eitaa logo
برای ظهور
315 دنبال‌کننده
290 عکس
191 ویدیو
93 فایل
مطالبی که در این کانال (غیر تجاری) مشاهده می‌فرمایید ، تأثیری جدی در تغییر جهان‌بینی و نگرشم به زندگی داشت و امروز به لطف خدای مهربون، سعی میکنم در صراط مستقیم باشم، بهره‌مندی شما عزیزان از این کانال باعث افتخاری وصف ناپذیر است. @payam19988 آدرس کانال:
مشاهده در ایتا
دانلود
🔅 متن دعای روز دوشنبه 🔅@Barayezohur🔅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5920442427025393149.mp3
18.6M
🔅 استاد ✖️ موضوع: مقامات زیارت عاشورا (جلسه ۱۱) ✖️ ۱۲ مهر ماه سال ۱۳۹۶؛ تهران 🔅@Barayezohur🔅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
※مجموعه داستان ۹ | ماجرای کسانی که به عاشورا نرسیدند، شاید شبیه ما | روز نهم  | عبیدالله بن حر ※ در تاریخ نقل شده است که روز عاشورا چند تن از بزرگان کوفه بر روی تپه ای نشسته بودند و گریه می کردند و دست به دعا شده بودند که: خدایا، یاری ات را نصیب حسین علیه السلام کن! یکی از آن بزرگان عبیدالله بن حر بود. و اما عبیدالله ؛ قبل از ورود امام به کوفه، ✘از ترس اینکه با امام مواجه نشود✘ از شهر خارج شد. اما در منزلگاه بنی مقاتل با کاروان امام برخورد کرد. امام حجاج را به خیمه او فرستاد تا او را به اردوگاه خود دعوت کند، اما او نپذیرفت. چندی بعد امام خود به خیمه او رفت و فرمود: "ای مرد، در گذشته خطا بسیار کردی و خداوند تو را به اعمالت مؤاخذه می‌کند، آیا نمی‌خواهی در این ساعت سوی او بازگردی و مرا یاری کنی تا جد من روز قیامت نزد خدا شفیع تو باشد؟" عبیدالله به حر گفت: "یابن رسول الله، اگر به یاری تو بیایم،  همان اول کار، پیش روی تو کشته می‌شوم، و ✘نفس من به مرگ راضی نیست✘. این اسب مرا بگیر، به خدا قسم تاکنون هیچ سواری با آن در طلب چیزی نرفته مگر اینکه به آن رسیده و هیچکس در طلب من نیامده مگر اینکه از او سبقت گرفته و نجات یافته‌.... امام در حالی که از او روی برگرداند به او فرمود: "نه حاجت به تو دارم و نه به اسب تو" و سپس این آیه از سوره کهف را تلاوت کرد: وَمَا كُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّينَ عَضُداً ✘ ما را به یاری خود نمی‌طلبیم.✘ ــــــــــــــــــــــــ پ . ن : ※ / گُم کرده راه / کسی که در میانه‌راه مقصد و مسیر صحیح را گم می‌کند. تعلّق‌های ما علّتهای گمراهی مایند! چشممان گیر میکند به چیزی! قلبمان گیر می‌کند به چیزی! دیگر آخر راه نمی‌بینیم، همان نهایتِ جایی که باید برسیم. دل خوش می‌کنیم به آنچه داریم، به آنچه هستیم! • یکی دل خوش می‌کند به مالش، یکی به شغلش، یکی به شهرتش، یکی به فرزندانش، یکی هم مثل عبیدالله به جانش ... گویی هرگز نخواهد مُرد. اسبش را میدهد چون اسبش تعلّقش نیست! و امام اسبش را نمی‌خواهد، همان چیزی را می‌خواهد که او را به زمین بند کرده... امام تعلّقش را می‌خواهد تا بندنافش به زمین را قطع کند و بدوزد به آسمان. • بند ناف ما را چه چیزی به زمین دوخته؟ همان نخواهد گذاشت به امام برسیم، حتی اگر او را به چشم سر ببینیم. ✘ امام نه حاجت به ما دارد، نه به اسب‌های ما! امام قلب ما را می‌خواهد تا برساند به اوج! همین! 🔅@Barayezohur🔅
※مجموعه داستان ۱۰ (آخر) روز دهم  | حرّ بن یزید ریاحی | ماجرای مردی که رسید | ※ امام حسین علیه‌السلام در منزلگاه ذی حُسم با حرّ و سپاهش روبه رو شد. به گفته منابع، حُرّ نه برای جنگ بلکه برای انتقال امام نزد ابن‌زیاد اعزام شده بود و از این‌رو با سپاهیانش رودرروی توقفگاه کاروان امام صف‌آرایی کرد. • حرّ گرچه اقدامی سخت‌گیرانه کرد، اما رفتارش با امام ✘ محترمانه ✘ بود؛ حتی یک بار به حرمت خاص حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها نیز اشاره کرد. • در روز عاشورا، عمر بن سعد لشکر خود را آراست و فرماندهان هر بخش از سپاه را تعیین نمود و حرّ را فرمانده بنی‌تمیم و بنی هَمْدان کرد. با آراسته شدن سپاه، لشکر عمر سعد آماده جنگ با سپاه امام گردید. • حرّ چون تصمیم کوفیان را برای جنگ با آن حضرت(ع) جدی دید، نزد عمر بن سعد رفت و به او گفت: «آیا تو می‌خواهی با این مرد (امام) بجنگی؟» • گفت: «آری به خدا قسم چنان جنگی بکنم که آسان‌ترین آن افتادن سرها و بریدن دست‌ها باشد.» حر گفت: «مگر پیشنهادهای او خوشایندتان نبود؟» ابن سعد گفت: «اگر کار به دست من بود می‌پذیرفتم؛ ولی امیر تو (عبیدالله) نپذیرفت.» ✘ پس حر، عمر سعد را ترک کرد و در گوشه‌ای از لشکر ایستاد و اندک اندک به سپاه امام(ع) نزدیک شد. مهاجر بن اوس -که در لشکر عمر سعد بود- به حر گفت: «آیا می‌خواهی حمله کنی؟» حر در حالی که می‌لرزید پاسخی نداد. مهاجر که از حال و وضع حر به شک افتاده بود، او را مورد خطاب قرار داد و گفت: «به خدا قسم هرگز در هیچ جنگی تو را به این حال ندیده بودم، اگر از من می‌پرسیدند: شجاع‌ترین مردم کوفه کیست تو را نام می‌بردم، پس این چه حالی است که در تو می‌بینم؟» ✘ حر گفت: «به درستی که خود را میان بهشت و جهنم می‌بینم و به خدا سوگند اگر تکه‌تکه شوم و مرا با آتش بسوزانند من جز بهشت چیز دیگری را انتخاب نخواهم کرد.»✘ • حر این را گفت و بر اسب خود نهیب زد و به سوی خیمه‌گاه امام(ع) حرکت کرد. • گفته‌اند که وی با حالی پریشان با امام مواجه شد و با اذعان به اینکه هرگز گمان نمی‌کرده است که کوفیان کار را به جنگ بکشانند، طلب بخشش کرد. امام برایش استغفار نمود و فرمود که تو در دنیا و آخرت آزادمرد (حرّ) هستی. ـــــــــــــــــــــــــ پ . ن : ※ بعضی پُل ها خراب کردنی نیستند! که اگر خراب شوند، ستونِ عاقبت بخیری در درون انسان فرو می‌ریزد! یکی از این پُل ها، که اگر فرو بریزد، خانه خراب می‌کند آدم را : است! حتی اگر وسط سپاه حق باشی، بی‌ادب که باشی یعنی خطرناکی برای امام، ناامنی برای امام، و حتماً در فتنه‌ای همه‌ی سعادت را می‌گذاری و میروی! ولی اگر این پُل فرو نریزد، وسط سپاه دشمن هم که باشی، ادب و احترام در برابر ارزش‌ها، تو را در اولین دور برگردان، به بازگشت می‌کشاند. • آری ؛ امّـــــا چشمان حرّ کور نشده بود، و دوراهیِ انتخاب را دید! حر به میانجیگری "ادب و حفظ حرمتش" به سپاه امام رسید! نه به سپاه امام ... که به معیّت امام در دنیا و آخرت رسید. | الحمدالله 🔅@Barayezohur🔅
سلام و عرض ادب عزیزان جان ، برای این غیبت دو روزه از همه شما بزرگواران معذرت خواهی میکنم. در پناه حق باشید 🙏🏽🙏🏽🙏🏽
Shab10Moharram1402[04].mp3
16.46M
🏴 شب عاشورا ✖️فَابْکِ عَلَی الحُسَین (واحد تند) 🥺😭🥺😭🥺😭🥺😭 ✖️بانوای: حاج میثم مطیعی 🔅@Barayezohur🔅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔅 متن دعای روز سه شنبه 🔅@Barayezohur🔅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5920442427025393152.mp3
18.46M
🔅 استاد ✖️ موضوع: مقامات زیارت عاشورا (جلسه ۱۲) ✖️ ۱۳ مهر ماه سال ۱۳۹۶؛ تهران 🔅@Barayezohur🔅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◾️ داشتم با خودم فکر می‌کردم: چطور یک زن می‌تواند پناه غمهای یک کاروان اسیر باشد، درحالیکه خود صاحبِ عزاست! صاحب تمام آن غمها ! مادر اصلیِ همه‌ی آن غربت‌ها ! ▪️داشتم فکر می‌کردم چطور این زن می‌تواند تمام نشود... و قرنها بعد، مردان و زنانی متولد شوند، که تازه بعد از اینکه ده شب و روز خــــوب عزاداری کردند، بلند شوند و قامت ببندند برای برداشتن آن غمها از پشت زنی که ۱۴ قرن است رسالت رسانه‌ی کربلا را به دوش می‌کشد! ▪️جان زینب، جانی به وسعتِ تمام خلقت است! این است که در تمام زمان و مکان جریان دارد! این است که هر چه غم در آن میریزی، پُر نمی‌شود، وسیع‌تر می‌شود! این است که بعد از زینب سلام‌الله علیها، تاریخ به خود « مـــرد» ندید مگر آنکه ایستاد برای برداشتن این مصیبت از دل جهان! وای که « جهان، دل زینب است!» ✘ داشتم با خودم فکر می‌کردم : ادامه‌ی این رسالت، مستلزم این است: غمها را باید تنهایی خورد و دم نزد! و از آن شادی ساخت و برای دیگران پناه بود... وگرنه جایی دستت از دست زینب بیرون می‌آید! 🔅@Barayezohur🔅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Shab11Moharram1402[03].mp3
18.92M
🏴 شام غریبان ✖️از دل زینب ای وای (نوحه سنتی) ✖️بانوای: حاج میثم مطیعی ✖️ متن شعر: Meysammotiee.ir/post/2852 🔅@Barayezohur🔅
Shab11Moharram1402[05].mp3
12.51M
🏴 شام غریبان ✖️شگفتا نام زیبایت (واحد) ✖️بانوای: حاج میثم مطیعی ✖️ متن شعر: Meysammotiee.ir/post/2853 🔅@Barayezohur🔅
Shab11Moharram1402[04].mp3
10.02M
🏴 شام غریبان ✖️سوی شهر ما، شهیدی آوردند (به یاد شهدای مدافع حرم) ✖️بانوای: حاج میثم مطیعی ✖️ متن شعر: Meysammotiee.ir/post/1002 🔅@Barayezohur🔅
03-zamine.mp3
19.96M
🏴 شام غریبان ✖️ همه هستم حسین (زمینه) ✖️ بانوای: 🔅@Barayezohur🔅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا