eitaa logo
بصائر
1.1هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
5.3هزار ویدیو
59 فایل
بیانات #مقام_معظم_رهبری 💠شناخت زمان، شناخت نیاز، شناخت اولویّت، شناخت #دشمن، شناخت دوست، شناخت وسیله‌اى که در مقابل دشمن باید به کار برد؛ این شناخت‌ها؛ #بصیرت است. ۱۳۹۳/۹/۶ مسئول تبادلات 👇 @ALEE313
مشاهده در ایتا
دانلود
مداحی_آنلاین_اصول_مردانگی_حجت_الاسلام_عالی.mp3
1.91M
♨️اصول مردانگی 👌 بسیار شنیدنی 🎙حجت الاسلام عالی 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. 📎 با کانال بصائر در مسیر افزایی ⏬👌⏬ 👇 ╔═.🍃.═══════╗ 🆔@Basaerr313 ╚═══════.🍃.═╝
🔴 شبهه: برخی افراد از این می ترسند که نکند با مقابله قاطع با هنجارشکنان، کشور خدشه دار شود. پاسخ اجمالی: 1⃣ اگر اینگونه باشد، نه در مورد که در مورد هزار مساله دیگر هم این احتمال وجود دارد که امنیت ما تحت تاثیر قرار بگیرد و با اعتراضات مواجه شویم؛ مثل موضوع ، وضعیت ها، ، وضعیت تجارت بازی مدارس غیردولتی، ترک فعل برخی مسئولین و مدیران، گرفتار شدن مردم در پیچ و خم ادارات دولتی و ... 👈 جالب این است که آن مسائل را حل نکرده ایم و سال هاست که در حال راه رفتن روی اعصاب مردم هستند اما وقتی سخن از اجرای حکم الهی و اتفاقاً خواست مردم و صاحبان اصلی انقلاب می شود، مساله امنیت را وسط می کشیم❗️ 2⃣ ره در اوج درگیری های داخل کشور و در اوج جنگ با سایر کشورهای جهان و در زمانی که مردم عادت به وضعیت فسق و فجور زمان شاه داشتند، در مشکلات اقتصادی به سر می بردیم و ... به طور قاطع پای مساله ایستاد. اتفاقاً آن زمان وضعیت امنیتی ما به اندازه امروز، محکم و استوار نبود. 3⃣ اتفاقاً برای هم که شده باید محکم جلوی هنجارشکنان ایستاد. از آنجایی که باور، اعتقاد و فرهنگ اسلامی، بزرگترین پشتوانه انقلاب اسلامی و مایه امنیت و نگهداری کشور در بیش از ۴۴ سال گذشته بوده، بنابراین در برابر هر چیزی که موجب تهدید و آسیب زدن به این ریشه و دستاوردهای آن می شود - چه به صورت جنگ و چه به صورت جنگ - باید محکم ایستاد. ادامه هنجارشکنی ها منجر به برای کل کشور و در عرصه های گوناگون می شود. هنجارشکنی علنی یعنی شدن پایه های نظام اسلامی و سست شدن پایه های نظام اسلامی یعنی اجازه طمع به دشمن دادن و راه را برای از بین بردن ماهیت جمهوری اسلامی باز کردن. وقتی هم که جمهوری اسلامی نداشتیم، به ناچار باید عوارض گوناگون و ناامنی ها در عرصه های مختلف را به جان بخریم. ⏪ نتیجه اینکه، نمی توان از ترس اینکه یک جا اعتراض و داد و فریادی از یک مشت طرفدار بی بند و باری بلند می شود، عقب نشینی کرد اما برای هزارجای دیگر کشور نا امنی ایجاد کرد.
10.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
میخوای امام بشناسی ؟ امام اینگونه بود ... به مناسبت سالگرد ارتحال حضرت ره 📎 با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇 ╔═.🍃.═══════╗ 🆔@Basaerr313 ╚═══════.🍃.═╝
32.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴می پرسن هنوزم سرِ حرفت هستی؟ بازم حاضری به رئیسی رای بدی؟ 📎 با کانال بصائر در مسیر افزایی ⏬👌⏬ 👇 ╔═.🍃.═══════╗ 🆔@Basaerr313 ╚═══════.🍃.═╝
5.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 خودبینی، ارث شیطان و امّ الفساد 🔻طریق جاوید؛ 🔹مجموعه‌ای از سخنرانی‌های اخلاقی امام خمینی (ره) ▪️به مناسبت ایام ارتحال 📎 با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇 ╔═.🍃.═══════╗ 🆔@Basaerr313 ╚═══════.🍃.═╝
مراسم سالگرد ارتحال امام خمینی(ره) با حضور مردم فردا از ساعت ۸ صبح در مرقد امام(ره) برگزار خواهد شد و رهبر انقلاب در این مراسم سخنرانی خواهند کرد 🔹امشب هم بعد از نماز مغرب و عشاء در شبستان امام خمینی(ره) حرم حضرت معصومه(س) مراسمی برگزار خواهد شد. ┏━━💠┓ 🆔 @FOTROSmonasebat ┗💠━━┛ انتشار مطالب کانال صدقه جاریه است
4_5967781243029292977.mp3
9.42M
🔳 رحلت (ره) 🌴دل ما بی سر و سامون ای یار 🌴چه داغی توی دلهامونه ای یار 🎤 سید_رضا_نریمانی 👌بسیار دلنشین 📎 با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇 ╔═.🍃.═══════╗ 🆔@Basaerr313 ╚═══════.🍃.═╝
🍃یار بی غل و غش معامله با کسی که در عشق تو صادق نیست، بعید نیست که با زیان و فریب، همراه باشد. کسی که در عشق، به تو دروغ می‌گوید، چرا در معامله، دیگران را نفریبد؟ بازاری که تجّارش عاشق تو نباشند، بازار تجارت نیست،‌ بازار خیانت است. عشق صادقانۀ تو هم متاع کمیابی شده آقا! کاش من روزی از عاشقان صادقت می‌شدم! شبت بخیر یار بی‌غل و غش! بهانه بودن 🖌محسن_عباسی_ولدی 📎 با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇 ╔═.🍃.═══════╗ 🆔@Basaerr313 ╚═══════.🍃.═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
2⃣2⃣قسمت۲۲ باز میگویی.._ گفتم بس کن!!_ نه گوش کن!!…اره کارای پارک برای این بودکه حرصت رو دربیارم.اما این جا…فکر کردم تویی!!چون مادرت گفته بود سجاد شب خونه نیست!!..حالا چی؟بازم حرف داری؟ بازم میخوای لهم کنی؟ دست باند پیچی شده ام را به سینه ات میکوبم… _ میدونی..میدونی تو خیلی بدی! خیلی!! از خدا میخوام ارزوی اون جنگ و دفاعو بدلت بزاره… دیگر متوجه حرکاتم نیستم و پی در پی به سینه ات میکوبم… _ نه!…من …من خیلی دیوونه ام! یه احمق! که هنوزم میگم دوست دارم… اره لعنتی دوست دارم… اون دعامو پس میگیرم! برو… باید بری! تقصیر خودم بود …خودم ازاول قبول کردم.. احساس میکنم تنت درحال لرزیدن است.سرم را بالا میگیرم.گریه میکنی..شدیدتراز من!! لبهایت راروی هم فشار میدهی و شانه هایت تکان میخورد.میخواهی چیزی بگویی که نگاهت به دست بخیه خورده ام میفتد… _ ببین چیکار کردی ریحان!! بازوام رامیگیری و بدنبال خود میکشی.به دستم نگاه میکنم خون ازلابه لای باند روی فرش میریزد.ازهال بیرون و هردو خشک میشویم..مادرت پایین پله ها ایستاده و اشک میریزد.فاطمه هم بالای پله ها ماتش برده… _ داداش..تو چیکار کردی؟… پس تمام این مدت حرفهایمان شنونده های دیگری هم داشت.همه چیز فاش شد.اما تو بی اهمیت از کنار مادرت رد میشوی به طبقه بالا میدوی و چنددقیقه بعد با یک چفیه و شلوار ورزشی و سویی شرت پایین می ایی. چفیه را روی سرم میندازی و گره میزنی شلواررا دستم میدهی… _ پات کن بدو! بسختی خم میشوم و میپوشم.سوئےشرت را خودت تنم میکنی از درد لب پایینم را گاز میگیرم. مادرت باگریه میگوید.. _ علی کارت دارم. _ باشه برای بعد مادر..همه چیو خودم توضیح میدم…فعلا باید ببرمش بیمارستان. اینهارا همینطور که به هال میروی و چادرم را می اوری میگویے.بانگرانی نگاهم میکنی.. _ سرت کن تا موتورو بیرون میزارم.. فاطمه ازهمان بالا میگوید. _ باماشین ببر خب..هوا… حرفش را نیمه قطع میکنی.. _ اینجوری زودتر میرسم… به حیاط میدوی ومن همانطور که به سختی کش چادرم راروی چفیه میکشم نگاهی به مادرت میکنم که گوشه ای ایستاده و تماشا میکند. _ ریحانه؟…اینایی که گفتید..بادعوا…راست بود؟ سرم را به نشانه تاسف تکان میدهم و بابغض به حیاط میروم. پرستار برای بار اخر دستم را چک میکند و میگوید: _ شانس اوردید خیلی باز نشده بودن…نیم ساعت دیگه بعدازتموم شدن سرم، میتونید برید. این رامیگوید و اتاق را ترک میکند.بالای سرم ایستاده ای و هنوزبغض داری.حس میکنم زیادی تند رفته ام…زیادی غیرت را برخت کشیده ام.هرچه است سبک شده ام…شاید بخاطر گریه و مشتهایم بود! روی صندلی کنار تخت مینشینـے و دستت راروی دست سالمم میگذاری.. باتعجب نگاهت میکنم. اهسته میپرسی: _ چندروزه؟…چندروزه که… لرزش بیشتری به صدایت میدود… _ چندروزه که زنمی؟ ارام جواب میدهم: _ بیست و هفت روز… لبخند تلخی میزنی… _ دیدی اشتباه گفتی! بیست و نه روزه! بهت زده نگاهت میکنم.ازمن دقیق تر حساب روزها را داری! _ ازمن دقیق تری! نگاهت را به دستم میدوزی.بغضت را فرو میبری… ... 📎 با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇 ╔═.🍃.═══════╗ 🆔@Basaerr313 ╚═══════.🍃.═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا