eitaa logo
کانال براهین پاسخگویی به شبهات مذهبی وسیاسی روز
3.5هزار دنبال‌کننده
14.3هزار عکس
5.4هزار ویدیو
121 فایل
ابرگروه( براهین )پاسخگویی به شبهات‌مذهبی وسیاسی روز در ایتاء http://eitaa.com/joinchat/925368339Ca1732dd521 کانال《 براهین @barahin آیدی مدیر @Sotoudeh2
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام علیکم این سوال در حلقه صالحین نوجوانان مطرح شده: ما اعتقاد داریم که خداوند متعال در همه حال ناظر ما است آیا وقتی به حمام...میرویم خداوند باز هم ما را میبیند با این که ما عریان هستیم اعضا حلقه با شرمندگی این سوال را مطرح کردند و خجالت می کشیدند⁉️⁉️⁉️ ممنون میشم پاسخ داده بشه اسعد الله ایامکم بالصحة و العافية
سید عدل مکتوفی پاسخ سلام علیکم‌ ذات خدا برای ما قابل درک نیست خدایی که اینهمه کهکشان افریده و بر همه اونها در تمام لحظات ناظره ما در یکی از سیاره هاش یک گوشه ای عددی محسوب نمیشیم نگاه خدا با نگاه ما متفاوته همونطور که نگاه یک پدر مادر به فرزندش با نگاه غریبه ها به فرزندش متفاوته در همه حال ناظر ماست اتم های لباس رو هم خودش خلق کرده مارو هم خودش این شکل و کارایی ما ساخته خداست شما یک رباتی رو بسازید خالق ربات هستید حالا یک فلزی روی بدنه ربات بزنید در نگاه شما که سازنده هستید تفاوتی ایجاد نمیکنه شما از درون چیزی که ساختی مطلعی حالا نگاه خدا فراتر از این هم است بله خدا می بیند و در عالم تکوین زشتی و زیبایی به صورت معمول بین ما معنا نداره در پوشیدن عورت در حمام: پیغمبر (ص) فرمود: هر کس بخدا و آخرت ایمان دارد جز با لنگ بحمام نرود، و نیز از رفتن به نهر بی لنگ نهی فرمود، و فرمود که آبها نیز اهل و ساکنانی دارند (یعنی مردمانی صاحب آن و ساکن نزدیک آن خواهند بود). مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ قَالَ: نَهَى (ص) عَنِ الْغُسْلِ تَحْتَ السَّمَاءِ إِلَّا بِمِئْزَرٍ وَ نَهَى عَنْ دُخُولِ الْأَنْهَارِ إِلَّا بِمِئْزَرٍ وَ قَالَ إِنَّ لِلْمَاءِ أَهْلًا وَ سُکَّانا"؛ [ وسائل‌الشیعه،جلد۲، ص ۴۳.] امام سجاد فرمود: پیامبر از غسل کردن زیر آسمان (فضای باز) و داخل شدن در آب نهر و رودخانه بدون پوشش نهی فرمود. بنابراین آنچه که از منابع دینی و روایی به دست می آید، این است که چنین کاری فی نفسه حرام نیست، اما کراهت دارد؛ چرا که ممکن است زمینه ای برای وسوسه شیطان باشد.
سلام علیکم و رحمة الله خداوند متعال همیشه و در هر کجا که باشیم ناظر بر اعمال انسان هاست. در آیه ای از قرآن می فرماید: « وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللّه عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَالمُوْمِنُونَ وَ سَتُردُّونَ اِلى عالِم الغِيبِ وَ الشَّهادَةَ فَينبّئُكُمْ بِما كُنتُم تَعمَلُونَ » (توبه:105); (اى پيامبر)، بگو عمل كنيد، خداوند و رسول خدا و مؤمنان اعمال شما را مى بينند و به زودى به سوى كسى باز مى گرديد كه پنهان و آشكار را مى داند و شما را به آنچه عمل مى كرديد خبر مى دهد. پيش از همه و برتر و بالاتر از همه، ذات پاك خداوند بر اعمال و رفتار و نيات بندگانش نظارت مى نمايد و در قرآن كريم در اين باره مى فرمايد: «وَ ما تَكونُ فى شَأن وَ ما تَتلُوا مِنهُ مِن قُرآن وَ لا تعملونَ مِن عَمَل اِلاّ كُنّا عَلَيكُم شُهوداً اِذْ تُفيضونَ فيهِ...» (يونس: 61); در هر حال كه باشى و هر آيه اى از قرآن كه بخوانى و هر كارى را انجام دهيد، ما شاهد و ناظر بر شما هستيم، هنگامى كه در آن كار وارد مى شويد. پس نخستين ناظر بر اعمال انسان، خود خداوند متعال است. حضرت امام خمينى; نيز فرمودند: «عالم محضر خداست در محضر خدا معصيت نكنيد.» واقعيت اين است كه اگر انسان اين حقيقت را هميشه نصب العين خود قرار دهد و خداوند متعال را همواره شاهد و ناظر بر كارهاى خود بداند و به عبارت ديگر، خود را همواره در محضر خدا ببيند، از هرگونه لغزش و خطا و خيانت مصون خواهد ماند پیامبران و امامان هم نظاره گر اعمال انسانها هستند؛ قرآن كريم در اين باره مى فرمايد: «فَكَيفَ اِذا جِئْنا مِنْ كُلِّ اُمَّة بِشَهيد وَ جِئْنا بِكَ عَلى هؤلاءِ شَهيداً» (نساء: 41); چگونه خواهد بود آن روز كه از هر امتى گواهى مى آوريم و تو (پيامبر خاتم) را گواه بر اين امّت (اسلام) قرار مى دهيم. خداوند متعال در اين آيه مى فرمايد كه پيامبر گرامى اسلام(ص) در روز قيامت، بر امّت خود گواهى خواهد داد و روشن است كه گواهى آن روز، بدون وجود نظارت در اين دنيا، درست نخواهد بود. لذا، پيامبر(ص) در اين دنيا ناظر بر اعمال امّت خود مى باشد. علاوه بر نظارت خداوند متعال و پيامبران و امامان عده اى از فرشتگان نيز مأمور نظارت بر اعمال و رفتار و نيّات انسان ها مى باشند. قرآن كريم در اين باره مى فرمايد: «وَ جاءتْ كُلُّ نَفْس مَعَها سائقٌ وَ شهيدٌ» «ق: 21) ; در آن روز (قيامت)، هر انسانى وارد صحنه محشر مى شود، در حالى كه فرشته اى با اوست كه او را به سوى حساب سوق مى دهد و شاهدى از فرشتگان است كه بر اعمال او شهادت مى دهد. همه اعضاى بدن انسان، شاهد و ناظر اعمال او مى باشند، اما در قرآن كريم به نظارت و گواهى چند تا از آن ها تصريح شده است. از جمله آن ها مى توان به زبان، دست، پا، چشم و گوش اشاره كرد. آيه 24 سوره مباركه نور مى فرمايد: «يَومَ تَشهَدُ عَليهمْ اَلسنتُهُمْ وَ اَيديهمْ وَ اَرجُلُهمْ بِما كانُوا يَعملون»; روزى كه زبان و دست و پاى آنان، به آنچه انجام داده اند شهادت خواهد داد. زمينى كه زير پاى ما قرار دارد و ما همواره ميهمان آن هستم و از ما با انواع نعمت ها و بركاتش پذيرايى مى كند مراقب و ناظر اعمال و رفتار ماست و در روز قيامت آن ها را بازگو خواهد كرد. خداوند متعال در اين مورد مى فرمايد:«اِذا زُلزلتِ الارضُ زِلزالَها وَ اَخرجَتِ الارضُ اَثقالَها وَ قالَ الانسانُ مالها يَومئِذ تُحدِّثُ اَخبارَها» (زلزال: 1 ـ 5); هنگامى كه زمين شديداً به لرزه درآيد و زمين بارهاى سنگينش را خارج سازد و انسان مى گويد زمين را چه مى شود (كه اين گونه مى لرزد.) در آن روز، زمين تمام خبرهاى خود را بازگو مى كند. از اين آيات استفاده مى شود كه زمين در قيامت اخبار خود را بازگو خواهد كرد و اين يقيناً مسبوق به نظارتى است كه دراين دنيا بر اعمال انسان ها دارد. هدف از اين نظارت دقيق، گسترده و كامل و وجود اين همه ناظر و شاهد بر اعمال و رفتار و نيات انسان ها، اين است كه انسان، خود را همواره در محضر خدا و ساير ناظران احساس كند و آن ها را شاهد و ناظر اعمال خود ببيند تا كم تر به سوى نافرمانى خدا و زير پا گذاشتن قوانين و مقررات الهى كشيده شود. حال اين سؤال مطرح مى شود كه چرا على رغم اين گونه اعتقادات، نافرمانى و سرپيچى از دستورات و قوانين الهى وجود دارد؟ در جواب، بايد گفت كه اين به دليل عدم توجه كامل و غفلت انسان ها از اين نكته مهم اعتقادى است، و گرنه انسانى كه خود را هميشه در محضر خدا و پيامبر و ديگر ناظران ببيند و آن ها را شاهد و ناظر بر كارهاى خود بداند، به هيچ وجه، جرأت معصيت به خود نمى دهد و نافرمانىِ حق نمى كند. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
ابوالفضل امامی به نام خدا احکام شرع دو طرف دارد. برای روشن شدن این مساله؛ خون نجس نیست. خون، خون است. اما خون در نسبت به انسان، نجس است. اما خون نسبت به درخت یا خاک، نجس نیست. یعنی حکم محصول دو طرف رابطه است. رابطه خون با درخت، نجس یا پاک بودن نیست. اما رابطه خون با انسان، نجس بودن است؛ چرا؟ چون زمینه آسیب جسمی یا روحی به انسان است. اما بحث دیدن یا ندیدن، اساساً خدا چشم ندارد و نوع علم ایشان با ما فرق دارد. از سویی، حکم عورت بودن بخشی از بدن، نسبت به انسان دیگر است و یا برخی مجودات دیگر. وگرنه حتی نسبت به پشه هم شاید این مسائل مطرح نباشد. پس حکم یعنی رابطه بین دو چیز خاص! نه رابطه بین همه چیز. یا علی
سلام وادب وکمال احترام خیلی ازافرادکه درجلساتمان شرکت میکنند یه سوال مشترکی دارند.که چرا خداوند فرزندی راکه اختیاری ندارد برای عذاب پدر و مادر فرزند را درسختی و عذاب می اندازد. وتاچشم وگوش هوش به کارمیفتد یکی را در خانواده خوب قرارمیدهد ویکی در خانواده بد ونادرست بدون آرامش واسایش. این فرزند چه گناهی کرده. ؟ عدالت ولطف خداوند تبارک وتعالی دراین موضوع چگونه قابل جمع و دفاع میباشد. وتاحدودی فلسفه آن چیست؟ لطفا پاسخ رابفرمایید واگر حضرتعالی صلاح میدانید در گروه قراردادی.
سلام علیکم در پاسخ می‌گوییم: اولا: اگر این تفاوتها نبود که دنیا، دنیا نمی‌شد، می‌شد بهشت. ثانیا: این درست است که انتخاب پدر و مادر و شهر و روستا و تیپ و قیافه و ... دست ما نیست و اجباری است، اما باید بدانیم که تمام کارهای خدا از روی حکمت است و بدون شک همین چیزها که به ظاهر بی‌دلیل بوده نیز دلیل خاصی داشته است، لذا خداوند متعال از روی حکمت خود چنین کارهایی انجام داده است. اما این‌که گفته شده این‌ها خلاف عدالت خداست، نه این سخن، سخن درستی نیست؛ زیرا لازمه عدال الهی این نیست که به همه افراد  بشر مساوی نعمت دهد و شرایط همه را مساوی قرار داد، او به صلاح‌دید خود نعمت می‌دهد، به برخی کم و به برخی بیشتر می‌دهد، البته نه بدون دلیل، بلکه بنا بر مصالحی که خود می‌داند. بلکه عدالت خدا به این معناست که از هر کس به اندازه آن‌چه به او داده بازخواست کند، یعنی مثلا از کسی که پول ندارد، خمس و زکات و کمک به فقرا و ... را نمی‌خواهد، ولی از کسی که پول دارد این موارد را می‌خواهد، این یعنی عدالت، پس عدالت یعنی بازخواست بر اساس توانایی‌هایی که شخص دارد، نه مساوی قرار دادن همه انسان‌ها. نکته دوم این‌که: قرآن کریم می‌فرماید ما همه شما را امتحان می‌کنیم تا ایمان شما محک بخورد و مومنین حقیقی از مومنین ظاهری مشخص شوند؛ قرآن در سوره عنکبوت می‌فرماید: «أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُون [عنکبوت/2] آيا مردم چنين پنداشتند كه به صرف اين‌كه گفتند ما ايمان (به خدا) آورده‌‏ايم، رهایشان كنند و هيچ امتحان‌شان نكنند؟». مومنان ظاهری کسانی هستند که ایمان قوی ندارند و با کوچک‌ترین سختی و یا زمینه گناه، عنان از کف داده و دامن خود را به گناه آلوده می‌کنند، اما مومنان حقیقی چنان به خدا و وعده‌های او دل بسته‌اند که هرگز دامن خود را به لجن‌زار گناه و معصیت الهی آلوده نکرده و حاضر نیستند تحت هیچ شرایطی ایمان خود را از دست دهند. بنا بر این آیه، تمام انسان‌ها امتحان می‌شوند، اما این امتحانات الهی با هم متفاوت است، خداوند متعال یکی را با زیبایی امتحان می‌کند، یکی را با زشتی، یکی را با قدی بلند و تیپی عالی امتحان می‌کند، و دیگری را با قد کوتاه؛ یکی را با ثروت امتحان می‌کند و دیگری را با فقر و ... این‌ها همه امتحانات الهی است، حال چرا من را با فقر امتحان کرده، و دوست من را با ثروت، واقعا نمی‌دانیم، اما می‌دانیم کارهای خداوند متعال بدون حکمت نیست و قطعا دلیل مناسب برای این کار وجود دارد، و لو این‌که ما در دنیا پاسخش را نگیریم. نکته سوم اینکه: اگر خداوند متعال این فقر در دنیا و محرومیت از بسیاری از نعمت‌های دنیایی و سختی‌هایی که در دنیا برای ما پیش می‌آید را جبران نکند، جای این سوال وجود دارد که آیا این حرکت با عدالت خدا سازگار است یا نه؟ اما اگر او در سرای باقی این محرومیت‌ها را جبران کرده و به ما بگوید این نعمت‌های بهشتی فقط به خاطر همان فقر و نداری‌ای بود که در دنیا تو را به آن مبتلا کردم، دیگر با عدالت خدا منافات ندارد. بنابراین اگر خداوند متعال این کمبودها را برای ما جبران کند و در مقابل آن‌ها به ما نعمت دهد، چه بسا آرزو می‌کردیم، این مقدار ناچیز نعمت‌های دنیایی را هم نداشتیم. روایات ما موید این سخن هستند؛ به طور مثال امام صادق(علیه‌السلام) فرمودند: «فقرای مسلمان، چهل خريف پيش از ثروت‌مندان وارد بهشت می‌شوند(خریف در روایات، هزار سال است)». هم‌چنین حضرت در روایت دیگری فرمودند: «خداى(عزوجل) روز قيامت مانند کسی که پوزش بخواهد، به فقرای مؤمن توجه می‌كند و می‌فرمايد: به عزت و جلالم سوگند، به خاطر کم‌ارزشی شما در نزد خودم، شما را در دنيا فقير نکردم، امروز رفتار من‌را با خود مى‌‏بينيد، هر كس در دنيا به شما نيكى کرده، دستش را بگيريد و به بهشت ببرید . مردى از فقرا می‌گويد: پروردگارا؛ اهل دنيا با يك‌ديگر در دنيا مسابقه گذاشتند، با زن‌های زیبا ازدواج كردند، جامه‏‌هاى نازك پوشيدند، خوراك خوردند، در كاخ‌ها نشستند، و مركب‌هاى معروف سوار شدند، به من هم مثل آن‌چه به آن‌ها دادى، عطا کن. خداى تبارك و تعالى فرمايد: براى تو و هر يك از شما، هفتاد برابر آن‌چه به اهل دنيا دادم از آغاز تا انجام دنيا می‌بخشم». پس با توجه به این مطالب، فقیر بودن انسان، هیچ منافاتی با مهربانی خدا ندارد، بلکه ممکن است عین رحمت و مهربانی باشد، یعنی خداوند متعال چون ما را دوست دارد، ما را فقیر قرار داده، چون می‌دانسته اگر ما ثروتمند باشیم طغیان کرده و مسیر دیگری را در پیش گرفته و عاصی می‌شویم، لذا این فقر می‌تواند جلوه رحمت الهی باشد، خدا نمی‌خواهد ما به جهنم برویم. ابرگروه( براهین )پاسخگویی به شبهات‌مذهبی وسیاسی روز در ایتاء👇 http://eitaa.com/joinchat/925368339Ca1732dd521 کانال《 براهین 》👈 @barahin
پاسخ خط اصلی ای که این گونه شبهات دنبال می کنند، این است که نظام جمهوری اسلامی تنها تغییر ظاهری نسبت به نظام شاهنشاهی به وجود آورده و اسامی و نام ها تغییر یافته است و تحول اساسی در ماهیت و حقیقت آن به وجود نیامده است ، در حالی که با اندکی تأمل، هر ناظر منصفی به تفاوت و تحول بنیادین صورت گرفته در نظام جمهوری اسلامی نسبت به نظام شاهنشاهی ، اذعان خواهد کرد. نظام جمهوری اسلامی ، نظامی که سر تا پا وابسته و سرسپرده به قدرتهای بزرگ بود و عزت و شراقت و استقلال کشور را زیر پای آنان ریخته بود و برای دین و فرهنگ اسلامی نه تنها ارزشی قائل نبود، بلکه به مقابله با آن برخاسته بود و برای مردم و نظر و خواست آنان جایگاهی قائل نبود و بی عدالتی و فساد تا عمق آن نفوذ کرده بود، را به کشوری تبدیل نمود که حاکمیت دوباره دین را در عصری که دین به عنوان افیون توده ها معرفی شده بود و از زندگی اجتماعی کنار گذاشته شده بود، تحقق بخشید و استقلال و عزت از دست رفته کشور را به آن باز گرداند و دست بیگانگان را از منابع کشور کوتاه نمود و جایگاه و نقش مردم در تعیین سرنوشت خویش را احیا نمود. اگر روزگاری ایران به عنوان حافظ منافع قدرتهای بزرگ مورد اعتنا و احترام ظاهری قرار می گرفت، امروز جمهوری اسلامی به عنوان کشوری مستقل، تأثیر گذار در منطقه و جهان شناخته می شود. اگر روزگاری گرد محرومیت و عقب ماندگی بر چهره رژیم گذشته گسترده شده بود، نظام جمهوری اسلامی با تکیه بر توان جوانان و نخبگان این مرز و بوم که در رژیم گذشته به آنان توجهی نمی شد و دمیدن روحیه خودباوری و اعتماد به نفس در آنان ، در عرصه های مختلف علمی، پزشکی، نانو، هوا و فضا، هسته ای و نظامی به دستاوردها و پیشرفت های خیره کننده ای دست یافته است که به هیچ وجه قابل مقایسه با آن دوران نیست. در عرصه رفع محرومیت و خدمات رسانی در بخش آبرسانی، برق، گاز و تلفن و راهسازی و بهداشت نیز تحول عظیمی در کشور به وجود آمده است و هنگامی ارزش دستاوردهای به دست آمده، بیشتر آشکار می شود که توجه داشته باشیم که همه این دستاوردها با وجود دشمنیها، مانع تراشیها، کارشکنیها، فشارها و تحریم های نظام سلطه صورت گرفته است. «افزایش شش برابری راههای کشور»، «۲۰ برابر شدن ظرفیت بنادر»، «۳۰ برابر شدن سدهای مخزنی»، «افزایش تولید برق به ۱۴ برابر میزان قبل از انقلاب»، «افزایش ۳۰ برابری تولید محصولات پتروشیمی و ۱۵ برابری محصولات فولادی»، تنها بخشی از پیشرفتهای زیرساختی کشور است «۲۵ برابر شدن تعداد دانشجویان در مقایسه با ابتدای انقلاب اسلامی»، «افزایش ۱۶ برابری تولید مقالات علمی»، «آمارهای درخشان در خدمات‌رسانی و آبادی روستاها» و «پیشرفتهای خیره‌کننده دفاعی »، بخش دیگری از فهرست خدمات چشمگیر نظام اسلامی بوده است. البته این به معنای نادیده گرفتن مشکلات و ضعف ها نیست، اما نشان از تحول و راه فراوان طی شده است گرچه تا رسیدن به نقطه قابل قبول ، فاصله وجود دارد. با توجه به این نکته اکنون به بررسی پاسخ شبهه می پردازیم. تفاوت شاه و رهبر: تفاوت شاه و رهبر، تفاوت حکومت برای قدرت و سلطنت با حکومت برای حاکمیت ارزش های اسلامی است. تفاوت نظام سلطنتی با نظام جمهوری اسلامی است. تفاوت در رأس قرار گرفتن کسی که برای خواست و نظر مردم ارزشی قائل نبوده و بزرگترین افتخار خود را در سرسپردگی و تأمین منافع بیگانگان می دانست و کسی است که عزت و کرامت را به مردم بازگرداند و خود را خادم و خدمتگزار آنان می داند. شاه نماد خود شیفتگی و خود باختگی بود، رهبر نماد هدایت و راهبری به مسیر پیشرفت و سعادت مادی و معنوی است. تفاوت کسی که همه چیز را فدای سلطنت و مقام می کرد با کسی است که همه چیز را فدای دین و مردم نموده است. شاه نماد تقسیم ظالمانه مردم به شاه و ارباب و رعیت، و رهبری نماد حکومت برای مردم و از مردم و خدمتگزار مردم و برچیده شدن نظام ارباب و رعیتی تبدیل محرومان و مستضعفان به ولی نعمتان خود. در یک کلمه واژه شاه یعنی همه چیز فدای خود و برای خود و از آن خود و رهبری یعنی همه چیز برای دیگران و هدایت و سعادت آنها شاه و رهبر هر دو به ظاهراداره و هدایت جامعه را بر عهده دارند، اما به کدام مسیر و با کدام هدف ، آیا مسیر وابستگی بیشتر به بیگانگان و تحقیر عزت و کرامت ایرانیان با کاپیتولاسیون و... یا در مسیرسعادت و سربلندی و عزت و پیشرفت که با وجود همه مشکلات و کارشکنیها و تحریم ها و فشارها در طول حیات چهل ساله جمهوری اسلامی رقم خورد و پیشرفت های خیره کننده ای در عرصه های مختلف و فناریهای نوین به دست آمد که کشور ما را جزو چندین کشور برتر جهان قرار داد و کشور را از کشوری که روزگاری حیات خلوت بیگانگان و حافظ منافع و جزیره ثبات آنان بود، به کشوری تأثیر گذار در منطقه و سطح جهان تبدیل کرد که در برابر زیاده خواهیها و یکجانبه گرایی های آنان ایستاده و فرهنگ و تمدن غربی را به چالش کشیده است.
تفاوت شاه و رهبر، تفاوت در تحقیر و بندگی بیگانگان با عزت و بندگی خداوند متعال است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📛 📛 (کلیپ)در تهران پیرمردانی که از انقلاب کردنشون پشیمان شدن به خیابان زدند! ❇️ پاسخ ❇️ 1️⃣ کلیپ فوق مربوط به تظاهرات بازنشستگان در اصفهان در ۲۷ آذر *۱۳۹۶* هست که در اعتراض به برخی مبالغ مربوط به مزایای شغلی خود تظاهرات کردند. http://lish.ir/1QqD 2️⃣ چنانچه دقت نمایید هیچکدام از این افراد ماسک نزده اند و از این طریق نیز میتوان تشخیص داد که مربوط به امسال نیست!    --------------------------
سلام علیکم 📝 پاسخ: 1️⃣ نسخ: نسخ بمعنایِ پایانِ زمانِ اعتبارِ یک حکم و جایگزین شدنِ حکمِ جدید است. مثلا قبله ی اولِ مسلمین، بیت المقدس بود که با آمدنِ آیاتِ جدید، قبله به کعبه تغییر یافت. در موردِ نسخ باید به چند سوال جواب بدهند آقای حیدری: 👈 1. نسخِ حکمِ قبلی و آوردنِ حکمِ جدید هر دو باید توسطِ خدا انجام شود و نه توسطِ من و شما: "مَا نَنسَخْ مِنْ آیةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَیرٍ‌ مِّنْهَا أَوْ مِثْلِهَا". یعنی منِ خدا اگر حکمی را نسخ کنم، جایگزینی بهتر یا مانند آن حکم را می آورم. ➕ حالا آقایِ حیدری بفرمایند خدا در کدام آیه ی قرآن حجاب، حدود، دیات و... را نسخ کرده؟ و در کدام آیات، جایگزینِ این احکام را بیان کرده؟! اشتباهِ آقای حیدری این است که میگوید "پیامبر بعد از 20 سال فلان حکم را نسخ کرده"! اما حقیقت آن است که پیامبر، نسخ نکرده؛ خودِ خدا ناسخ و منسوخ را به پیامبر ابلاغ کرده. وقتی حتی پیامبر هم حقِ نسخ ندارد، آقای حیدری چگونه خود را مسئولِ نسخِ احکام دین تصور میکند؟ 👈 2. فرض کنیم که غیرِ خدا هم میتواند نسخ کند (که طبقِ آیه فوق نمی تواند)؛ اینجا سوال من این است که ضوابط و قواعدِ شما برای نسخِ آیه و جایگزینیِ حکمِ جدید چیست؟ ➕ آیا صرفِ اینکه امروز برخی از افرادِ جامعه ی ما حجاب را و فردا نماز را و پس فردا روزه را دوست نداشته باشد، میتوان حکمِ خدا را نسخ کرد؟! و به فرض اینها را نسخ کردید، جایگزینِ این احکام را از کدام منبع استخراج میکنید؟! با استدلالِ ایشان میتوان کلِ احکام دین را مطابق با ذائقه مردم تعطیل کرد! 2️⃣ صدر اسلام: ادعای دومِ آقای حیدری این است که بسیاری از احکام، ناظر به مسائلِ صدر اسلام است. ایشان با این بیان، جاودانگیِ دین را انکار کرده اند و این ادعا توسطِ خودِ قرآن مردود است. ➕ سوره فرقان آیه 1: "ليكونَ لِلعالَمينَ نَذيراً". و آیه 28 سوره سبأ:"وَ ما أرسلناكَ إلاّ كافَّةً لِلنّاس". این دو آیه، قرآن را هشدار دهنده همه عالمیان و همه مردم دانسته و نه فقط مردمِ صدر اسلام. 3️⃣ الگوی زنان: ایشان در بخشی از سخنانشان یک مثال میزنند و ادعا میکنند زنِ آن روز چون به دانشگاه نمی رفت و سواد نداشت، نمیتوانست قیمومت داشته باشد! خب من از ایشان می پرسم مگر مردِ آن زمان دانشگاه رفته بود که قیمومت داشت؟! از قضا مردانِ جاهلیت، آنقدر ابله بودند که شأنیتِ اداره خانواده را نداشتند. ➕ قوام بودنِ مرد منحصرا در مسائلِ اقتصادی است: الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى‏ بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا". یعنی چون نفقه به دوشِ مرد است، مدیرِ اقتصادیِ خانه، اوست. ❌ یا گریزی زده اند به اینکه الگو بودنِ حضرت زهرا و حضرت زینب در صورتی است که همان شرایط صدر اسلام حاکم باشد. ایشان به زبانِ بی زبانی الگو بودنِ این دو بزرگوار را نفی کرده اند! ➕ حجاب، دارای درجاتی است. حداقل ها و حداکثرهایی دارد. زهرای مرضیه حجابِ حداکثری را رعایت میکرد. حال اگر زنی در جامعه امروزی، حجاب حداکثری را نمیتواند رعایت کند، خب حداقلی اش را رعایت کند. از سخنرانیِ آقایِ حیدری، نفیِ حجاب در می آید! این در حالی است که بانوانِ محجبه ما با حفظِ حجاب، حضور اجتماعی و علمی شان را دارند و حس نمی کنند حجاب، با شرایط امروزی منافات دارد. ☝️ یا در موردِ حضرت زینب گفتند: "چرا بینِ مردان بود و حجاب از سرش برداشته شد و خطبه در بین مردان خواند"؟ یعنی آقای حیدری فرقِ بینِ زنِ آزاد و زنِ اسیر را نمی فهمد؟! زینبِ کبری اسیرِ یزیدیان بود و جبراً و از بابِ اضطرار سخنرانی کردند. چرا همین زینب وقتی در مدینه بود، حتی سایه اش را نیز نامحرم ندید؟ آیا حکمِ موقعیتِ اضطرار را میتوان تسری داد به موقعیتِ عادی؟ ادامه👇👇👇 .
ادامه👆👆👆 4️⃣ عذاب خدا: خدا در سوره مجادله ذیلِ دو آیه، با کسانی که حدودِ الهی را انکار میکنند و خودشان به تعیین حد و حدودِ احکام می پردازند تو تعبیرِ خشن بکار میبرد: 👈1. آیه 20: "إِنَّ الَّذينَ يُحَادُّونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أُولئِكَ فِي الْأَذَلِّين". یعنی کسانی که در برابرِ خدا و رسولش حد و حدودِ من در آوردی تعیین میکنند، اینان ذلیل ترین افرادند. 👈 2. آیه5: "إِنَّ الَّذينَ يُحَادُّونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ كُبِتُوا كَما كُبِتَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ قَدْ أَنْزَلْنا آياتٍ بَيِّناتٍ وَ لِلْكافِرينَ عَذابٌ مُهين". یعنی كسانى كه در برابرِ خدا و رسولش حد و حدودِ خودساخته مشخص میکنند، خوار و ذليل شدند آن گونه كه پيشينيان خوار و ذليل شدند ما آيات روشنى نازل كرديم، و براى كافران عذاب خواركننده‏اى است. 📌 و در پایان، یک سوال از آقای حیدری: "بروید و ببینید چه کسانی برای شما امروز بابت این قبیل موضع گیری ها کف و سوت می زنند"؟! "استادسیدمهدی صدری"
سلام علیکم. ببخشیدمزاحم شدم درمورد جادو کردن سوال داشتم .آیاشماواساتیددیگرگروه میتوانند کمکی دراین زمینه به مابدهند؟ یکی ازعزیزان ماچندباردرمنزلشون دعاوطلسم پیداکرده.الان هم یک مدت بشدت زن وشوهربه هم ریخته اندوباهمه قطع رابطه کرده اند.حتی جواب تلفن هم نمیدهندتاجایی که نگران سلامتیشون هستیم ولی نمیتوانیم سمتشون بریم. راستش مااصلا اهل این چیزهانبوده ونیستیم .خانوادمون اعتقادی ندارند. اصلا راسته این چیزها؟اگرهست برای باطل شدنش چکارمیشه کرد؟ راهنمایی کنیدممنون میشویم🙏
رجوع کنید به سوره بقره، آیه 102 و تفاسیر این آیه مبارکه.
سلام علیکم‌ صبح بخیر در آیات قرآن کریم و در روایات معصومین (ع) هیچ‌گونه تأییدی نسبت به این مسائل وجود ندارد، خود اهل بیت (ع) از اهل جادو و جنبل هم دوری می‌کردند، قرآن کریم ساحرانی در عصر حضرت سلیمان را معرفی کرده که از قدرت خود برای جدایی انداختن بین زنان زیبارو و شوهران آنها استفاده می‌کردند؛ تا خود یا دیگران را صاحب آن زنان نمایند. آنها در امتحان الهی سرافکنده بودند و خداوند نیز به وسیله دو فرشته باطل السحر را نیز در اختیار مردم قرار داد. در کنار این ماجرای قرآنی، یک ماجرای حدیثی جالبی نیز وجود دارد و آن مراجعه یکی از مدعیان علم غریبه به امام علی(علیه‌السلام) است. روزی فردی به اصطلاح کوکب شناس و طالع بین نزد امام آمد. حضرت برای حرکت به سوی میدان نبردی آماده شده بودند. آن فرد به حضرت عرض کرد که شب گذشته از وضع ستارگان و کواکب فهمیدم که حاکمان در چنین روزی نباید کارهای مهم را آغاز کنند که طالع آنها سوزان است و آنها به هلاکت می افتند. حضرت به او نهیب زده و فرمودند چرا در کاری که رضای خدا در آن است شبهه افکنی می‌کند و از او پرسیدند که آیا می‌ داند جریان صاحب میزان و صاحب سرطان چیست؟ آیا می ‌داند اسد چند مطلع دارد؟ در ادامه حضرت بدون هیچ تأخیری به این جنگ، عازم شدند و این جنگ همان نهروان یا جنگ با خوارج بود که با پیروزی قاطع امام همراه بود.