#درد_معنایی_ندارد ...
_می پرسم درد داری ؟
_می گه نه زیاد
_می خوای مسکن بهت بدم ؟
_نه
_می گم : هر جور راحتی
لجم گرفته...
با خودم می گم:
این دیگه کیه
دستش قطع شده صداش در نمیاد ...
.
.
#روح را چه نیاز است به جسم ، وقتی کار برای #خدا ست .
درد زمانی درد است که برای غیرِ خدا کار کنی....
.
✨چقدر کارهامون برای خداست؟!
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
اگر مستمندی را میدید؛ هرچه داشت می بخشید فکر نمی کرد شاید یک ساعت بعد خودش به آن نیاز داشته باشد.
گاهی یک روز کلی با نیسانش کار می کرد
اما روز بعد پول بنزینش را از من می گرفت!
ته و توی کارش را که در می آوردی
می فهمیدی کل پولش را بخشیده است...
#شهید_مجید_قربانخانی
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
🌸 #شهید_آرمان_قدس
🔹#پدر_شهید:
🌺- کتابهای شهید چمران را مطالعه کرده بود. از شخصیت او الهام گرفته بود.
- با آن روح بلند پرواز میکرد میگفت: میروم هر قدر از دستم بربیاید در مقابل اسرائیل بایستم. همیشه این دغدغه را داشت.
- در مورد کارهایش به هیچکس چیزی نمیگفت. در دستنوشتههایش هم هست که نوشته «حفظ اسرار مهم است».
- در قم طلبه بود. میدیدی از قم برگشته. آهسته از دیوار پایین میآمد و تا صبح در آستانه میخوابید که سروصدا نشود. صبح بیدار میشدیم میدیدیم برای اینکه در زده و ما را بدخواب نکند، همانجا خوابیده است.
🔹#مادر_شهید:
🌺- از دوازده سالگی با کتابها مأنوس بود. آن موقع هم به اخبار گوش میکرد. میدیدی محکم روی پایش میزد و میگفت: «و الله! امام الآن ناراحت است. اینها را میشنود ناراحت میشود». چنان میزد که واقعاً دل آدم کباب میشد. خیلی بچهی پاکی بود.
- هرقدر اصرار کردم پسرم نرو، من نمیتوانم تحمل بکنم، گفت: «تحمل میکنی. مادرم زهرا چگونه تحمل کرد!» موقع رفتن هم به من گفت: «مگر خون من رنگینتر از خون حسین است؟» مادرش برایش بمیرد! این را به من گفت و خداحافظی کرد و رفت.
پ.ن: قسمتهایی از مصاحبه منتشرنشده با پدر و مادر شهید👆
#سیدعبدالصمد_امام_پناه
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
💌کلام_شهید
💠خواهرم حجابت را، حجابت را حفظ کن. خواهرم نگذار پوشش را از تو بگیرند،
نگذار به اسم آزادی زن، با تو و دیگر خواهرانم همانند «شئ» رفتار کنند!
🇮🇷شهید علیرضا ملا زاده
🌸شادیروحپاکشهداصلوات🌸
❣الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج❣
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷
سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ
از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ
و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀
#سلامبـــَرشُهَـدآ... ✋💔
یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️
به نیابت از شهید#ابراهیم_همت
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ
وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
#صبحتون_شهدایی📿
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
🌸 #شهید_آرمان_قدس
🔹#پدر_شهید:
🌺- کتابهای شهید چمران را مطالعه کرده بود. از شخصیت او الهام گرفته بود.
- با آن روح بلند پرواز میکرد میگفت: میروم هر قدر از دستم بربیاید در مقابل اسرائیل بایستم. همیشه این دغدغه را داشت.
- در مورد کارهایش به هیچکس چیزی نمیگفت. در دستنوشتههایش هم هست که نوشته «حفظ اسرار مهم است».
- در قم طلبه بود. میدیدی از قم برگشته. آهسته از دیوار پایین میآمد و تا صبح در آستانه میخوابید که سروصدا نشود. صبح بیدار میشدیم میدیدیم برای اینکه در زده و ما را بدخواب نکند، همانجا خوابیده است.
🔹#مادر_شهید:
🌺- از دوازده سالگی با کتابها مأنوس بود. آن موقع هم به اخبار گوش میکرد. میدیدی محکم روی پایش میزد و میگفت: «و الله! امام الآن ناراحت است. اینها را میشنود ناراحت میشود». چنان میزد که واقعاً دل آدم کباب میشد. خیلی بچهی پاکی بود.
- هرقدر اصرار کردم پسرم نرو، من نمیتوانم تحمل بکنم، گفت: «تحمل میکنی. مادرم زهرا چگونه تحمل کرد!» موقع رفتن هم به من گفت: «مگر خون من رنگینتر از خون حسین است؟» مادرش برایش بمیرد! این را به من گفت و خداحافظی کرد و رفت.
پ.ن: قسمتهایی از مصاحبه منتشرنشده با پدر و مادر شهید👆
#سیدعبدالصمد_امام_پناه
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چگونه این مرد "سردار دلها" شد؟
🌷 سرداردلها، #شهید_سلیمانی:
من توی جنگ نه درجه داشتم، نه ....
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
💠"مال دنیا"💠
به معنای واقعی کلمه به مال دنیا بیاعتنا بود. تعدادی از دوستان حاج حمید از او تقاضا کرده بودند یک شرکت مالی اقتصادی تأسیس کرده و بهطور شراکتی در آن فعالیت کنند و حاج حمید هم مدیریت آن را بر عهده بگیرد. او بارها به بهانههای مختلف از زیر این کار شانه خالی کرده بود، اما سرانجام که با اصرارهای فراوان دوستان روبهرو شد، به ناچار پذیرفت.
او به دلیل مشغله کاری و تمایل نداشتن زیاد به اینگونه افکار و فعالیتهای مالی، زیاد در جلسات مداوم و منظم حضور نمییافت، اما بهطور مداوم دوستان تماس گرفته و خواهان حضور او بودند تا اینکه بالاخره حاج حمید در جلسهایی که درباره موارد مالی گروه بود شرکت کرد.
هنگامی که شب به خانه برگشت، به خواب رفته بود که ناگهان با فریاد از خواب پرید. همه ما نگران شدیم و حالش را جویا شدیم. او گفت که خیلی حالش بد است و مدام خوابهای آشفته میبیند و دلیل این خوابها را رفتن به همین جلسات مالی و امور دنیایی میدانست. وقتی از حاج حمید پرسیدیم چه خوابی دیده؟
گفت : دائماً خواب میدیدم که در جلسه هستم و عقربهای بزرگ دور و بر میزم هستند. حاج حمید خیلی ناراحت بود و آن شب تا صبح نخوابید و خود را سرزنش میکرد که این مجلسهای امور دنیایی به من نیامده است. من کجا و بحث بر سر مال دنیا کجا؟
🎙راوی: همسر شهید
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهید_سیدحمید_تقویفر
ولادت : ۱۳۳۸/۱/۶ اهواز
شهادت : ۱۳۹۴/۱۰/۶ سامرا ، عراق
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
این دنیا ، دنیای آزمایش است ...و همه میدانیم که هیچکدام ماندگارنیستیم و همگی خواهیم رفت .فقط باید مواظب باشیم پرونده ما سفید باشد...
#سردارشهید_محمود_ستوده
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
10.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌴شب زیارتی امام حسین(ع)
🍃پریشونم ....
🍃یه جوریهایی من شبیه مجنونم
🎙 #حسین_ستوده
🌷 #صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
🌙 #شب_جمعه
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯