شب اول چله
دوستانی که منتظر بودن بسم الله
مهم نیست چه دعایی
و نمازی
و ذکری
هر جوردوست داری برو به درگاه خدای خودت
نیم ساعت قبل از اذان صبح
مهم اینه که سحرگاه باشه
خیلی اثر دعا فرق میکنه
باید التماس کنیم نه دعای معمولی
التماس
باید التماس کنیم
پابه زمین بزنیم
بچه ها رو دیدی یه چیزی بخوان چکار میکنن!
اون جوری،
بگیم
خدایا اشتباه کردیم
بد کردیم
امام زمانمون رو رها کردیم
به بدبختی افتادیم
به فلاکت افتادیم
ببخش، اماممون رو به ما برگردون
بدون امام معصوم کارمون بجایی نمیرسه
اونم آسون ، باعافیت
گل روی امام حسین علیه السلام
گل روی فاطمه زهرا سلام الله علیها
به مصائب عمه سادات😭.....
4_6003410011089274549.pdf
358.6K
فایل pdf
👈 توضیحات در باره چله سحرگاهی
AUD-20191216-WA0005.mp3
4.15M
توضیحات #چله_سراسری_دعای_فرج
از شب اول زمستان تا شام شهادت🙏
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
8.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 دانلود #کلیپ زیبا ( #تولیدی )
📌 «« ویژه شب #یلدا »»
📝 #فیلم_کوتاه "به بلندای یک شب"
✍ دست روی دلم نگذار زمستان!
نه سوز تو به گَرد سوز روزهای سرد فراق می رسد، نه بلندی یلدای تو به بلندی شبهای انتظار...
4_5908947973554832485.mp3
1.16M
ختم دسته جمعی دعای اللهم کن لولیک 🌹
#یک_جرعه_قرآن
گوش جان میسپاریم به تفسیر ساده, روان, قطره ای یک آیه از کلام الله مجید.باشد که در زندگی مان موثر افتد. هم اکنون میتوانید با کلیک بر روی لینک زیر به اتاق تدبر درقرآن وصل شوید
http://eitaa.com/joinchat/405012492Cc725cc528e
فیلسوف فقیه و حکیم بزرگ مرحوم حاج آقا رحیم #ارباب یکی از تربیت شدگان علمی و عملی مرحوم آخوند(ملا محمّد) کاشی بود.
این فقیه دو بار برای زیارت آن مرد بزرگ به اصفهان رفت و هر بار از خرمن فیض آن جناب بهره ها گرفت.
این مرد بزرگ از حالات معنوی و روحی استاد عالیقدرش مرحوم آخوند کاشی مسائلی بس مهم نقل می کرد.
یکی از طلبه های مدرسه صدر - محل سکونت آخوند کاشی - که دارای حالات معنوی و عرفانی بود، می گوید:
شبی برای عبادت و مناجات با قاضی الحاجات و #نماز_شب از خواب برخاسته، وقتی وضو گرفتم و برای برنامه حال آماده شدم، ناگهان دیدم تمام در و دیوار مدرسه و سنگ ریزه ها و برگ درختان در پاسخ ناله ی انسانی دل سوخته به نوای «سُبُّوحٌ قُدُّوسُ رَبُّ المَلائِکةِ وَ الرّوح» در ترنّمند.
خداوندا! اصل ناله و صدا از کیست و این چه صدایی است که تمام موجودات مدرسه با او هم آهنگند؟ مشغول تحقیق شدم. نزدیک حجره ی آخوند رسیدم، دیدم محاسن سپیدش را روی خاک گذاشته، در حالی که چون سیلاب از دو دیده اشک می بارد، این ذکر شریف را می گوید: «سُبُّوحٌ قُدُّوسُ رَبُّ المَلائِکةِ وَ الرّوح» و در و دیوار مدرسه و درختان و نباتات به دنبال او این ذکر را می گویند.
از هیبت ذاکر و ذکر و مذکور، فریادی زدم و غش کردم.
چون به هوش آمدم، به حجره ی خود برگشتم.
وسط روز خدمت استاد رسیدم، با حالتی پر از اعجاب و بهت و حیرت به حضرت استاد عرضه داشتم: «داستان دیشب چه بود که مرا سخت تعجب انداخت؟»
آخوند کاشی در کمال سادگی به من گفت: «تعجب از توست که به چه علت گوش تو باز شد تا چنین برنامه ای را شنیدی؟ هان تو چه کرده بودی که در برابر این برنامه، توفیق شنیدن یافتی؟!»
نوشته شده توسط استاد #انصاریان