باران 🌧 عشق و ثروت ✓ اشرف ملکوتی خواه
🔰 #فایل_آموزشی 🏵 عزت نفس 0 🎗تفاوت "عزت نفس" و "اعتماد به نفس" 🎙استاد شریفی لطفا خلاصه فایل را در
لینک گروه تمرینات عزت نفس و دوست داشتن خود 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1573978540C093c4344d0
4_5971844964991108308.mp3
21.86M
#کارگاه_عزت_نفس ۲
"مَنـَـم مَنـَـم " نکن!
غرور، بزرگترین عاملِ دلزدگی دیگران از شماست.
❌ از چشم خدا هم خواهی افتاد.
🎙استاد شجاعی
تو_مهم_ترین_ثروت_زندگی_ات_هستی!
برای دل خودت زندگی کن
نه برای دیگران
مهم خودتی ....
یه زندگی بساز که ازدرون ،
حال دلت خوب باشه.
نه اینکه فقط ازبیرون خوب به نظر بیاد.
خودتو دوست داشته باش🍃
🆔@baranbaranbb
☑️سه مورد از قوی ترین چیزهایی که انسان را شاد میکند :
🌸 اولین مورد : ارتباطهای انسانی است دوست داشتن و دوست داشته شدن !
🌸 دوم مورد : طبیعت است ( کوه , کویر . دریا و شاید گلها و گیاهان کمی بیشتر! )
🌸 سومین مورد : خندیدن است ... خندیدن از ته دل !
🌻 فکرش را بکنید هر سه مجانی هستند بی هیچ بهایی!!
🆔@baranbaranbb
💖🌸💖
🌺افراد مهرطلب، ارزش و احترامی برای خود قائل نیستند؛ فرد مهرطلب، توان گفتن «نه» و قدرت مخالفت را ندارد.
✴️درست است اگر بگویید همه از جلب محبت دیگران خوششان می آید اما بین خوش آمدن و تشنه و بی تاب چیزی بودن، فرق است؛ انسان ممکن است از انجام کاری یا داشتن چیزی، لذت ببرد و خوشحال شود
✴️فرد مهرطلب، برای خود حقی قائل نیست و از مطالبه ی حق مسلم و مشروع خود شرم دارد. اگر هم بنا به احتیاج، حق خود را مطالبه کند، با نهایت عذرخواهی، شرمندگی و احساس گناه، منتظر است که طرف مقابل، او را خشن، بی ادب و قابل تحقیر شمارد.
✴️این گونه افراد به دلیل اینکه شرایط ناخواسته ی زیادی را در طی زمان تحمل می کنند، بسیار حساس می شوند و با وجود ظاهری آرام، در برخورد با مسائل پیش پا افتاده، گاه شدت عصبانیت آنان تناسب منطقی نداشته و فرد دچار انفجار عاطفی می گردد و خشونت زیادی از خود نشان می دهد که موجب شرمندگی فرد و آزردگی اطرافیان می شود.
✴️رفتار فرد مهرطلب به صورت محبت های افراطی و سرویس دادن های اضافی بروز می کند و متقابلا فرد مهرطلب، بسیار شکننده و طالب دریافت قدرشناسی و محبت زیاد می باشد و چون خواسته اش غیرمنطقی ست، طبیعتا محبت دلخواه را دریافت نمی کند؛ بنابراین موجب آزار خود و اطرافیان است.
✴️فرد مهرطلب، طبعا خود را کوچکتر و حقیرتر از دیگران می بیند و هرچه خودش دارد را از مال دیگران پست تر می شمارد، مدام دلیل برای خود می تراشد تا خود را حقیرتر و قابل ملامت بخواند و از حقارت خود رنج ببرد.
✅ریشه ی این شخصیت را می توان در اثر تحقیر زیاد، عزت نفس پایین و کمبود محبت از تولد تا بزرگسالی دانست؛
✅به خصوص جو عاطفی خانوادگی و شیوه ی تربیتی به کار گرفته شده در خانواده ی فرد. برای درمان آن، فرد ابتدا باید به شناخت این خصوصیات مبادرت ورزد و بعددر طی زمان در جهت رفع آنها برآید
🆔@baranbaranbb
💖💖💖
آخیششش راحت شدم
تا حالا شده بعد از خوردنِ مایعاتِ زیاد، یا توی سرما وسطِ جاده در یک اتوبوس بین شهری گیر کرده باشید و مثانهتان از فشارِ پر شدن در حال ترکیدن باشد؟
دیدهاید آدم جانش به لبش میرسد؛
تمام ذهن و فکر و آرمان و آرزویش خالی شدن مثانهاش است.
هیچی برایش مهم نیست.
هیچی به چشمش نمی آید. هیچ آرزویی ندارد جز توقف ماشین. تا محتویات مثانه را برون ریزی کنید.
دیدهاید وقتی دستشویی میروید چه احساس راحتیای دست میدهد؟ احساس سبُکی. آنوقت است که آزاد میشوید و دوباره به چیزهای دیگر فکر میکنید. از تهِ دل میگویید: آخِیش. راحت شدم.
روان ما هم یک مثانه دارد که در مسیر زندگی مدام پر و خالی میشود.
آنها که مایعات بیشتری میخورند یا در معرض سرما هستند (یعنی زندگی پرتلاطمتری دارند) مثانهشان زودتر پُر میشود.
مثانهی روان که پر میشود آدم الَکی قاطی می کند، به هم میریزد؛
اخلاقش سگی میشود؛ و جالب آنکه خودش هم نمیداند چه مرگش است. با این تفاوت که آدم پرشدنِ مثانهی روان را نمی فهمد؛ فقط درد و فشارش را حس میکند.
روان نیز نیاز به بیرونروی دارد. نیاز به خالی شدن از فاضلاب مشکلات زندگی.
تا بتواند دوباره به چیزهای خوب فکر کند. روی چیزهای بهتر سرمایهگزاری کند. روان هم نیاز به رهایی از فشار دارد.
وگرنه میماند؛ گیر میکند. رشد نمیکند. نمیتواند قدم از قدم بردارد. تمام فکر و ذکرش درگیر چیزهای حقیر میشود.
گاهی به روانتان استراحت دهید. استراحت از روزمرگی؛ از دویدنهای بیهدف؛ از تنشهای بیهوده؛ از کل کل کردن با خود و دیگران؛ از گیر دادن به چیزهایی که ارزشش را ندارد؛ استراحت از حرص و طمع، استراحت از کینه.
استراحت از نقاب ها و پرستیژهای مزخرفی که سینهی آدم را تنگ میکند. استراحت از احساس قبض و گرفتگی.
یا لااقل استراحت از چیزهایی که درون خود میریزید و کسی نمیفهمد. خصوصا در فرهنگ ما که از همان بچگی یاد میگیریم که آدمِ خوب یعنی کسی که هیجاناتش را سرکوب کند و نشان ندهد.
برونریزی روان یعنی داشتنِ رفیقی که با او همانطور حرف بزنید که با خودتان حرف میزنید.
اگر نداریدَش بهترین رفیقی که می توانید فاضلاب روان را روی آن خالی کنید یک قلم و کاغذ است. بنویسید.
هرچه دلِ تنگتان میخواهد. آزاد و رها. بعدش هم بیندازیدش سطل اشغال.
حتی اسیرِ آن نوشتن هم نشوید: اینکه چه مینویسید و چگونه مینویسید و برای چه مینویسید. فقط و فقط بنوسید. حتی اگر حال نوشتن نداری شروع کن به حرف زدن و صدایتان را ضبط کردن. بدون هیچ قیدی حرف هایت را بزن. بی هیچ آداب و ترتیبی. در مورد همه چی. بی هیچ هراس و قید و بندی. بعد بارها گوشش بده. بعد حذفش کن و فراموشش کن. فقط باید برسی به آنجا که فریاد بکشی: «چو تخته پاره بر موج، رها رها رها من».
برونریزی یعنی ورزش؛ یعنی گاهی کوه و درِ و دشت رفتن.
یعنی بالا و پایین پریدن. یعنی با بچهها فوتبال زدن و عروسک بازی کردن. یعنی فریاد کشیدن؛ بلند خندیدن؛ بلند گریه کردن.
اصلا یعنی لحظاتی را مثل دیوانهها زیستن. یعنی آن لباس قشنگتان را توی خانه پوشیدن و خودتان را تحویل گرفتن.
یعنی توی خلوتِ خودتان همراه با یک آهنگ دلخواه یک لیوان چای با بیسکوییت در خلوت خوردن و بعدش شروع کنی برای خودت رقصیدن.
بیرون نریختن هیجانهای اصلی، و سرکوبِ مداوم آنها در خانواده و یا در جامعه، کم کم به تجمعِ درونیِ خشم منجر خواهد شد که روزی در جایی همانند یک دُمل چرکین سر باز خواهد کرد.
فقط یک چیز را یادتان باشد؛ یعنی یک چیز را رعایت کنید؛ فاضلاب روانتان را روی کسی خالی نکنید.
قرار نیست با آخِیش گفتن شما، زخمی بر دلِ کسی بنشیند.
یعنی نباید به خودت و دیگری آسیب جدی بزنی. نمیارزد.
روانتان آزاد
روزگارتان خوش
بهارتان معطر
زندگیتان دراز
قلبتان آرام
خویتان نرم
دلتان بر ذکر دعا
در پناه خدا
🆔@baranbaranbb