بچه ها امشب میخوام از عملیات های سختی که توی جبهه بود براتون بگم
که این عملیات با رمز یا فاطمه الزهرا س بود
چه اون شبایی که میخواستن از اروند رد بشن مثل والفجر ۸
چه اون شبایی که شلمچه بود و قصه ی کربلای ۵ بود و کار سخت تر بود
بچه ها این شبا چون ایام فاطمیه ست
این چیزی رو که میخوام بگم ، هیچ کدوممون درک نکردیم ...
ولی میخوام بگم که یه حسی داشته باشیم ...
ستون دنبال هم میرفتن ..
تا زانو توی آب بود
بعثیا رو به رو نشسته بودن
تیرا رو میزاشتن روی اب
مثه یه سنگی که بندازی روی آب چندین بار میخوره به سطح اب بلند میشه ..
این تیر میومد
میخورد به بچه ها
میخورد به پهلوی بچه ها ...
راوی میگف ؛ من خیلی نمیفهمیدم
بازم اونجور که باید نمیفهمیدم
تاااا
این تیر اومد توی پهلوی خودم ....
دیدم این تیر وقتی میخوره توی پهلوی ادم
بازم تا نخوره توی استخون خیلی نمیفهمی ...