آرشیو معاد شناسی کلیک کن
https://eitaa.com/joinchat/2243559440C168ad44fb7
خرج تو میکنم دلتنگی هایم را ، به امید دیدار کربلای تو ...
من دلم نازک است و زود می گیرد...
اما ایمانم اگر به چیزی بند کند ، دیگر هیچ حرفی نمی تواند آن را سست کند ؛
ایمان دارم وقتی دلم عجیب برای تو تنگ می شود ...وقتی عجیب دل هوای دیدارت دارد ...
وقتی عجیب جاذبه ی قلبم به سوی توست ...
آن لحظه نوشته می شود به پایم ثواب زیارتت!
و دلم قرص میشود که تو را از همین اتاقم و پشت پنجره ای نیمه باز زیارت کرده ام...
وقتی که نسیم ، موهایم را نوازش میکند...
به خودم تلقین می کنم که تو صدایم را شنیده ای و قدری از هوای ملکوتی بین الحرمینت را برای دل خسته ام فرستاده ای...
من به همین چیزها دل خوش کرده ام و گرنه که تا بحال از غم دوریت ...
دلم به حال خود میسوزد...
دلم میسوزد که نمی توانم از نزدیک بـــبــــــویـــمــت...
میشناسمت آقاجان؟!
میپرسد:
میشناسیاش؟
شك میكنم! البته نه خوبِ خوب، ولی امیدوارم ....
میگوید:
پس از او بگو!
میگویم:
ظاهرش جوان و نیرومند، رنگش گندمگون، بلندپیشانی، بینیِ كشیده و زیبا، چشمانِ سیاه و درشت، ابروانی پرپشت و برجسته، شانهای پهن، موهای مجعد و یک خال بر گونه ...
میپرسد:
اخلاقش؟
میگویم:
مانند پدرانش بزرگوار است؛ مایهی آرامش، بركت، هدایت، دانا و با درایت، صبرپیشه، با صلابت، عابدترین، دلیرترین و بخشنده!
میپرسد:
محلّ زندگیاش كجاست؟؟
پاسخ میدهم:
نشانیشان را به کسی ندادند، مگر آنان که بسیار به او نزدیکند!
میپرسد:
راهی به سوی او هست؟
میگویم:
آری! کافیست لبتهایت را تکان بدهی! او میشنود!
میگوید:
ندیده دوستش دارم!
میگویم:
او پدر مهربانِ همه است! مولای من و تو! او حتّی از مادر به تو نزدیکتر است!
میگوید:
برایش میتوانم کاری بکنم؟
با اشتیاق میگویم:
آری! خودش گفته است به شیعیانم بگویید برای فرجم دعا کنند!
با هم دست به آسمان باز میکنیم و میخوانیم:
اللّهُمَّ عَجِّلْ فَرَجَهُ وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ