eitaa logo
گزیده
55 دنبال‌کننده
149 عکس
163 ویدیو
51 فایل
مجموعه ای از بهترین های عکس، ویدؤ، گیف، متن و صوت برای استفاده فعالان فضای مجازی.
مشاهده در ایتا
دانلود
💗 یا علی تو را دوستت دارم (12) عمُاره می گوید: من نزد امیر آلمؤمنین نشسته بودم و حضرت در قسمت راست مسجد کوفه بود و مردم اطرافش بودند. در این هنگام مردی خدمت ایشان آمد و سلام کرد و گفت: «ای امیر المؤمنین! من تو را دوست دارم» حضرت فرمود: «لکن من بخدا قسم تو را دوست ندارم! محبتت نسبت به ابوبکر و عمر چگونه است؟» آن مرد گفت: «بخدا قسم من آنها را به شدت دوست می دارم!» حضرت فرمود: «محبتت به عثمان چکونه است؟» آن مرد گفت: «محبت او در عمق دلم رسوخ نموده است!» حضرت فرمود: «منم ابو الحسن!» ظاهرا حدیث فوق ادامه دارد ولی در منابع حدیثی ادامه آن را نیافتیم. طبق آنچه ابن شدقم در کتاب «وقعة الجمل، ص: 70» می گوید که حضرت وقتی در پاسخ به «انا ابوالحسن» اکتفاء می کند که خشمگین است. بنابراین ظاهرا حضرت از اظهار دوستی بخود در کنار اظهار دوستی به ابوبکر و عمر و عثمان خشمگین شده است. الصوارم المهرقة في نقد الصواعق المحرقة (لابن حجر الهيثمي)، الصوارم‏المهرقة، ص: 248 @barqozideh
💗 یا علی تو را دوستت دارم (13) شخصی خدمت حضرت آمد و گفت: «من دوستت دارم» حضرت فرمود: «و لکن من تو را دشمن می دارم.» آن پرسید: «چرا؟» حضرت پاسخ داد: «بخاطر این که تو از اذان گفتن دنبال کسی (و مالی) و برای تعلیم قرآن طلب مزد می کنی.» تقريب المعارف، ص: 243 @barqozideh
💗 یا علی تو را دوستت دارم (14) اما باقر می فرماید: مردی خدمت امیر المؤمنین آمد و گفت: «من دوستت دارم» حضرت فرمود: «دروغ می گویی!» وقتی روز صفین شد، آن مرد در لشگر معاویه بود و کشته شد. إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج‏3، ص: 488 @barqozideh
💗 یا علی تو را دوستت دارم (15) امام باقر فرمود: امیر المؤمنین روزی در مسجد نشسته بود و اصحابش اطرافش بودند. مردی از شیعیانش نزد ایشان آمد و به حضرت گفت: «خداوند می داند که من اظهار دینداری می کنم به خداوند با محبت به تو در پنهانی آنگونه که اظهار دینداری می کنم به تو با محبتت در آشکارا و ولایت پذیر تو هستم در پنهانی همانگونه که ولایت پذیر تو هستم در آشکارا!» امیر المؤمنین به او فرمود: «راست گفتی پس خود را برای این که فقر را جامه خود کنی آماده باش! زیرا فقر با سرعتی بیشتر از آن که سیل به دشت برسد، به شیعیان ما می رسد.» آن مرد رفت در حالی که بخاطر سخن حضرت که «راست گفتی» از شادی می گریست. و آنجا مردی از خوارج بود و رفیقی داشت که او هم همراهش بود. یکی از ایندو به دیگری گفت: «بخدا قسم من مثل امروز ندیدم! مردی نزدش آمد و به او گفت که "دوستت دارم" و به او گفت: "راست گفتی!"» آن دیگری گفت: «من این را انکار نمی کنم (امری غریب نمی شمارم) آیا تو چاره ای می یابی از این که وقتی به او گفته می شود: "دوستت دارم" بگوید: "راست گفتی"؟!» بعد از دوستش پرسید: «آیا تو فکر می کنی من او را دوست دارم؟» رفیقش پاسخ داد: «نه!» گفت: «من بلند می شوم و مثل آنچه آن مرد به او گفت می گویم و بعد (خواهی دید) مثل همانچه که به او گفت به من می گوید.» رفیقش گفت: «باشد» آن مرد بلند شد و به حضرت مثل سخن همان مرد اول را گفت. پس حضرت نیم نگاهی به او نمود و بعد فرمود: «دروغ میگویی. بخدا قسم تو من را دوست نداری و من هم تو را دوست ندارم» آن مرد خارجی گریست و گفت: «ای امیر المؤمنین! با این سخن از من استقبال می کنی؟! و حال آن که خداوند خلاف این را می داند. دستت را بگشا تا با تو بیعت کنم.» حضرت فرمود: «بر چه (بیعت کنی)؟» گفت: «بر همان چه زُرَیق (ابوبکر) و حَبتَر (عمر) عمل نمودند.» و بعد دستش را دراز نمود. حضرت فرمود: «برگرد (دستت را بِکِش)! خداوند لعنت کند آن دو را بخدا قسم انگاری با تو ام آن زمانی که کشته می شوی بر گمراهی و چهارپایان عراق صورتت را لگد می کنند و (بخاطر همین) قومت تو را نمی شناسند» مدتی نگذشت که اهل نهروان بر علیه حضرت شورش نمودند و آن مرد هم با اینان بودن و کشته شد. الإختصاص، ص: 312 @barqozideh
💗 یا علی تو را دوستت دارم (16) امیر المؤمنین می فرماید: من کنار کعبه نشسته بودم که پیرمردی قدخمیده که از شدت پیری دو ابرویش بر دو چشمش افتاده بود و در دستش عکُازه بود (عصایی که انتهای آن موج دار هست) و بر سرش شب کلاهی سرخ و بر تنش سپری از مو بود. پیرمرد به پیامبر نزدیک شد و پیامبر تکیه به کعبه داده بود. به حضرت گفت: «ای رسول خدا برای آمرزش من دعا کن!» حضرت فرمود: «تلاشت بی ثمر است ای پیرمرد! و عملت در گمراهی است» وقتی پیرمرد پشتش را کرد و رفت حضرت به من فرمود: «ای ابوالحسن آیا شناختی این پیرمرد را؟» گفتم: «بخدا که نه» حضرت فرمود: «این ابلیس ملعون است.» من در پی اش دویدم تا این که به او رسیدم و او را بر زمین زدم و بر سینه اش نشستم و دستم را زیر گلویش گذاشتم تا خفه اش کنم.» به من گفت: «ابوالحسن! این کار را نکن! زیرا من از مهلت داده شدگان هستم تا وقتی معلوم؛ و بخدا قسم ای علی من تو را جدا دوست دارم و هیچ کس تو را دشمن نمی دارد مگر این که من با پدرش در مادر او (و انعقاد نطفه اش) شریک می شوم لذا ولد الزنا می شود» من خندیدم و رهایش کردم. عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج‏2، ص: 72 @barqozideh
💗 یا علی تو را دوستت دارم (17) امیر مؤمنان تعریف می کند: مردی من را ملاقات نمود و گفت: «ای ابوالحسن! آگاه باش که بخدا قسم من تو را در راه خداوند دوست دارم!» من رفتم خدمت پیامبر و به ایشان خبر دادم ایشان فرمود: «شاید تو کار خوبی در حق او انجام داده ای!» گفتم: «بخدا قسم من کار خوبی در حق او انجام ندادم!» پیامبر فرمود: «ستایش از آن خداوندی است که قلبهای مؤمنین را مشتاق محبت تو نموده است.» این فرموده خداوند نازل شد: «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا. (مریم: 96) مسلّماً كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده‏اند، خداوند رحمان محبّتى براى آنان در دلها قرار مى‏دهد!» كشف الغمة في معرفة الأئمة (ط - القديمة)، ج‏1، ص: 307 @barqozideh
🌹 سلام علیکم همراهان برای سهیم شدن در پاسداشت بزرگترین عید، عید غدیر، احادیث مجموعه (یا علی تو را دوستت دارم) را نشر دهید.
السلام علیک یا ابا عبدالله انالله وانا الیه راجعون در ایام سوگواری سید و سالار شهیدان، روح تبیین کننده راه اهل بیت و مفسر آیات الهی و روضه خوان اباعبدالله، استاد سید علی روح بخش به سوی حق شتافت..
برای شادی روح حاج آقا سید علی روحبخش دو رکعت نماز بخوانید رکعت اول بعد از حمد دو توحید رکعت دوم بعد از حمد ده تکاثر
نماز لَیلَةُ الدّفن یا نماز شب اول قبر، از نمازهای مستحبی که نماز هدیه و نماز وحشت نیز نامیده می‌شود، برای میت در شب اول قبر(از اول شب تا صبح) می‌خوانند و بهترین وقت آن بعد از نماز عشااست.