eitaa logo
فاطمه سلام الله علیها بانوی عالمین
64هزار دنبال‌کننده
17.6هزار عکس
3هزار ویدیو
622 فایل
تقدیم به مولایمان صاحب الزمان .عج. از طرف تمامی خوبان عالم درجهت تعجیل فرجشان ☀️لینک کانال eitaa.com/banoyealam ☀️پل ارتباطی بامدیریت کانال @Ashnagharib20
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام دوست عزیزبمناسبت فرارسیدن ایام سوگواری امام حسین علیه السلام وهفتاد و دوتن شهید کربلا کلیه برنامه ها ی آموزشی. روزانه کانال ازاول محرم تا چهاردهم تعطیل می باشد وجایگزین آن ان شاالله برنامه ویژه عزاداری ومقتل خوانی می باشد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
همراه با هم هر جا که هستید دست بر سینه بگذارید و از صمیم قلب عرض سلامی خدمت امام حسین ع عرض کنیم ... السلام علی الحسین ،و علی علی ابن الحسین ،و علی اولاد الحسین ،و علی اصحاب الحسین ... ثواب این زیارت از راه دور رو هدیه میکنیم به شهدا ،امام راحل ،و کسانی که دستشون از دنیا کوتاه و چشم انتظار هستند
بسیاری از مورخان، روز ورود حضرت حسین(ع) را به کربلا، دوم محرم سال ۶۱ هجری دانسته‌اند.
وقتی کاروان امام حسین (ع) به کربلا رسید، حضرت فرمود: اینجا فرود آیید. به خدا قسم، اینجا جایگاه کاروان ما و محل ریخته شدن خون ماست.
به خدا قسم، همین جا، جای قبرهای ماست. به خدا سوگند، اینجا همان جایی است که اهل حرم ما به اسارت گرفته می‌شوند. جدم این خبر را به من داد
اسب امام سوم شیعیان از ورود به کربلا پرهیز کرد و این امام بزرگوار هفت اسب عوض کرد و با هفتمین اسب وارد سرزمین کربلا شد. ایشان با لباس پیامبر وارد زمین کربلا شدند.
در هنگام ورود امام حسین (ع) به سرزمین کربلا، سپاه حر نیز با وی وارد کربلا شدند در همین موقع سواری کمان بر دوش رسید و نامه عبیدالله‌زیاد را به حر داد. در نامه نوشته بود همین که نامه‌ام رسید بر حسین سخت بگیر و او را در زمینی بی‌آب و خشک و بی‌پناهگاه فرود آور.
این پیک نیز مراقب است که همراه تو باشد و جدا نشود تا دستورم را کاملا انجام دهی حر نامه را به امام حسین (ع) نشان داد و گفت: چاره‌ای جز این ندارم. در همین جا فرود آی. امام سوم شیعیان فرمود:بگذار در دهکده غاضریه فرود آیم یا در شفیه که حر نگذاشت و گفت:این مأمور مراقب من است
یزید بن مهاجر، از همراهان امام به فرستاده ابن زیاد نگریست، او را شناخت و گفت: مادرت به عزایت بنشیند! چه فرمانی آورده‌ای؟ گفت: مطیع پیشوایم بودم و وفادار به بیعتم. زهیر ابن قَیْن سردار سپاه اسلام، به امام عرض کرد: اکنون تناسب دارد که ما با این گروه بجنگیم، امام فرمود: من هرگز آغاز به جنگ نمی کنم زهیر گفت: در اینجا قریه ای نزدیک شطّ فرات هست که برای سنگر گرفتن مناسب است
امام فرمود: نام آن قریه چیست؟ او گفت: «عَقْر»، فرمود: نَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الْعَقْرِ.: «پناه می‌برم به خدا از عقر» (هلاکت و پی کردن) امام به حُرّ فرمود: مانع نشو تا ما از اینجا به این نزدیکی (کنار فرات) حرکت کنیم، حُرّ و سپاهش مانع شدند، در این کشمکش، کاروان حسینی حرکت کردند تا آنکه اسب حسین (ع) ایستاد