بعضی سوالها هستن که از وقتی
یادمون میاد، همـینجوری هستن
که هستن؛ انگار با اون مسئلههای
ریاضی که تهش جوابشون منفی
در میاد هم یه نسبت فامیلیِ نزدیکی
دارن!
مثلاً اون سوالهایی که وقتی
دو دقیقه به نامردیِ این دنیا
فکر کنی، سر و کلهشون دوباره
پیدا میشه و مغزتو پر میکنن از:
- عدالت خدا کجاست وقتی
این دنیا رو ظلم برداشته؟
- اگه خدا عادله، چرا همه رو
یکسان خلق نکرده؟
- اصلا چرا من نباید فلانی باشم؟
- خدا خوشش میاد ما رو توی اینهمه
شر و بدبختی غرق کرده؟ یا زورش
به بدیها نمیرسه؟
ته داستان هم برای هر کسی
یهجوری تموم میشه؛ یا دست
میذارن رو دهنت و میگن:
«هیسسسسس! کافر شدهی مگه!؟»
یا جوابهایی بهت میدن که
ای کاش نمیدادن!
ممکنه با سرگرم کردن خودت، تا
وقتِ ملاقات بعدی با نامردی دنیا،
فراموششون کنی؛ یا شاید بعد از
کلی جمع و تفریق کردن، به این
نتیجه برسی که یا خدا اینقدری
که بقیه میگن همه چی تموم نیست،
یا یه خدای دیگهای هم وجود داره
که آفرینندهی بدیها اونه...!
ولی اینجوری که نمیشه!
یه راهی باید باشه که داسـتانِ
این سوالا، یه پایانِ خوش داشتهباشه!
پایان خوشِ خیلی از سوالا،
تار و مار شدنِ همهشون به دستِ
"کشندهی بیجوابیها"ی برترین آرزوست!
⚖️ «معمای خیر و شر»، یه کتابِ
دو فصلیه که زندگی رو هم به دو
فصلِ قبل و بعد از مطالعهی خودش،
تقسیم میکنه!
در فصل اول این کتاب، شاهدِ قلعوقمع
شدنِ همهی سوالها، شبههها و ابهامهای
مربوط به عدل الهی هستیم و ماجرای
برابری در خلـقـت و مشـتـقاتـش، مثلِ:
چرا من فلانی نیستم؟، برامون کاملا
حل میشه؛
برای حل مسئلهی شر بدون اینکه
جواب منفی درآد (!) هم باید فصلِ
دومِ این کتاب رو دنبال کنیم؛
از مفهوم شر تا دستهبندیِ انواع شر
و بررسی علتهاشون و نتیجهگیری
در مورد وجود شر و تناقض بینِ
وجود خدا و وجود شر و حتی
اثرها و فایدههای شر!
خلاصه به آخرِ #معما ی خـیر و شـر که
برسی، کلی از سـوالهای ذهـنت جواب
دادهشده... تا این کتاب، شروعی باشه
برای رقـم زدنِ یه پـایـان خـوش!
📚@bartarin_arezu