هدایت شده از SA
عقل یک ابزار است که ماده اش را اگر از وحی بگیره می تواند به نتیجه درست برسه.
لذا عقل تنها برای رسیدن به انسانیت به معنای کامل و تمام ان، کافی نیست.از همین روست که در روایات، امده عقل پیامبر درون و انبیا هم پیامبران بیرون هستند.
این اقا تا یه جایی رو درست میگه اما چون معلومات فلسفی دقیقی ندارد، یه جاهایی اشتباه کرده.
درسته که اگر هیچ پیامبری برای انسان نمی یومد انسان درست و غلط را تشخیص می داد. اما نه همه درست و غلط ها رو وگرنه نیازی به ارسال رسل نبود. مکرر در طول تاریخ در هر علمی، خصوصا علوم روانشناسی وجامعه شناسی که مستقیم با روان انسان در ارتباطند، نظریات مختلف داده شد و بعدا رد و ابطال شده که نشانگر ان است که عقل بشر به تنهایی ناقص است. امروز می گه یکچیز برای شادی و آرامش روانخوبه، فردا میگه چیز دیگری خوب است و قس علی هذا.
از طرفی، عقل و دانش، شاید بتواند به فایده برخی احکام وقوانین الهی پی ببرد و سبب بشه انسان وجوب یا حرمت اونها را عقلا بپذیره، اما خیلی از این قوانین دینی هست که دلیلش را نمی داند. حتی اگر دلیل اون قوانین در دین بیان شده باشه، باز عقل نمی تواند تشخیص بدهد که ایا تنها علت این حکم همین بوده یا نه.
مثلا در باب عدم جواز ازدواح زن با چند مرد در روابتی از حضرت علی، مشخص بودن پدر فرزند عنوان شده. خوب اگر به این مسئله صرفا با عقل بشری بخواهیم نگاه کنیم، الان با پیشرفت علم و ازمایشات دی ان ای،کاملا می توان پدر فرزند را تشخیص داد.
اما آیا با این وجود، می توانیم حکم بکنیم به جواز ازدواح زن با چند مرد؟!!
مسلما نه.
چون قوانین الهی حکمت هایی داره که ما بی اطلاعیم از انها وخیلیش را عقل درک نمی کنه که چرا و به چه علت.
یا مثلا استمناء را اگر منهای دین بخو اهی بهش نگاه کنی و صرفا از جهت عقل، با وجود اینکه تا الان گفته می شد چه اسبب ها و بیماریهای جسمی و روانی ای می تواند ایجاد کند، اما الان برخی دانشمندان می گن حتی خاصیت هایی هم داره این عمل حرام.
به علاوه اینکه همان طور که در ابتدا گفتم، عقل، تنها بک ابزار است که ماده اش را از بیرون میگیرد ، این ماده اگر از وحی باشه، و استدلال ما هم به شبوه منطقی، نتیجه قطعا درسته، اما اگر ماده اش را از وحی نگیره، هر کسی نتیجه خودش را عقلی و درست خواهد دانست. یعن وقتی ماده ها متفاوت شد، حکم های عقل ها هم متفاوت می شود، و وقتی حکمها متفاوت شد، تعاریف، ملاک ها، اعمال و رفتارها هممتفاوت میشه. و در خصوص بحث ما، تعریف هر یک از عقول، از انسانیت هم، متفاوت میشه و در نتیجه انسانیت معیار واحدی نخواهد داشت و هر کسی می تواند عمل خود را کاملا انسانی بداند.
هدایت شده از h...m.p.r
🔰سوال 🔰
افرادی رو میشناسم که با انسانیت و عدم تبعیت از دین روحشان به بزرگواری و شرافت رسیده و بسیار با محبت و مهربان هستند و روح بسیاااار بزرگی دارند...با انسانیت دیگر جنسیت مطرح نیست و انسان به هر زن و مردی محبت خواهد کرد...مثلا اگر زن باشد جواب فروشنده ی مرد را با نهایت محبت و لبخند میدهد...و این نیاز روح انسان است که به همه ی زن و مرد ها محبت کند...لبخند بزند...دست محبت به آنان بدهد...پس فرق انسانیت با دین و نذهب چیست؟به نظر شما داشتن انسانیت به جای دین کافی نیست؟
🔰پاسخ🔰
بسیاری افراد خیال می کنند انسانیت، یعنی مهربانی کردن و کمک کردن به مردم و بعد استدلال می کنند که چون خیلی از مردم انسانیت دارند و مهربان هستند پس رابطه ای میان انسانیت و دین وجود ندارد و انسان برای اینکه انسانیت داشته باشد، نیاز نیست که حتما پایبند اسلام باشد. در حالی که معیار انسانیت تنها محبت ورزی به بشر های دیگر نیست. چنانکه غربی ها اینگونه انسانیت را تفسیر می کنند. این حالت یک حالت بشری است نه انسانی و در حیوانات هم هست.
انسان بالقوه مظهر خدا است و هنگامی انسانیت اش شکوفا می شود که به خدا نزدیک شود و مظهر فعلی خداوند گردد، بنابراین معیار انسانیت قرب به خدا است.
انسان خلیفه خدا در زمین است و وقتی به این مقام می رسد که از طریق بندگی و قرب به خدا انسانیت اش شکوفا شود. انسانی که انسانیت اش شکوفا و قدرت تاثیر گذاری انسانی پیدا می کند، به مقام خلافت و ولایت می رسد.
کار دین هم نزدیک ساختن انسان به خدا از طریق یکتاپرستی است. بنابراین انسانیت آدمی بدون دین فعلیت نمییابد و در صورت نبود دین تفاوتی با حیوانات نخواهد داشت و شاید از آنها هم پایینتر برود.
فرهنگ عمومی جهان امروز بر پایه اومانیسم، یعنی اصالت انسان بنا شده است، اما منظور آنها اصالت بشر است، نه اصالت انسان. انسانیت چیزی فراتر از بشریت است، غربی ها از بشریت تجاوز نمی کنند. انسانیت فقط در ساحت دین و اسلام شکوفا می شود.
حقیقت امر این است که انسان موجودی دارای دو جنبه الهی و مادی است و میتواند از عروج به سمت خدا و نیز سقوط به اسفلالسافلین سیر کند، لذا چنانچه آدمی راه صحیح را بپیماید، ارزش او فراتر از آنچه خواهد بود که اومانیسم برای بشر در نظر گرفته است، اما در صورت انتخاب مسیر اشتباه از حیوانات هم پستتر خواهد بود.
کرامت انسانی زمانی معنا دارد که انسان در راه خداوند حرکت کند و به خدا نزدیک و شبیه شود و این کار دین است که انسان را به خدا نزدیک می کند.
بنابراین امکان ندارد کسی ادعای انسانیت کند در حالی که دین نداشته باشد. انسانیت بدون دین از محالات است.
هدایت شده از h...m.p.r
⬇️⬇️سوال⬇️⬇️
رابطه انسانیت با دین در چیست؟
با یکی از دوستان صحبت میکردم و به این نکته رسید که وقتی انسان بودن و نگاه انسانی در روابط موجود و اخلاق تعریف دارد میتوان با این مدل نگاه به تعالی رسید چه نیازی ست به اینکه حتما در قید مسائل دینی بود؟
راستش من یه عمره که ادعای دینی بودن دارم و متاسفانه جواب قانع کننده و درستی در این زمینه نداشتم و یکسری مسائل پراکنده گفتم که خودم رو هم قانع نکرد
لطفا
⬇️⬇️پاسخ⬇️⬇️
در مورد اين دوست شما نيز به نظر مي رسد اولين پرسشي كه بايد از ايشان پرسيد اين است كه معيار خوبي و بدي و انساني زيستن چيست و اصولا ايشان بر اساس كدام اصول و معيارهاي پيشين درستي يا نادرستي اعمال را تعريف كرده اند و مي توانند يك عمل را فارغ از آموزه هاي ديني عملي انساني و خوب معرفي كنند؟
در واقع بايد ديد تعريف دقيق انسانيت و رفتار انساني چيست؟ آيا همچون هر موجود زنده ديگري به نيازهاي غريزي خود پاسخ گفتن و تلاش براي جلب منفعت و لذت بيشتر در مسير زندگي معناي رفتار انساني است؟ بديهي است كه اين امر عين حيوانيت است؛ اگر گزاره هاي اخلاقي مانند كمك به همنوعان و ايثار و گذشت و ... معيار است بايد گفت از كجا مي توان رفتارهاي صحيح اخلاقي را به دست آورد؟ از فرهنگ ها و سنن رايج در يك منطقه؟
اگر فرهنگ يك منطقه معيار انسانيت است، پس مردم ديگر مناطق كه اين فرهنگ را ندارند را نمي توان انسان دانست و اگر رفتار بر اساس همه اين فرهنگ ها معيار انسانيت است بايد پذيرفت كه انسانيت براي خود معيار و ضابطه معيني ندارد و يك فرد مستبد و ديكتاتور در فرهنگي كه اين رفتار را پذيرفته، كاملا انساني عمل مي كند و يا فردي كه در قبايل بدوي به راحتي هم نوع خود را مي كشد نيز عملي منطبق بر انسانيت انجام داده است.
تفاوت نگاه ها به رفتارهاي اخلاقي و تنوع مصاديق در اين زمينه نيز يكي از امور روشن و بديهي است، بماند كه اصولا اخلاقيات محدود در اموري كلي و مبنائي است و در جزئيات و مصاديق و بخصوص در مقام تعارض دو رفتار كه هر دو به گونه اي درست و اخلاقي به نظر مي رسند، اخلاق ذاتي و شخصي نمي تواند پاسخگوي راهكار انتخاب گزينه صحيح باشد.
به علاوه حتي اگر فرض كنيم معيارهاي مشترك اقوام و فرهنگ ها در مورد خوبي و بدي و اخلاق و يا رفتارهاي انساني مشترك است، باز نمي توان گفت كه رعايت اين امور انسان را به تعالي و كمال مطلوب مي رساند، مگر آنكه تعريفي كاملا سطحي و نازل از تعالي و كمال داشته باشيم و اين مساله را تنها و تنها منحصر در امور عادي دنيايي نماييم.
اين در حالي است كه تعالي بشري امري منحصر در روابط بين بشري و انساني نيست؛ اصولا انسانيت عنواني است كه در مورد روابط بين بشري يا حداكثر بين انسان و ديگر موجودات مادي كارايي دارد، ولي در خصوص روابط بين انسان و خداي احتمالي هيچ توصيه اي ندارد، بلكه توصيه او رعايت جايگاه و حرمت و امتثال اوامر و نواهي آن خدا است يعني اگر انسانيت در اين خصوص سخني داشته باشد همان حكم عقل براي تحقيق پيرامون احتمال وجود خدا و دستورات و خواسته هاي او از ما انسان ها است نه بي تفاوتي در مقابل اين گزينه و حقيقت اديان.
زيرا بر فرض وجود چنين خدايي ، شناخت دقيق و كامل او و عمل به تكاليف محتمل در قبال او و حركت در مسيري كه او مي طلبد مهمترين شاخصه هاي رشد و كمال بشر محسوب مي شوند كه بدون آن حد اقل تعالي و كمال واقعي براي انسان رقم نخواهد خورد.
حتي بر فرض ترديد در مورد همه آنچه به عنوان ضرورت توجه به آموزه هاي اديان و نظام دادن زندگي بر اساس تصوير مورد نظر پيامبران الهي مطرح مي شود به امثال اين دوست عزيز بايد اين نكته را يادآور شد كه در اين خصوص به حكم اصل كلي عقلي، دفع ضرر محتمل لازم و ضروري است؛ در نتيجه انجام تحقيق و پي جويي ديني يا عمل به مقتضاي آموزه هاي ديني حتي در فرض فقدان يقين به ضرورت داشتن آن ها عمل درست و منطقي محسوب مي شود. زيرا عقل در جمع بندي خود اين رفتار را ضامن دفع يك ضرر جدي و محتمل مي داند.
در واقع ترك عملي كه درستي آن براي انسان ثابت نشده همواره به معناي عمل و روش صحيح تلقي نمي شود و نمي توان گفت اين ترك نسبت به فعل رجحان دارد؛ مثلا فرض كنيد كه فردي مبتلا به يك بيماري خاص و ناشناخته است كه دارويي براي آن وجود ندارد و اين بيماري او را در معرض مرگ قرار داده، در اين ميان دارويي جديد به او پيشنهاد مي شود كه احتمال مي رود باعث بهبودي او شود؛ در اين موقعيت تاثير گذاري مثبت دارو بر بيماري ثابت شده نيست، اما ترك مصرف اين دارو يقينا رفتار نادرست تلقي مي شود. زيرا عقل در جمع بندي خود به اين نتيجه مي رسد كه در اين موقعيت مصرف اين دارو بهتر از مصرف نكردن آن است.
بماند كه اصولا جامع ترين و كامل ترين منبع تعيين حدود و ثغور اخلاقيات و رفتارهاي اخلاقي اديان هستند كه بشر به بهترين شكل به سمت رفتارهاي صحيح اخلاقي رهنمون مي سازند و به زندگي ايشان ساختار انساني
#شبهه
شيخ با مريدان به باغی رفتندی، تابلوهايی بديدندی:
قليان ممنوع،
سگ ممنوع،
موسيقی ممنوع،
رقص و شادی ممنوع،
بد حجابی ممنوع،
ديش ممنوع،
آب بازی ممنوع،
بادبادك بازی ممنوع،
دوچرخه سواری برای زنان ممنوع...؛
شيخ به مريدان بفرمودندی:
قدر بدانیدی و شكر گزار باشندی كه حداقل "دزدى و اختلاس" را آزاد گذاشتندی...!!
هدایت شده از یا زینب...🍁 ۵۴...🍁
سلام و احترام.
به احتمال قوی آن جمع از جنس مرغوب استفاده نکرده بودند و یا در دریای آرزوهای تکنوکرات ها مغروق بودند وگرنه؛⬇️
⬅️جز مورد اول که اختلاف بین مراجع هست و مورد ششم که منع قانونی دارد، بقیه ی موارد منع قانونی و شرعی ندارد بلکه نوع بهره بری از آن باید مانند انسان باشد نه حیوان.
❌️ اگر بنا باشد هویت و انسانیت و ارزشهای انسانی و الهی خدشه ای بردارد، نظام و مردم عزیز مکلف اند تا در مقابل آن ناهنجاری ها بایستند.
سگ از مخلوقات خداست ولکن انسان اگر با او بخوابد و بنشیند، همانند او خواهد شد و از انسانیت خود نیز دور و فقط به قوای بطن / شکم/ فکر خواهد کرد.
بنابر این این مغالطه ها نمیتواند مسلمان را از اصول دور سازد.
و اما اختلاس؛ ⬇️
⬅️ در جامعه ی اسلامی شایسته نیست افرادی حاضر شوند که بعدها سرمایه ی میهن را غارت کنند.
ضمن برخورد با این طیف از دنیا طلبان، مردم شریف نیز مراقب باشند تا در انتخابات آتی، آدم روانه ی مجلس کنند.
#یــازیــنــب
الاقل...محسن خاکزاد
#جهاد_تبیین
http://eitaa.com/joinchat/925368339Ca1732dd521
23.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⁉️ آیا #امام_حسین و امام حسن علیهما السلام در جنگ ایران شرکت داشتند؟!
#پاسخ در کلیپ بالا 👆⬆️
🔸کسانی که ادعا میکنند حضرت علی امام حسن و امام حسین را همراه خلفاء برای جنگ به ایران فرستاده علاوه بر پاسخ سندی و تناقضات این نقل، پاسخ دهند:
حضرت علی که در زمان خلافت خودشان و در جنگ صفین حَسَنین را به جنگ نمیبردند تا مبادا جانشان و جایگاه امامت آسیب ببیند حال چطور این دو امام که در ان زمان سن کمی هم داشتند را برای جنگ به ایران فرستادهاند⁉️
✅ بررسی سندی و تناقضات این قول به طور کامل در فیلم بالا👆
کانال براهین پاسخگویی به شبهات مذهبی وسیاسی روز
⁉️ آیا #امام_حسین و امام حسن علیهما السلام در جنگ ایران شرکت داشتند؟! #پاسخ در کلیپ بالا 👆⬆️ 🔸کسا
#سوال
آیا امام حسن و امام حسین علیهماالسلام در فتح ایران حضور داشتند⁉️
#پاسخ
🔹👈 چندی است در فضای مجازی بحث حضور امام حسن و امام حسین علیهما السلام مطرح است تا مردم را نسبت به ائمه علیهم السلام بدبین نمایند. استناد این افراد تاریخ طبری و برخی کتابهای مشابه است. برای روشن شدن مطلب گزارش های تاریخی را مطرح و بررسی می کنیم.
🔹طبری در وقایع سال سی ام غزوه سعید بن عاص دو روایت آورده که در یکی اسم حسن و امام حسین علیهما السلام است.[1] و در دیگری نمی باشد.[2]و جالب اینکه هر دو روایت از یک سلسله سند برخوردار است و این تنافض آشکار حاکی از اضافه شدن این دو نام برای اهداف خاصی می باشد
🔸یکی دیگر از مورخان به نام بلاذری نیز حضور این دو امام را با فعل مجهول بیان نموده[3] که آوردن فعل مجهول گزارش کنایه از بی اعتبار بودن آن در نزد نویسنده است.
سایر مورخان نیز این مطلب را از طبری نقل کرده اند که با بی اعتبار بودن گزارش طبری، گزارش های آنها نیز فاقد اعتبار خواهد شد والا مورخان قبل از هم عصر طبری یا قبل از آن مانند تاریخ خلیفه و تاریخ یعقوبی از حضور حسنین علیها السلام در فتوحات چیزی بیان نکرده اند.[4]
🔹مورخی به نام ابن اسفندیار در کتاب تاریخ طبرستان، درباره نامگذاری این شهر به مامطیر می نویسد:
آن موضع که مامطیر است به چشم امام حسن بن علی دلگشای و نزه آمد، آبگیرها و مرغان و شکوفه ها و ارتفاع بقعه و نزدیک به ساحل دریا دید، گفت: بقعة طیبة و ماء طیرٌ.[5]
🔻اما آنچه ابن اسفندیار درباره وجه تسمیه مامطیر گفته با گفته بسیاری از مورخین منافات دارد اردشیر برزگر در کتاب 'تاریخ تبرستان پیش از اسلام' درباره مامطیر گفته که این نام، معرب نام مه میترا است و این شهر باستانی جای میترای بزرگ و به بیان دیگر، آتشکده میترا بوده است.[6]
بنابراین ولی اولیاءاله آملی می گوید:
🔸آنچه در تاریخ طبرستان مسطور است که در ایام خلافت عمربن الخطاب امام ابومحمدالحسن علی(ع)، و عبدالله ابن عمر، و مالک بن حارث الاشتر و قسیم بن العباس به طبرستان آمده اند به حقیقت اصلی ندارد.[7]
دلایل دیگر بر عدم حضور امام حسن و امام حسین علیه السلام در فتح ایران
دلیل اول:
🔹حضرت علی علیه السلام در عصر امامت و خلافت خویش حسنین(علیهماالسلام) را از شرکت در معرکه صفین باز می داشت و چون در یکی از روزها آن حضرت متوجه شد که امام حسن علیه السلام آماده کارزار است فرمود: «از طرف من جلوی جوان را بگیرید تا با مرگش پشت مرا نشکند که من از رفتن این دو (امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام)به میدان نبرد دریغ دارم تا مبادا با مرگ آن دو نسل رسول خدا(ص) قطع شود.[8]
🔻👈حال با چنین اکراه و امتناعی از سوی حضرت نسبت به حضور حسنین(ع) در نبردهایی که به فرمان پیشوای عادلی همچون خویش صورت می گرفت، چگونه آن بزرگوار حاضر می شود که تحت زعامت زمامداران مورد اعتراض و انتقادش، فرزندان خویش را که پیشوایان آینده جامعه اسلامی هستند به جبهه جنگ بفرستد؟
دلیل دوم:
🔸در جریان شورش علیه عثمان حضرت علی علیه السلام سعی می کردند شورش را بخوابانند و امام حسن علیه السلام نیز به این کار اقدام کردند که عثمان به امام حسن گفت پدرت سخت از جان تو بیم دارد تو را سوگند می دهم که نزد پدرت باز گردی[9] و این ترس همان ترس از قطع شدن نسل حضرت رسول الله صلی الله علیه واله وسلم می باشد.
🔻⬅️ بنابر این با توجه به وجود چنین اشکالات سندی و محتوایی و نیز استبعادهایی که بیان شد، حضور حسنین(علیهماالسلام) در فتوحات عصر خلفا نمی تواند مورد پذیرش قرار گیرد به گمان قوی، دست تحریف گران و وارونه نویسان حقایق تاریخی در جعل چنین گزارش هایی بی تاثیر نبوده است.
پی نوشت ها
[1] طبری تاریخ، تحقیق ابوالفصل ابراهیم، بیروت، دارالتراث چاپ دوم، 1387ش. ج4، ص269
[2] همان، ص270
[3] بلاذری، فتوح البلدان،ص:326
[4] تاریخ خلیفة،ص:96، تاریخ یعقوبی/ترجمه،ج 2،ص:59.
[5] ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، جلد اول، ص73
[6] اسماعیل مهجوری تاریخ مازندران، جلد دوم، ص200
[7] آملی، اولیاء الله، تاریخ رویان، ص45
[8] تاریخ طبری، ج 4 ص 440، الفصول المهمه، ص 82، شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج 1 ص 244
[9] ابن اثیر، کامل ج3ص 175
#سوال
قرآن رو الله به حضرت محمد وحی کرده یا
حضرت محمد به الله؟
سوره حمد گفته مارا به راه راست هدایت کن
الله به حضرت محمد گفته؟!
هدایت شده از یا زینب...🍁 ۵۴...🍁
سلام و احترام.
♦️ قرآن کریم از کلام خدا هست که بر بهترین و برگزیده ی خدا نازل شده است.
ادبیات قرآنی، گرچه گاهی خطاب به رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم است اما منظور، ابلاغ به بشریت است.
مانند همان که مثال زده است کاربر؛⬇️
⬅️ اهدنا الصراط المستقیم.
این ادبیات را خالق به واسطه ی رسول خود به ابناء بشر آموخته تا اینگونه با معبود سخن گویند و خواسته های خود را طلب کنند.
البته برای آن، روی زمین شاخص هم قرار داده است که این آیه، مصداق زمینی اش، وجود نازنین حضرت علی علیه السلام است.
❌️ پیامبر عظیم الشان اسلام کلمه ای را حتی از خود به مردم نفرموده است.
آنچه که بیان داشتند از دستورات خالق یکتا بود.
#یــازیــنــب
الاقل...محسن خاکزاد
#جهاد_تبیین
http://eitaa.com/joinchat/925368339Ca1732dd521