فاطمه سلام الله علیها بانوی عالمین
مهم و فوری راهپیمایی پرشور سیزده آبان مقام معظم رهبری: ملت و جوانان و مسئولان کشور باید «قدرت مق
مرگ برآمریکا👊👊🇺🇲🔥
مرگ بر آمریکا👊👊🇺🇲🔥
۱۳ آبان روزی که ملت ایران مشت محکمی بر دهان آمریکا و نظام سلطه خواهد زد.
امروز همه میآییم
همه میآییم برای انقلاب اسلامی، برای ایران، برای امنیت، برای آزادی، برای استقلال، برای آرمان، برای آرشام، برای آرتین، برای همه شهدا...
🔻راهپیمایی یومالله 13 آبان آغاز شد
راهپیمایی یوم الله 13 آبان با حضور دانشآموزان، دانشجویان و اقشار مختلف مردم از ساعت 9 صبح امروز در مقابل لانهجاسوسی سابق آمریکا در تهران و همزمان در 900 شهر کشور آغاز شد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸آغاز مراسم راهپیمایی ۱۳ آبان در مشهد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 راهپیمایی ۱۳ آبان در اصفهان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
راهپیمایی یومالله ۱۳ آبان در تهران
تسخیر لانۀ جاسوسی و زندانی کردنِ جاسوسهای آمریکایی، ابّهت آمریکا را شکست و به ملتها فهماند که آمریکا و ابرقدرتها، بهاندازهای که ادعا میکنند قدرت ندارند!
این، دستاوردِ بزرگی بود.
استاد سیّد محمّدمهدی میرباقری:
«وقتی دانشجوهای خط امام، یک سال و نیم، جاسوسهای آمریکا را نگه داشتند، وقتی میخواستند آزادشان کنند جریانهای مخالف سروصدا کردند که آقا! اگر شما میخواستید اینها را اعدام کنید، چرا آزاد میکنید؟! اگر میخواستید آزاد کنید چرا یک سال نگه داشتید؟! رابطه ما با اروپا را هم خراب کردید.
هنوز بنیصدر سر کار بود. امام بزرگوار آنجا یک سخنرانی کردند و فرمودند: شاه آنقدری که ادعا میکرد قدرت نداشت! خدا این را به ما فهماند. حمله کردیم، ابهت شاه را شکستیم و ملت آزاد شدند و قیام کردند. آمریکا و ابرقدرتها هم بهاندازهای که ادعا میکنند قدرت ندارند. آنها پیش از این، با "کشتی حرکت دادن" دولت ساقط میکردند. ما میخواستیم این ابهت را بشکنیم که شکستیم. و واقعاً هم شکسته شد.»
امام خمینی (قُدِّسَ سِرُّه الشریف):
«...ارزش این [تصرف لانه جاسوسی] در عالَم به این است که شما یک بتی که اینها درست کرده بودند و بت بزرگی بود که همۀ ممالک را گرفته بود، شکستید. این، یک جنبۀ سیاسی و ارزش سیاسی داشت که همۀ ارزشها پیش او کوچکاند.
ارزش این عمل این است که آن بت بزرگی که برای ملتها تراشیده بودند، شکسته شد. ارزش این عمل یک ارزشی نیست که ما بتوانیم به میزان درآوریم. اینها ارزش دارد به اینکه ما نصف ملتمان هم [برای آن] کشته شوند».
◀️ لینک متن کامل سخنرانی امام راحل (رحمة الله علیه):
https://b2n.ir/q83271
گفتهاند؛ تو فاطمهای دیگری ...
با همان قدرِ بزرگ ... با همان آغوش وسیع؛
که قادری همهی آدمهای عالَم را باهم، در آغوش بگیری و تا بهشتِ خدا برسانی.
فاطمهای دیگر، که در مسیرِ امامش به شهری رسید؛ و باید دنیا را از همانجا برای حادثهای بزرگ، آماده میکرد!
فاطمهای که سپاه پسر فاطمه (سلاماللهعلیها) را سامان داده و انتظار تاریخ را برای انفجار نورِ کاملش، به آخر خواهد رساند.
#فاطمه_ای_دیگر
بانوی مهربانِ ایران، اینکه این خاک تن مطهر شما را در آغوش گرفته و انوار کرامتتان باریده بر سر ما، از نعمات دنیا ما را کافیست. مهربان خواهرِ سلطان، اولین زائر جامانده از زیارتِ علی بن موسی شمایید و قوت قلب تمامِ دلتنگهای در آرزوی زیارت که در کنجِ خانههای دور از مشهد، به انتظار یک دعوت نشستهاند و متوسلاند به پَر چادرتان. آن منتظرانی که بر سفرهی برادرتان متنعماند و نمک این سفرهی نور از نگاه خواهرانه شماست
فاطمه سلام الله علیها بانوی عالمین
بانوی مهربانِ ایران، اینکه این خاک تن مطهر شما را در آغوش گرفته و انوار کرامتتان باریده بر سر ما، ا
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ فَاطِمَةَ وَ خَدِیجَةَ السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاته
امروز دلم عجیب گره خورده
به ضریح حرمی که حرم اهل بیت است
تو دوستش داری، همان طوری که پدرانت دوستش دارند.
دلم در صحن و سرای بانوی کرامت، در قم پرسه میزند
و میخواهم ایدۀ نقّاشی انتظارم را از بانو بگیرم.
گاهی باید بنشینی در خانه
و چشم به در بدوزی تا یار بیاید
و گاهی هم باید بلند شوی، بار سفر ببندی
شهر به شهر و جاده به جاده راه طی کنی تا به یار برسی
هر کدام از این انتظارها حال و هوای خودش را دارد.
امروز میخواهم خواهری را به تصویر بکشم
که از مدینه بار سفر بسته و مقصدش طوس است.
از وقتی که حرف سفر شده
آهنگ تپش قلبش فریاد انتظار را سر میدهد.
به جاده که افتاده
گویی طی کردن هر وجب از این جاده
به اندازۀ فرسنگها طول میکشد.
خاصیت انتظار این چنینی همین است:
وقتی که منتظر باشی و در راه
راه بیش از اندازه طولانی میشود.
من میخواهم بانو را در قم بکشم، یعنی در میانه راه
وقتی که بیمار است و در راه مانده
ولی دلش همچنان دارد راه را طی میکند.
فاطمه معصومه برای من
نماد منتظری است که ننشست
بلند شد و حرکت کرد
مخاطرۀ سفر را به جان خرید و رنج راه را تاب آورد
و اگر چه به یار نرسید؛ ولی تصویری از انتظار کشید
که تا همیشه باقی است.
ضریح و گلدستۀ بانو به من میگوید که منتظر نیستم هر چه قدر نگاه میکنم به زندگیام
نمیتوانم شباهتی پیدا کنم میان خودم و بانوی منتظر.
من چه قدر به خاطر تو از وطن بریدم و جادۀ خطر را برگزیدم؟
انتظاری که من دارم، انتظار بیدردهاست
اگر انتظار تو برایم درد سری داشته باشد
عطایش را به لقایش خواهم بخشید.
من نمیدانم چرا در قم، این جمکران است که نماد انتظار توست کسی اگر در حرم بانو، حس منتظرانه نیافت
باید زیارتش را از سر بگیرد
کسی چه میداند
شاید اگر تو فرمان بنای جمکران را در جایی دادی
که در امتداد حرم بانوست
میخواستی بگویی راه انتظار تو از حرم بانو میگذرد
بانو بزرگ معلّم درس انتظار است
مایی که انتظار را با نوع بیدردسرش دوست داریم
بیشتر از نان شب محتاج درس انتظار بانو هستیم.
باید یاد بگیرم به خاطر تو حرکت کردن را
به خاطر بانو دلم را بزرگ کن
تا یاد بگیرم این درس را.
حضرت معصومه سلام الله علیهم از مدینه به امر ولایی امام رضا علیه السلام به طرف ایران حرکت کرد. خودِ امام رضا ع برا غلام خانم نوشتند. باعزت و احترام ویژهای ، خواهرم حضرت معصومهرو بیار خراسان.
بیبی رسیدند ساوه، اونجا بیمار شدند. پرسیدند تا قم چقدر راهه. جواب دادن: ده فرسخ بیشتر راه نیست.
یه خانم جوان بیمار رو آوردند قم. تا رسید به شهر قم ، چه عزت و احترامی کردند. موسی بن خزرج آمد. یه عده گل آوردند. گلاب آوردند. درستشم همینه ، دختر امام ، خواهر امام رضا ع داره میاد، عمهی امام جواد ع داره میاد.
عجب عزت و احترامی کردند ، یه عده از شدت شوق گریه میکردند. یه عده صلوات میفرستند.
امام میخام بگم یا فاطمهی معصومه س ، اینجا یه پذیرایی از شما کردند. که هزاران سال در تاریخ ثبت میشه و برگه افتخار مردمه قمه.
اما جان خالی بود ببینی ، یه دختر امام ، یه خواهر امام ، یه عمهی امامی رو وارد شهری کردند، عجب احترامی کردند از دختر علی ع ، از خواهر امام حسین ع، از عمهی امام چهارم . نگم یا بن الحسن.یه عده رفتند بالای بام خانهها ، آنقدر سنگ میزدند که دختر ابی عبدالله صدا زد
بابا قرآن میخونه
سنگا به او لب میخوره
هرکدوم خطا میره
به عمه زینب میخوره
ای کاش به همین اکتفا میکردند. یه عده مأمور شدند که طعنه بزنند. هی صدا میزدند ، اینا خارجیند.