بأبي أنت و أمي و نفسي و أهلي و مالي و أسرتي یا أباالزهراء یا رسول الله
شب رحلت پیامبر عظیم الشأن اسلام صلی الله علیه و آله و شب یتیمی جهان اسلام است
از همه بیشتر ، بر تنها یادگارش زهرای مرضیه سلام الله علیها سخت بود
چون یک اُنس عجیبی بین پیغمبر صلی الله علیه و آله و فاطمه ی زهرا سلام الله علیها بود. فاطمه ی زهرا پنج سال داشت که مادرش را از دست داد
فاطمه برای پیغمبر هم دختری کرد و هم مادری. پیامبر اکرم خطاب به فاطمه می فرمود:اُم ابیها؛ تو مادر من هستی
فاطمه زهرا(س) با دیدن حال پیغمبر خیلی بی تابی می کرد گریه می کرد.
دختر علاقه عجیبی به پدر داره
بخصوص فاطمه زهرا(س) که از سه سالگی مادرش رو از داده و همه زندگیش پیغمبره
اما اون لحظه ای که خیلی ناآرامی می کرد پیغمبر فاطمه(س) رو صدا کرد
یه چیزی در گوش فاطمه(س) گفت، دیدند حال فاطمه زهرا(س) تغییر کرد... گریه اش تمام شد... چهره خوشحال
بعدا که سوال کردند... فرمود پدرم به من گفت؛ اولین کسی که از اهل بیت من به من ملحق میشه تویی دخترم...
پدرم حرف سفر می زند ای وای دلم
حرف از داغ پسر می زند ای وای دلم
یک نفر آمده در می زند ای وای دلم... خوب گوش بده... یک جوانی آمده در می زنه...
این جوان کیست که از دیدن رویش در دل
غصه داخل شده و خنده زلب شد زائل
نمیدونی بابام مریضِِ، تو بستر افتاده، اجازه نمیده کسی بیاد عیادتش
رفت دوباره در زد، برا بار دوم بی بی همون جواب رو بهش دادن
بار سوم که در زد،پیغبر فرمود: دخترم،کیه داره در میزنه؟ گفت:بابا نمیدونم، یه مرد عربیِ،میخواد شما رو ببینه