@barzokonlain 📣 خدمتی دیگر در بخش برزک 💠 تصویب طرح بلوار ورودی روستاهای سادیان و مرق در کمیته فنی اداره کل راهداری و حمل و نقل جاده ای استان اصفهان پس از پیگیریهای چندین ماهه @barzokonlain ✅ به گزارش روابط عمومی و اطلاع رسانی بخشداری برزک، الحمدلله با پیگیریهای مجدانه بخشدار برزک، دهیار روستای مرق، رئیس اداره راهداری و حمل و نقل جاده ای شهرستان کاشان و با همت و تلاش اعضای شورای اسلامی روستاهای مرق و سادیان و دهیار روستای سادیان طرح بلوار ورودی روستاهای مرق و سادیان امروز شنبه دوازدهم خرداد به تصویب کمیته فنی اداره کل راهداری و حمل و نقل جاده ای استان اصفهان رسید. 🗓 خرداد ۱۴۰۳ ▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @barzokonlain

تفاوت دوست داشتن آقایون و خانم ها😂😂 @barzokonlain

اینا خیار نیستند خربزه هستند👍 @barzokonlain

قالیباف آمد 🔹قالیباف برای ثبت نام انتخابات ریاست جمهوری وارد وزارت کشور شد #انتخابات_۱۴۰۳ @barzokonlain

اگه خوشت اومد بفرست برا دوستات☘ @barzokonlain

طریقه بسته بندی ملکه های زنبور🐝🐝 @barzokonlain

✅ برنامه والیبال ایران هفته دوم لیگ ملت ها @barzokonlain

ساخت قویترین چسب @barzokonlain

‌ یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچکس نبود! «این کل داستان افرینش است» این داستان را جدی بگیرید غیر از خدا هیچکس نیست هرچه هست برای او و بخاطر اوست @barzokonlain

#داستان_شب 💫 مردی همسری داشت که از صبح تا نصف شب در مورد هر چیزی شکایت می کرد. تنها زمان آسایش مرد زمانی بود که با قاطر پیرش در مزرعه کار می کرد. یک روز، وقتی که همسرش برایش ناهار آورد، کشاورز قاطر پیر را به زیر سایه ای راند و شروع به خوردن ناهار خود کرد. بلافاصله همسرش مثل همیشه شکایت را آغاز کرد. ناگهان قاطر پیر با هر دو پا لگدی به پشت سر زن و در دم کشته شد. چند روز بعد، در مراسم تشییع جنازه کشیش متوجه چیز عجیبی شد. هر وقت یک زن عزادار برای تسلیت گویی به مرد کشاورز نزدیک می شد، مرد گوش می داد و به نشانه تصدیق سر خود را بالا و پایین می کرد، اما هنگامی که یک مرد به او نزدیک می شد، او بعد از گوش کردن سر خود را بنشانه مخالفت تکان می داد. پس از مراسم تدفین، کشیش از کشاورز قضیه را پرسید. کشاورز گفت: خوب، این زنان می آمدند حرف خوبی در مورد همسر من می گفتند که چقدر خوب بود، یا چه قدر خوشگل یا خوش لباس بود، بنابراین من هم تصدیق می کردم. کشیش پرسید: پس مردها چه می گفتند؟ کشاورز گفت: آنها می خواستند بدانند که آیا قاطر را حاضرم بفروشم؟!😁 ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ @barzokonlain

آرزوے امشبم آرزو مے ڪنم شب هایتان همیشہ پر ستارہ و زیبا باشد ماہ وقتے میان ستارہ ها مے درخشد زیباست زیبایے ماہ براے شما وسعت آسمان براے شما شبتون بخیر🌹 @barzokonlain

صبح 15 خرداد #رادیو @barzokonlain

به محض بیدار شدن از خواب بگو @barzokonlain

صبحت بخیر عزیزم❤️ @barzokonlain

خداجون از تو ممنونم🙏 سلام صبح بخیر☕️ @barzokonlain