 🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 ❣ دلمـاڹ بہ روزے خوش است ڪہ توسایہ سرمـاڹ باشي بہ انتظـار، مي‌ایستیـم وچشم بہ راه وجودنازنیڹ‌ات هستیم اے مقـدس ڪجاے ایڹ عالـم نشستہ‌اے بہ عزاےجدت حسیڹ(ع) ♥️ 🖤 ─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─        اینجا🔚بانــــــوی خـــ🖤ــاص😌باش👇 🖤 @Banoye_khaass 🖤
🌸✨🌹✨🌸 😊 زن ها وقتی میخندند ، انگار دنیا میخندد ، میگویید نه ؟! فکر کنید به خنده های مادرتان ؛ مادرتان که میخندد ، پدرتان مگر میتواند نخندد ؟! جنس زن خوب است که خنده رو باشد ، دنیا به لبخندشان نیازمند است ؛ زن بخندد ، تمام مردان وابسته به آن میخندند آنها بلدند کاری کنند تا پدر بخندد ، برادر بخندد عشق بخندد تمام در و دیوار خانه بخندد دنیا بخندد... ─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─        اینجا🔚بانــــــوی خـــ🖤ــاص😌باش👇 🖤 @Banoye_khaass 🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔑🔑🔑 👈وقتی مرتکب خطایی شدید به آن اعتراف کنید 🔹️این روش بهترین راهی است که به بچه‌ها نشان می‌دهد چطور و چه‌وقت باید عذرخواهی کنند. ─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─        اینجا🔚بانــــــوی خـــ🖤ــاص😌باش👇 🖤 @Banoye_khaass 🖤
🔑🔑🔑 🔴 💠 گاهی بین زن و شوهر سر قضیه‌ای می‌شود و زن یا مرد به همسرش می‌گوید: "مطمئنم فلان مطلب را به من " و همسرش نیز با عصبانیت می‌گوید: "گفتم!" و سر همین قضیه، بگو مگو و مشاجره‌ی سختی رخ می‌دهد. 💠 پیشنهاد می‌شود با یک تغییر جزئی در خود از ایجاد مشاجره و تشدید شدن ناراحتی و عصبانیّت یکدیگر‌ جلوگیری کنید! مثلاً به همسرتان بگویید: "اگر فلان مطلب را گفتی شرمنده من ." یعنی کلمه‌ی "شرمنده نشنیدم" را بجای کلمه "نگفتی" به کار ببرید تا همسرتان نشده و فضای زندگی متشنّج نگردد. ─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─        اینجا🔚بانــــــوی خـــ🖤ــاص😌باش👇 🖤 @Banoye_khaass 🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴🇮🇷🏴🇮🇷🏴🇮🇷🏴🇮🇷 دیدن اعدامی 〰〰〰〰〰〰〰〰〰 برخی از مردم تصور می کنند دیدن کسی که به دار کشیده شده است، موجب وجوب غسل می شود و باید کفاره داد و گاهی به روی جنازه کسی که در اثر تصادف کشته شده است به عنوان کفاره، پول خورد می اندازند. در حالی که چنین عملی باطل و خرافی است. ─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─        اینجا🔚بانــــــوی خـــ🖤ــاص😌باش👇 🖤 @Banoye_khaass 🖤
🌸✨🌹✨🌸 سعی کنید برای ایجاد عشق و پایداری آن درزندگی مشترکتان ازهیچ تلاشی دریغ نورزیدو مطمئن باشید با ایجاد اندکی تغییر دررفتارتان می توانید همسرتان را به بهترین مردکره زمین مبدل کنید. ─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─        اینجا🔚بانــــــوی خـــ🖤ــاص😌باش👇 🖤 @Banoye_khaass 🖤
۱۲۸ ۳۴ "توصیه های دوران بارداری" 🌷بسم الله الرحمن الرحیم یکی از مواردی که در دوران بارداری اتفاق میفته افزایش وزن هست👌 بخاطر همین هم بعضی از مادران بزرگوار اضطراب و آشوب میاد سراغشون ✔️✔️ در صورتی که افزایش بارداری در زن سالم حامله ای که اولین فرزند رو بدنیا میاره تقریبا ۱۳/۵ کیلو گرم هستش👌👌 که این افزایش وزن تقریبا ۱۰ تا ۱۲ کیلوگرم آن طبیعی هستش ✔️✔️ بعضی مادران نیز فکر می کنند که کار کردن در این زمان به ضرر آن ها هستش❌ در صورتی که کار کردن هیچ مشکلی برای زن باردار نداره البته اغلب زنان حامله به ۸ ساعت خواب شبانه و استراحت بعد از ظهر احتیاج دارند ✅✅ البته مادران بزرگوار در این دوران از کارهای سنگین پرهیز کنند🚫 خانم باردار نباید خود را خسته کند بلکه در فواصل کار روزانه لازم است مدتی استراحت کند ✅✅ و برای اینکه از بعضی بیماری ها و رفع خستگی یه بالش کوچکی رو در موقع استراحت زیر پای خودشون قرار بدهند 👌👌 همچنین موقع خواب مواظب باشند که درست بخوابند👌 و از روش مناسب خواب استفاده کنند همچنین برای جابه جا شدن در خواب ابتدا بنشینن👌 بعد اگه خواستن به یه طرف بخوابند ✅🌷 یکی از نکاتی که باید مادران دقت کنند داشتن آرامش روحی و روانی هستش 👌👌👌 اگه مادری در دوران بارداری حالت روحی و معنوی خوبی نداشته باشه❌ باعث میشه که کودکش رو نیز تحت تاثیر قرار بده 🚫🚫 پس خیلی باید مراقب بود که اعصاب و روان مادران باردار بهم نخوره👌 چرا که باعث میشه فرزندشان از حیث هوش و استعداد تفاوت داشته باشد✅ مهم ترین فردی که در این دوران برای همسر مایه ی آرامش هست شوهرش می باشد ✅✅ لذا پدران بزرگوار سعی کنند حداقل در این ایام به همسر خودشون توجه داشته باشند👌👌 وصلی الله علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم التماس دعای فرج و شهادت👌🌷✋ ─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─        اینجا🔚بانــــــوی خـــ🖤ــاص😌باش👇 🖤 @Banoye_khaass 🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 سراسیمه روی تشک نیم‌خیز شدم و با نگاه حیرانم دور اتاق می‌چرخیدم بلکه حیدر را ببینم. درد نبودن حیدر در همه بدنم رعشه کشید که با هر دو دستم ملحفه را بین انگشتانم چنگ زدم و دوباره گریه امانم را برید. چشمان مهربانش، خنده‌های شیرینش و از همه سخت‌تر سکوت آخرین لحظاتش؛ لحظاتی که بی‌رحمانه به زخم‌هایش نمک پاشیدم و خودخواهانه او را فقط برای خودم می‌خواستم. 💠 قلبم به‌قدری با بی‌قراری می‌تپید که دیگر وحشت و عدنان از خجالت در گوشه دلم خزیده و از چشمانم به‌جای اشک خون می‌بارید! از حیاط همهمه‌ای به گوشم می‌رسید و لابد عمو برای حیدر به جای مجلس عروسی، مجلس ختم آراسته بود. به‌سختی پیکرم را از زمین کندم و با قدم‌هایی که دیگر مال من نبود، به سمت در رفتم. 💠 در چوبی مشرف به ایوان را گشودم و از وضعیتی که در حیاط دیدم، میخکوب شدم؛ نه خبری از مجلس عزا بود و نه عزاداران! کنار حیاط کیسه‌های بزرگ آرد به ردیف چیده شده و جوانانی که اکثراً از همسایه‌ها بودند، همچنان جعبه‌های دیگری می‌آوردند و مشخص بود برای شرایط آذوقه انبار می‌کنند. ✍️نویسنده: ─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─        اینجا🔚بانــــــوی خـــ🖤ــاص😌باش👇 🖤 @Banoye_khaass 🖤  
💠 سردسته‌شان هم عباس بود، با عجله این طرف و آن طرف می‌رفت، دستور می‌داد و اثری از غم در چهره‌اش نبود. دستم را به چهارچوب در گرفته بودم تا بتوانم سر پا بایستم و مات و مبهوت معرکه‌ای بودم که عباس به پا کرده و اصلاً به فکر حیدر نبود که صدای مهربان زن‌عمو در گوشم نشست :«بهتری دخترم؟» 💠 به پشت سر چرخیدم و دیدم زن‌عمو هم آرام‌تر از دیشب به رویم لبخند می‌زند. وقتی دید صورتم را با اشک شسته‌ام، به سمتم آمد و مژده داد :«دیشب بعد از اینکه تو حالت بد شد، حیدر زنگ زد.» و همین یک جمله کافی بود تا جان ز تن رفته‌ام برگردد که ناباورانه خندیدم و به‌خدا هنوز اشک از چشمانم می‌بارید؛ فقط این‌بار اشک شوق! دیگر کلمات زن‌عمو را یکی درمیان می‌شنیدم و فقط می‌خواستم زودتر با حیدر حرف بزنم که خودش تماس گرفت. 💠 حالم تماشایی بود؛ بین خنده و گریه حتی نمی‌توانستم جواب سلامش را بدهم که با همه خستگی، خنده‌اش گرفت و سر به سرم گذاشت :«واقعاً فکر کردی من دست از سرت برمیدارم؟! پس‌فردا شب عروسی‌مونه، من سرم بره واسه عروسی خودمو می‌رسونم!» و من هنوز از انفجار دیشب ترسیده بودم که کودکانه پرسیدم :«پس اون صدای چی بود؟» صدایش قطع و وصل می‌شد و به سختی شنیدم که پاسخ داد :«جنگه دیگه عزیزم، هر صدایی ممکنه بیاد!» از آرامش کلامش پیدا بود فاطمه را پیدا کرده و پیش از آنکه چیزی بپرسم، خبر داد :«بلاخره تونستم با فاطمه تماس بگیرم. بنزین ماشین‌شون تموم شده تو جاده موندن، دارم میرم دنبال‌شون.» ✍️نویسنده:   ─═ई✨🍃🖤🍃✨ई═─        اینجا🔚بانــــــوی خـــ🖤ــاص😌باش👇 🖤 @Banoye_khaass 🖤