یه قصیده ای گفت،گفت این قصیده رو می برم روبروی قبر و حرم ابی عبدالله می خونم ان شاء الله دیگه این تیر آخر به هدف می خوره
وارد حرم شد قصیده شو مقابل مضجع ملکوتی ابی عبدالله خواند
اتری تجی ء فجیعه _ بأمض من تلک الفجیعة؟ یعنی تو عالم مصیبتی جان گداز تر از فاجعه ی کربلا سراغ نداریم
حیث الحسین علی الثری اون ساعتی که از مرکبش رو خاک ها افتاد خیل العدی طحنت ضلوعه اون ساعتی که ده نفر سوار بر اسب بر بدن نازنینش اسب تازوندن ...
دونه دونه ی این ابیات رو داره میخونه، تا رسید به این بیت:
و رضیعه بدم الورید مخضب فاطلب رضیعه یعنی این آقایی که اینجا خوابیده یه بچه ی شیرخواره داشت ، چه جوری سیرابش کردن؟ به خون حلقش اون رو سیرابش کردن ... آقا بیا انتقام شیرخواره ی حسین رو بگیر ...
مرحوم سید ابن طاووس می نویسد ، همه یاراش رو زمین افتادن ، یه نگاه کرد دید دیگه براش یاری باقی نمانده ، یه مرتبه صدا زد : هَلْ مِنْ ذَابٍّ یَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللَّه