حضور در این رود متلاطم تا رسیدن به دریای کربلا، سفری است که تا تجربه نکنی، دریافتی از آن نخواهی داشت. و البته هر سفر با سفر قبل متفاوت است”.
eitaa.com/banoyealam
چشمان با محبت این میزبانان که ملتمسانه می خواهند با این چای خستگی از جسم و جان برگیری. متوقفت می کند.
انگار لبخند هر زائر خستگی را از آنان میگیرد که روزهاست پای آتش محبت حسین علیه السلام ایستاده اند و چای عشق دم می کنند.
eitaa.com/banoyealam
مزه این چای را در هیچ کجای عالم پیدا نمی کنی.
eitaa.com/banoyealam
گم می کنی هزار بار، نه راه را، که خود را. هزار بار از خودت منصرف می شوی وقتی می بینی همه از خودشان منصرف شده اند وقتی پا در راه گذاشته اند.
eitaa.com/banoyealam
سر به عقب که برمیگردانی، تا چشم کار میکند، صورت درهم رفته و آفتابخورده اما آرام زائران حسین (ع) است و لبهایی که مدام تکان میخورند.
eitaa.com/banoyealam
چند تن از خادمین موکب ها با واکس زدن کفش زائران ارادت خود را به این طریق ابراز میکنند.
eitaa.com/banoyealam
عشق به امام حسین و خوشحالی زائران ما را در انجام این کار مصممتر کرده است. اینجا کفش زائران امام حسین را سیاه میکنیم تا فردای روزی پیش اهلبیت روسفید باشیم
eitaa.com/banoyealam
بیایید که سفرهها پهن است و شعله گازها روشن است و دیگها آماده است... و دیوانهای پذیرایی ما باز است...
eitaa.com/banoyealam
🏴 به نیت فرج👆در مسیرمشایه اربعین١۴۰٣ دعاگوی و نائب الزیاره همه شما خوبان خدا هستم🙏
فاطمه سلام الله علیها بانوی عالمین
بانگ الرحیل برخاست و قافله عشق عازم کربلا میشود eitaa.com/banoyealam
دلت کجاست؟!
از کوفه آمده بود مدینه،
تمام تنش درد میکرد.
میخواست برود دیدن امامش،
اما تاب راه رفتن نداشت.
خدمتکار امام از راه رسید.
در دستش شربتی عطرآگین؛
گفت:
«مولا فرموده: این را بنوش و پیش من بیا».
شربت را که نوشید اثری از درد و بیماری نماند.
راه افتاد.
به خانهی امام که رسید گریه امانش نمیداد.
امام باقر علیه السلام پرسید:
«محمد بن مسلم! چرا گریه میکنی؟!»
گفت:
«... گریهام از دوری شماست؛
راهم دور است؛
نمیتوانم زیاد پیش شما بمانم و شما را سیر ببینم.»
فرمود:
« ...همین که دوست داری نزدیک ما باشی؛
همین که دوست داری ما را ببینی و نمیتوانی؛
بدان که خدا از حال دلت خبر دارد
پاداش این حسرت با خود اوست.»
📚برگرفته از کامل الزیارات، باب۹۱، حدیث۷.
مهم نیست الان پاهایت کجای دنیا و کجای تاریخ ایستاده؛
ببین پای دلت کجاست.
خدا به دلت نگاه میکند
دلت هرجا باشد خدا تو را همانجا میبیند!
eitaa.com/banoyealam
هم اکنون میتوانید با کلیک بر روی لینک زیر به آرشیو تقویم نجومی وصل شوید
https://eitaa.com/joinchat/3894346120C80bb50fd15
4_6023720748223304351.mp3
49.94M
#ای که مرا خواندهای...
📖 داستانِ زیارت اربعین سه جوان دانشجو
🎧 فصل سوم: شیدایی
eitaa.com/banoyealam
مسافر که می شوی! دلت را از مبدأ جدا می کنی و به سمت مقصد راهی می شوی!!!
اما جایی را یا خودت می روی و جایی را دعوتت می کنند!!
چه زیباست مسافرتی که عزیزی تو را دعوت کند و چه زیباتر سفری که عزیز دل فاطمه تو را بپذیرد...
eitaa.com/banoyealam
ساعت پنج صبح است و صدای همهمه جمعیت از بیرون موکب می آید.
چقدر که این سرزمین حرفِ نگفته دارد
eitaa.com/banoyealam
چند صبح پیش، نشسته بودم کنار مشایه، چشمانم را بسته بودم و دلم را داده بودم به صدای قدمها و سایش دمپاییها روی آسفالت!
با خودم فکر کردم؛
"مؤثر بودن" خندهدارترین توهم است در میدانی که، بی هیچ دخالت دستی، در حال لشکرسازی برای حادثهای بزرگ است!
با خودم گفتم: تو اینجایی که فقــط باشی ...
نه تو!
که همه اینجایند که فقط باشند،
وگرنه بدون صدای هر کدام از این قدمها، این آهنگ ناقص نمیماند!
آهنگ قدمهای این لشکر نواخته شده، و هرکه در هرکجای دنیا جا بماند، خودش باخته است!
و هر که تصور کند، در این لشکر مؤثر افتاده، دیوانه است!
با خودم گفتم، آرام و وزین، شبیهای قطرهای از این دریا، فقـــط چشم به مقصد بدوز و برو!
عاقلها را، گوشه کنار جاده، به خود مشغول نمیکند!
eitaa.com/banoyealam