eitaa logo
برادر شهیدم♡
446 دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
3.8هزار ویدیو
84 فایل
ولی من با هر عکسی که ازش تو شهر میبینم دلم براش پر میکشه برای غریبیش برا تنهاییش برا مظلومیتش :) #شهید_حسین_اوجاقی #شهید_علی_خلیلی #شهید_مالک_رحمتی ارسال سوژه : @kosarraheli ادمین تبادل : @m_haydarii 🌿تبلیغات و خدمات: @hich_club
مشاهده در ایتا
دانلود
11.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خمیده راه رفتند تا امروز بتوانیم راست راه برویم! «برای شادی روح شهدا صلوات» 💚✥⃟࿐@baradar_shahidam
6.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✵چرا شهید ابـــراهـــیـــم هـادی حاجتمو نمیده...؟؟؟ 💚✥⃟࿐@baradar_shahidam
☫ 💌 خاطره‌ای از زبــان همســــر شهیــد: وقتی به گلزارشهدا می‌رفتیم دست بچه‌ها را نمی‌گرفت و من علـت این مسئله را جویا شدم. او گفت در این مکان فرزندانی هستند که پدرانشان شهید شده و با این عمل من ممڪن است آنها حســرت بخورند و ما ڪه نمی‌توانیــم برای آنها ڪاری انجــام دهیم حداقل آنها را ناراحت نڪنیم. 🌹 داود توکلــی‌تبــار 💚✥⃟࿐@baradar_shahidam
پولی که از دست بنده به دست خدا می‌رسد.mp3
449.3K
▫️ پولی که از دست بنده به دست خدا می‌رسد 👤 حجةالإسلام رفیعی 💚✥⃟࿐@baradar_shahidam
|میگم:به‌نظرت‌کیآ‌شهید‌میشن؟! °|میگه:اونایی‌که‌اسراف‌میکنن:) •|میگم:اسراف!!توچی؟! °|میگه‌:تو"دوست‌داشتنِ‌خدا" 💚✥⃟࿐@baradar_shahidam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زنگ خطر برای اسلام❎ چراغ مساجد خاموش میشود اگر ... ❇️حجت الاسلام راجی 💚✥⃟࿐@baradar_shahidam
Reza Narimani - Dore Hossin Mehmanie.mp3
13.36M
این‌ ساعت‌ و این‌ ثانیه ... دورِ حسیـن مهمانیه ... 🚩{بانوای‌سیدرضانریمانی 💚✥⃟࿐@baradar_shahidam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📸 وقتی مادر شهید تصویر فرزند شهیدش رو در بیلبورد کنار خیابان می‌بیند... 💚✥⃟࿐@baradar_shahidam
4_5834713964969200895.mp3
4.1M
🔊 🎶 راضی شدی از نوکر یا نه 🎙 💚✥⃟࿐@baradar_shahidam
بچه ها قرآن بزارید جیبتون؛ نگفتم قرآن تو موبایلت! قرآن بزارید جیبتون.. اذیت شدی قرآن بخون .. خسته شدی قرآن بخون .. غصه دار شدی قرآن بخون .. کلافه شدی قرآن بخون .. وقتی قرآن می‌خونی انگار خدا داره با تو حرف میزنه! - حاج حسین یکتا🌿
💕💕با اینکه سن و سال کمی داشت، کمک حال پدر و مادر بود و بیشتر خریدهای خونه رو خودش انجام میداد. اون روز مادر منتظر علی اصغر نشد و خودش رفت خرید. وقتی علی اصغر برگشت، دید مادر تازه از خرید اومده! مادرو نشوند، یه پتویی روش انداخت، بعدشم رفت آب میوه براش آورد و داد دستش و گفت: مادر جون بخور. همون ایام، پدر داشت خونه رو تعمیر میکرد. علی اصغر، پدر رو قانع کرده بود که کارهارو بسپاره دستش. به پدر گفته بود: من خودم هستم، شما استراحت کن... 🌹 💚✥⃟࿐@baradar_shahidam