این مطلب به یقین ثابت است، که اگر از حال انسان معلوم شود که میخواهد نماز شب بخواند،، بدون احتیاج به دعاها و آیات معهوده بیدارش میکنند.
این بیدار کردن به طرق مختلف است... ما برای اوقات خواب خود افسوس میخوریم که چرا برای نماز شب بیدار نمیشویم،
در صورتی که اوقات بیداری را به غفلت میگذرانیم!
زیرا اگر در بیداری به توجه و بندگی مشغول بودیم، توفیق بیداری شب را نیز برای تهجد و خواندن نافله شب و تلاوت قرآن پیدا میکردیم.
در محضر آية اللّه بهجت، ج۳
هم اکنون میتوانید با کلیک بر روی لینک زیر به #تالار اعلام حضور برنامه صبحگاهی وصل شوید🔻🔻
https://eitaa.com/joinchat/1950941202Cc9bd9e5832
#نماز_پنجشنبه توصیه آیت الله بهجت (رحمة الله علیه)
🔻نماز #حاجتی که #بسیار_مجرب است(خدا برکسی که این نماز را بخواند ولی حاجتی ازخدا نخواهد غضب میکند!)
🔻مجرّب برای #ابطال_سحر و #رفع_طلسم
آرشیو غدیرخم در این کانال پست روزهای آینده (خطابه های غدیر) ، زودتر در اختیار شما قرار داده می شود .
توفیق خدمتگزاری تان مستدام
https://eitaa.com/joinchat/1945239608Cfa752f3b66
پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله ):
باريختن اوّلين قطره خون قرباني[به زمين]، صاحب قرباني آمرزيده ميشود.
جهت مشارکت درخیر عظیم قربانی عید قربان کلیک کنید
http://eitaa.com/joinchat/3548053534C77f6131815
التماس دعای فرج...
جهت مشارکت درهزینه های عید غدیر کلیک کنید
http://eitaa.com/joinchat/3548053534C77f6131815
التماس دعای فرج...
آرشیو معاد شناسی کلیک کن
https://eitaa.com/joinchat/2243559440C168ad44fb7
هدایت شده از فاطمه سلام الله علیها بانوی عالمین
شب جمعه است و اموات چشمانتظارند...
هدیه برای این عزیزان فراموش نشه...
اشکهای به زمین نرسیده
خواستم بگویم یکی هست که برمیگردد اما بغض امانم را برید. اشکهایم بیوقفه به سمت زمین سرازیر میشدند، جاذبه جذبشان میکرد اما من مانع برخوردشان با زمین میشدم. با گوشهٔ روسری به جانشان افتادم.
اهل کم آوردن نیستم، اما وقتی بحث به آمدن یا نیامدن مهدی کشیده میشود، ناخودآگاه دلم میشکند. دست خودم نیست... دلم به حرفهای ناامیدکننده رضا نمیدهد.
قلبم ناگهان تپش میگیرد و قدمهایم سست میشوند. دنیا بدون برگشت او، پایانی نخواهد داشت و دنیا بدون سوت پایان، مانند دوندهای است که هرچه میدود مسابقه تمام نمیشود یا برگهٔ امتحانی که هرچه مینویسی تمامنشدنی است.
آن مرد... چه در باران، چه در برف و کولاک و چه با صدای خشخش برگهای قرمز و زرد و نارنجی! بالاخره برمیگردد... شاید در لحظهٔ چیدن محصولات باغ تابستانی و شاید لحظهای که شکوفههای صورتی، پی به جنس تُرش آلبالوییشان میبرند!
من اعتقاد دارم و پای اعتقادم جان میدهم که آن مرد، وعدهٔ بازگشتش با قَسم یاد شده است. پس بازگشت برای او حتمی است حتی اگر من در آن روز استخوانهایم هم پوسیده باشد...
دعای هر لحظهام دیدن رویش، در دوران خوش جوانیام است... زمانی که با دلِ شکسته برگردم و با لبخند پر مِهر او روبهرو شَوم. آن زمان است که اشکهایم از شوق، بر زمین پاک خدا برای سجده فرود میآیند...