2- خوش اخلاقی و خوش رفتاری:
شوهر لایق و شایسته کسی است که جز با زبان محبت و تکریم با همسرش سخن نمی گوید
پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: «شایسته ترین مردم از نظر ایمان، خوش اخلاق ترین آنان و مهربان ترین آنها با خانواده اش است. و من مهربانترین شما با خانواده ام هستم.» (5)
و در جای دیگر می فرمایند: «با زنان مهربانی کنید و دلهایشان را به دست آورید تا با شما همراهی کنند و آنان را مجبور و خشمگین نکنید.» (6)
و در همین رابطه امیرخوبان حضرت امام علی (ع) می فرمایند: «همیشه با همسرت مدارا کن و با او به نیکی معاشرت نما، تا زندگیت با صفا شود.» (7)
بنابراین مرد عاقل را، ناملایمات روزگار و گاهاً رفتار ناپسند بعضی از مردم او را ناراحت نخواهد کرد و وقتی وارد کانون گرم خانواده می شود، با چهره ای خندان و شاداب و قلبی پرا از صفا مهربانی وارد کانون خانواده میشود و با برخورد شایسته و سخنان دلپذیرش، جسم و روح همسر و فرزندان را آرامش می دهد.
۴
3- اظهار محبت و دوستی:
یک همسر خوب به خوبی می داند که باید محبتش را نسبت به همسر بر زبان آورده و مهربانی را در قالب واژه ها بیان کند ، چرا که صِرف محبت قلبی کافی نیست.
پیامبر اسلام (ص)می فرمایند: «این گفتار شوهر به همسرش که «من تو را دوست دارم» هرگز از قلب زن بیرون رفتنی نیست.» (وسایل الشیعه، ج14، ص10، ح9)
حضرت امیرالمؤمنین (ع) می فرمایند: «با زنان (همسرتان)خوش گفتار باشید که ایشان هم خوش رفتار شوند.» (بحارالانوار، ج103، ص223، ح1)
و در جای دیگر می فرمایند: «زیبا سخن گویید، تا پاسخ زیبا بشنوید.» (غرر و درر، ج2، ص226/ بهشت خانواده، ج1، ص38)
و در همین رابطه امام صادق (ع) می فرمایند: «کسی را که دوست می داری به او بگو، زیرا این اظهار دوستی، عشق و علاقه ی شما را نسبت به هم افزونتر و مستحکمتر می کند. (اصول کافی، ج2، ص644، ح2)
با توجه به سخنان معصومین (ع) بسیار نیکو است که مرد در مکالمات روزمره ی خود با همسر و فرزندانش،علاوه بر اظهار عشق و علاقه مراقب حرکات دست و صورت و لحن صدای خود نیز باشد.
۵
4- احترام به زن:
شوهر باید در زندگی مشترک خود، به همسرش احترام بگذارد و هرگز او را اذیت و آزار نرساند و اورا تحقیر و تمسخر نکند.
خداوند در قرآن کریم می فرمایند:
...و عاشروهنّ بالمعروف... . (سوره نساء، آیه 19.)
«....وبا آنان، بطور شایسته رفتار کنید... .»
پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: «برادرم جبرئیل به من خبر می داد و همواره سفارش زنان را می کرد تا آنجا که گمان کردم برای شوهر جایز نیست به زنش حتی «اُف»هم بگوید.» (مستدرک الوسایل، ج14، ص252، ح2)
و امام علی (ع) می فرمایند: «...کاری که برتر از توانایی زن است به او وامگذار، که زن گل بهاری است، نه پهلوانی سخت کوش... .»(نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، نامه 117/31)
امام علی (ع)زن را به شاخه ی گل تشبیه کردهبنابراین نباید کارهای مشکل و طاقت فرسا را از زن انتظار داشت و نباید او را با الفاظ مخرب و ناامید کننده رنجاند و موجب افسردگی و پژمردگی او شد.
۶
5- پرهیز از تنبیه و توهین به همسر:
زن از تحقیر و توهین رنجیده خاطر می گردد.از توهین و توهین کننده متنفر است.
خداوند در قرآن کریم از تمثیل و تشبیه «همسران»به «لباس» استفاده کرده و می فرمایند:
...هنّ لباسٌ لکم و اَنتم لباسٌ لهنّ... . (سوره بقره، آیه 187)
«...آن ها لباس شما هستند، و شما لباس آن ها، (هر دو زینت هم و سبب حفظ یکدیگرید... .»
متأسفانه در برخی از خانواده ها، مردانی وجود دارند که ناآگاهانه همسر خود را، اذیت و آزار و تنبیه می کنند و نمی دانند که این کار چه عواقب وخیمی خواهد داشت.پیامبر بزرگ اسلام (ص) می فرمایند: «هر مردی که همسرش را بیش از سه بار در عمرش بزند، خداوند او را میان تمام مردم محشر چنان رسوا کند که اولین و آخرین به وی بنگرند.» (مستدرک الوسایل، ج14، ص250، ح6)
و امام علی (ع) می فرمایند: «...زنان امانت الهی در دست شما هستند.به آنان زیان نرسانید و بر ایشان سخت نگیرید.» (مستدرک الوسایل، ج14، ص251، ح7)
۷
عواقب بد تنبیه و توهین به زن
اگر چنانچه مردی همسرش را دانسته یا نادانسته تنبیه نماید عواقب بسیار وخیم جسمی، روحی خواهد داشت به طور خلاصه بیان میکنم
1ـ علاوه بر صدمات جسمی که دیه دارد (سوره نور، آیه 32)، رنج و تحقیر به دنبال می آورد.
2ـ سبب ترس او می شود.
3ـ افسردگی و بیماری عصبی ایجاد می کند.
4ـاو را لجباز می کند.
5ـ و را گوشه گیر و منزوی می کند .
6ـ زن را بی اراده کرده و او را نسبت به همسر و اطرافیان و آشنایان بی تفاوت می سازد.
7ـ حسّ کنجکاوی و ابتکار عمل و خلاقیت و اعتماد به نفس را در زن از بین می برد.
8ـ زن را کینه توز می کند.
9ـ زن را دچار یأس ونا امیدی می کند.
10ـ به او می آموزد که هر وقت خشمگین شدی، شرارت و داد و فریاد کن.
11ـ زن را در میان دوستان و آشنایان گرفتار عقده حقارت و کمبود مهر و محبت می کند.
12ـ استرس و اضطراب دایم را در زن به وجود می آورد.
13ـ سرپیچی و نافرمانی از شوهر را در زن افزایش می دهد.
14ـ در زن ایجاد تنفر می کند و او را عبوس بار می آورد و شادی ها را در او سرکوب می کند.
15ـ زن را به دشمنی با شوهر و خانواده ی او وا می دارد.
16ـ شهامت و پویایی را از او می گیرد
بنابراین وظیفه ی مرد است که با همسر خود، رفتاری «محترمانه»و «محبت آمیز»داشته باشد.
۸
6- تلاش در راه رفاه خانواده:
خداوند رزاق و رحیم در قرآن کریم می فرمایند:
و أنکحوا الایامی منکم... إن یکونوا فقراء یُغنهم الله من فضله والله واسعٌ علیمٌ. (سوره نور، آیه 32)
«مردان و زنان بی همسر خود را همسر دهید،...اگر فقیر و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بی نیاز می سازد، خداوند گشایش دهنده و آگاه است.»
پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: «بی هسرانتان را همسر دهید، زیرا خداوند در پرتو ازدواج، اخلاق آنان را نیکو می گرداند و رزق و توان مالی آنها را وسعت می دهد، و بر مروت و ارزش های انسانی شان می افزاید.» (ترجمه میزان الحکمه، ج5، ص2250، ح7813)
امیرمؤمنان علی (ع) می فرمایند: «خداوند متعال روزی همه را تضمین کرده و قوت آنان را معین ساخته (نهج البلاغه، خ91، بخش 3/خ90، بخش4/خ114، بخش 16)... هر کس زنده باشد، روزی اش بر اوست و هر کس بمیرد، بازگشتش به سوی اوست (همان، خ91، بخش 8/خ185، بخش 26 و...)...»
امام رضا (ع) در رابطه ی با تلاش مرد در راه رفاه خانواده می فرمایند: «کسی که از راه حلال برای رفاه خانواده اش تلاش می کند، همانند مجاهدی است که در راه خدا جهاد می کند.» (بحارالانوار، ج104، ص72، ح14)
با توجه به دستور الهی و کلام نورانی معصومین علیهم السلام باید به این نکته دقت داشت که نفقه ی زن بر شوهر واجب است، یعنی قانوناً و شرعاً مرد موظف است کلیه ی مخارج خانواده از قبیل خوراک، پوشاک، مسکن، دارو و درمان و...را تأمین نماید و در صورت امتناع یا کوتاهی ایشان، شرعاً و قانوناً مورد بازخواست قرار خواهد گرفت.
وباید تمام سعی و تلاش خود را به کار ببرد تا از راه حلال و در حد توان وضع اقتصادی خانواده را بهتر کند
۹
برای امشب کافیه ادامش انشاالله در جلسه بعدی کنفرانس بنده
7- تعلیم و تربیت همسر:
دختری که وارد خانه ی شوهر می شود و زندگی مستقلی را شروع می کند و مسؤولیت اداره یک منزل بر عهده اش می افتد، برای اداره منزل، نیاز به تجربه های لازم و اطلاعات مختلف دارد.
باید غذا پختن، لباس شستن، نظافت منزل، اتوکردن، خیاطی، آشپزی و آداب مهمانداری، آداب معاشرت و رفت و آمد، شوهرداری، بچه داری و تربیت آنها و... را بداند.شوهر نباید انتظار داشته باشد که یک زن جوان و کم تجربه همه ی این معلومات و تجارب را داشته باشد، بلکهم می تواند با قدری صبر و حوصله و برنامه ریزی، از زن جوان و کم تجربه خود، یک کدبانوی نمونه ی عفیف، پاکدامن و هنرمند تربیت نماید.
پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: «به زنان بافندگی و سوره ی نور را بیاموزید.» (وسایل الشیعه، ج14، ص127، ح1)
و در جای دیگر می فرمایند: «پیش از آنکه زنان (همسران) به زشتی فرمانتان دهند، شما آنان را به کار نیک نصیحت کنید.» (بحارالانوار، ج103، ص227، ح23)
و در رابطه با روش تعلیم و تربیت، امام علی (ع) می فرمایند: «گناهکار را با خوش رفتاری ات اصلاح کن و با خوش گفتاری ات به راه خیر راهنمایی کن.» (غررالحکم/احکام متأهلین، عبدالرحیم موگهی، ص146)
و در جای دیگر حضرت می فرمایند: «کیفر خردمندان اشاره گویی و کیفر نادانان صراحت گویی است.» (غررالحکم/احکام متأهلین، عبدالرحیم موگهی، ص146)
با توجه به اهمیت کلام نورانی معصومین علیهم السلام، بهترین روش های تعلیم و تربیت همسر عبارتند از:شرکت در جلسات آموزش خانواده و کلاس های هنری، استفاده از راهنمایی ها و تجارب خوبوالدین هر دوطرف، خرید کتاب های مفید
۱۰
سلام علیکم
_ اگر تاریخچه حجاب زنان ایرانی را مطالعه کنیم متوجه این مهم خواهیم شد که پوشش و حجاب در نزد زنان قدمت زیادی دارد
وبر خلاف تصور چادر و حجاب و حتی پوشیدن شلوار وپوشش مردان از ایران به بقیه دنیا صادر گردید.
اما مستندات موجود
_حجاب( هخامنشیان ) آریاییها
ویل دورانت در کتاب «تاریخ تمدن» مینویسه : غالب پارسیان برهنه بودن قسمتی از بدنشان را بیشرمی میدانند و همیشه بلند لباس میپوشند. در زمان داریوش، زنان طبقات بالای اجتماع جز در تخت روان و روپوش دار از خانه بیرون نمیآمدند. در نقشهایی که از ایران باستان بر جای مانده است هیچ صورت زن دیده نمیشود. (تاریخ تمدن) ملکه ها و زنان اشراف با چادر و زنان خدمتکار بدون حجاب بودند. (پوشاک در ایران زمین)
_ (پوشاک زنان ایرانی، جلیل ضیاءپور) از روی برخی نقوش بجامانده از دوره هخامنشیان، به زنانی برمی خوریم که پوششی جالب دارند. پیراهن آنان پوششی ساده و بلند یا دارای راسته چین و آستین کوتاه است. زنان دیگری نیز هستند که از پهلو به اسب سوارند. اینان چادری مستطیل بر روی همه لباس خود افکنده و در زیر آن، یک پیراهن با دامن بلند و در زیر آن، پیراهن بلند دیگری تا به مچ پا نمایان است.
_ در مُهر سنگی استوانه ای مربوط به این دوره که در موزه لوور پاریس نگهداری میشه ، ملکه ای با لباس و تاج و چادر زنان هخامنشی بر مسند شاهانه ی خودش تکیه زده و پاهاش رو روی چهار پایه گذاشته و ندیمه ها در حال پذیرایی هستند
_ اشکانیان (پارتیان)
در دوره اشکانیان قاعده عمومی بر جدا بودن زن ها از مردها بود، زیرا اندرونیِ نجبایِ اشکانی از بیرونی مجزا بوده است. (زن در ایران باستان)
زنان اشکانی از شلوارهای چیندار و پیراهنهای دراپهدار و بلند استفاده می کردند. هم چنین در پوشش سر و استفاده از چادر مانند زنان هخامنشی بودند و کلاه عمامهوار آنان تقریباً بیشتر موهای آن ها را می پوشانید. بلندی لباس ها بقدری بود که مانع دیدن کفش ها می گردید. (تاریخ پوشاک اقوام ایرانی)
این جامه از تونیک گشاد مردانه، فقط از روی بلندی اش قابل تشخیص است. جزء دیگر جامه زنان پوششی بود که عقب سر را میپوشاند. چنین پوشش هایی در سرتاسر خاور نزدیک و کرانه اژه از دوره هخامنشی تا دوره پارت ها رواج داشته است. (پوشاک در ایران زمین، ص۷۹)
ساسانیان، قبل از اسلام
در دوره ساسانی ایرانیان پیرو آیین زرتشت بودند. در کتاب خرده اوستا آمده است: پوشش زن باید بگونه ای باشد که حتی یک تار موی او نیز آشکار نگردد».
در کتاب «تمدن ساسانی» چنین آمده است: حتی لباس هنر پیشگان زن، مانند لباسهای بلند سایر بانوان تا پشت پا کشیده شده است. (علی سامی، تمدن ساسانی ج ۱، ص ۱۸۶) بلندی دامن پیراهن ها به قدری بود که مانع دیدن کفش می گردید. (تاریخ پوشاک اقوام ایرانی، ص ۲۴۵)
چادر زنان عهد ساسانی
چادر و شنل از عناصر مهم پوشش زنان ساسانی بوده که ما آن را بر سر ملکه آذرمیدخت، دختر خسرو پویز که مدتی هم در ایران پادشاهی می کند می بینیم. در کتاب تمدن ساسانی(علی سامی) در مورد پوشاک زنان چنین آمده است: «چادر که از دوره های پیش مورد استفاده بانوان ایران بوده است، در این دوره نیز به صورت مختلف مورد استعمال قرارگرفته است.» بلندی چادر تا وسط پا می رسید. البته در طاق بستان در صحنه شکار گراز سربندها و دستارهایی نیز بر سر زنان نوازنده ی چنگ مشاهده می شود. (تاریخ پوشاک اقوام ایرانی، ص ۲۴۳) زنان درباری روی مقنعه خود، تاج و روی تاجشان چادر می پوشیدند. نقوشی که از بانوان ساسانی در بشقاب های نقره ای ساخته شده نشان میدهد که هریک از بانوان چادری به خود پیچیده اند.
_حتی مردان هم شرم داشتند بدن های خودشون رو عریان کنند
شلوار [نیز] از عناصر اصلی پوشاک ایرانیان بوده و در فرهنگهای دیگر وجود نداشته است. چینی ها و عرب ها شلوار پوشیدن را از ایرانی-ها یاد گرفتند. یونانیها ایرانیان را بدلیل پوشیدن شلوار مسخره میکردند. (دانشنامه ایرانیکا)
اما نکته مهم در مورد حجاب
پوشش زنان اشراف با ندیمه ها وخدمتکاران متفاوت بود
هر چقدر جایگاه ومنزلت اجتماعی زنان بیشتر بود حجابشون هم متفاوت تر می شد که در بعضی از مواقع حتی از پوشیه ونقاب متداول هر دوره استفاده میکردند .
🔹طبیعتا شکل چادر ومدلش به مرور زمان تغییر کرده 🔹
میتونیم به طور قطع بگیم که ابداع کننده چادر ایرانیان بودند که در هر دوره مدلش متفاوت میشد ودر زمان قاجار به اوج خودش میرسه
♦️عذرخواهی میکنم چون با سند میخواستید طولانی شد
یا علی
رنگ چادر ملاک نیست سؤال شما اصلا مربوط به رنگ نبود بلکه خود چادر مدنظر سؤال بود
حجاب مطرح بوده که قطعا در طرح ها و رنگهای مختلف مورد استفاده قرار میگرفته
نقاشی هایی دیواره معابد زئوس شهر اوروپوس در بین النهرین که مربوط به دوره اشکانی است، عده ای را با لباس مخصوص درحال برگزاری مراسم مذهبی نشان میدهد. در این نقاشی ها زنی را نشان میدهد که چادری ارغوانی و بزرگ به سر افکنده که سرتاسر بدنش را پوشانده است. زنی دیگر بر این دیوار نقاشی کرده اند که روی پیراهن ارغوانی خود چادری سراسر سفید پوشیده و بر روی آن یک تکه پارچه ارغوانی انداخته است. (پوشاک باستانی ایرانیان، جلیل ضیاء پور)
دکتر زرینکوب در کتاب دو قرن سکوت (دهه 30 )بر دستاورد تمدن اسلامي در قرون نخست مي تازد و ورود اعراب مسلمان را منشا نگون بختي ايرانيان مي نامد اما در مقدمه چاپ دوم این کتاب با اعترافی دلیرانه، اشتباهات خود را می پذیرد و می گوید : نمیدانم از خامی یا تعصب، نتوانسته بودم به عیب و گناه و شکست ایران به درست اعتراف کنم. در آن روزگاران، چنان روح من از شور و حماسه لبریز بود که هر چه پاک و حق و مینوی بود از آن ایران میدانستم و…»👈ایشان سپس با تالیف «کارنامه اسلام » ( دهه 50) به تمدن اسلامی مي بالد و اين تلاقي را موجب باروري و شکوفايي دو تمدن مي داند.
مطالبی که از دکتر زرینکوب درباره چادر درسوالتون فرمودید اگر نقل گفتار ایشون باشد ،مربوط به چاپ کتاب قبلی او ،قبل از تصحیح بود
اتفاقا چادر پوشش و تن پوش اصیل زنان ایرانی قبل از اسلام است و از هیچ فرهنگ دیگری به ایران نیامده. حتی واژه چادر نیز واژه ای فارسی و ایرانی است. چادر نماد ملی ایرانیان است که شواهد و آثار باستانی حکایت از استفاده از آن در طول تاریخ ایران دارد. زنان اشراف علاوه بر چادر، نقاب میزدند و نمایش چهره را کسر شأن خود میدانستند.