eitaa logo
بصائر
1.1هزار دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
5.2هزار ویدیو
59 فایل
بیانات #مقام_معظم_رهبری 💠شناخت زمان، شناخت نیاز، شناخت اولویّت، شناخت #دشمن، شناخت دوست، شناخت وسیله‌اى که در مقابل دشمن باید به کار برد؛ این شناخت‌ها؛ #بصیرت است. ۱۳۹۳/۹/۶ مسئول تبادلات 👇 @ALEE313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ثواب بی نظیر برای اطعام دادن به مومنین ❤️به عشق مولا امیر المومنین علی علیه السلام 📎 با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇 ╔═.🍃.═══════╗ 🆔@Basaerr313 ╚═══════.🍃.═╝
1⃣پرسش ما این است که چطور ۲۰۱ نماینده با یک بخشنامه وزارت کشور که به خودشان و منافع خودشان مربوط می شود، به صورت برق آسا وزیر را به صحن مجلس می کشانند، برخی از آنها با رفتاری توهین آمیز ، دو دو می کنند، برای استیضاح وزیر کشور رأی جمع می کنند و رگ گردنشان بیرون می زند، اما در مورد موضوعاتی نظیر که پای حکم خداست و میراث امام و خون شهداست، باید با دنبال برخی از آنها بگردیم!
2⃣گلایه بی‌سابقه امام خامنه‌ای از هیأت رییسه و نمایندگان مجلس : 90/3/30 " نگران مجلس شدم! بساط این دو دو کردن و هوچیگری را از مجلس جمع کنید/ این افراد را به مردم معرفی کنید/ علنی بگویم که مجلس ظلم کرد و خلاف عدل کرد و گرفتار رذیلت شد ؟!" و اکنون دقیقا تکرار! سی خرداد 1402 دلیل این کار، بخشنامه معاون سیاسی وزیر کشور بود که در آستانه انتخابات، مطابق وظایف ذاتی‌اش صادر شده بود. نمایندگان و دولتمردان بدانند، در تمام امورات و تصمیم گیری ها ، تا وقتی در مسیر ولایت و مطیع امر رهبر حکیم انقلاب باشند، برای ملت متدین ایران ارزشمند هستند وگرنه طی مسیری غیر از این،آگاهانه یا ناآگاهانه در مسیر دشمنان شریعت و نظام و مردم قرار گرفتن است.
5⃣30 خرداد 1390 رفتار غیر اخلاقی نمایندگان مخالف، نسبت به یکی از مسئولین، رهبر حکیم و فرزانه انقلاب را چنان بر آشفت که به آنها فرمودند: "حادثه دیروز در مجلس، هم بنده را به شدت ناراحت کرد و هم به شدت نگران شدم. گاهی اوقات مسائلی پیش می‌آید که باید از آن به خدا پناه برد. ناراحتی‌ام به دلیل اهانت به رئیس جمهور بود. شما می‌توانید... تذکر بدهید، سوال کنید، استیضاح کنید، ولی نمی‌توانید به توهین کنید... این رفتار اهانت‌آمیز ظلم بود، ناحق بود، گناه بود. نگرانی ام نسبت به مجلس بود. حقیقتاً نگران خود مجلس شدم. این چه وضعی است که مجلس که نمونه فضائل مردم معرفی شده است، دو دو کند و نگذارد کسی حرفش را بزند؟" آیا خدا را در اعتراض ها در نظر دارید ؟
استیضاح وزیر کشور 8 ماه به انتخابات!! ✅معاون سیاسی وزیر کشور 11خردادماه یک بخشنامه به استانداری‌ها زده است که یکی از موارد آن عدم دخالت نمایندگان در امور اجرایی و انتصابات است، یعنی همان مطالبه‌ای که رهبر انقلاب از نمایندگان داشتند و ایشان را از ورود به مسائل اجرایی و انتصابات نهی نمودند. اما نمایندگان مجلس این را برنتافته‌اند و می‌خواهند وزیر کشور را به خاطر این بخشنامه کنند! در خبرگزاری‌ها به نقل از رجب رحمانی عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس آمده است: « بعد از انقلاب ندیدم هیچ دولتی (وزارت کشور) این قدر بی حرمتی به کرده باشد آن هم مجلسی که رهبر انقلاب چندبار آن را نامیده است!» واقعا جای تعجب است که نمایندگان مجلس معترضند به عدم دخالت در مسائل اجرایی، آن هم در سال انتخابات! آن هم با وجود و جالبتر اینکه در همین دیدار امسالشان با رهبر انقلاب، در خصوص وزرا مورد قرار گرفتند. http://eitaa.com/joinchat/2315059211Cdc06065a5f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥کلیپ طنز جدید میثم تمار 🤣 حسن شماعی زاده اعلام کرد دیگر به خاطر مردم وطنم آهنگ جدید بیرون نمیدهم تا رژیم فکر نکند اوضاع آرام است . و بشنوید جواب میثم را 🤣🤣🤣 عمو حسن مارو دور ننداز😂
✍مجلس باید از وزیر انقلابی و مردمی کشور عذرخواهی کند. 👈پس از رفتار زشت برخی نمایندگان مجلس در هو‌کردن وزیر انقلابی و مردمی کشور، آنهم به دلیل بخشنامه وزارت کشور برای سلامت انتخابات، موجی از مخالفت مردمی برخاسته و کاربران مجازی با انتشار فهرست نمایندگان امضا کننده استیضاح وزیر، از شهروندان خواستند نمایندگان مجلس را مورد مطالبه قرار دهند که چرا از شفافیت، قانون گرایی و سلامت انتخابات نگران شده اند؟! نمایندگان مجلس نه تنها باید استیضاح خود را پس بگیرند و از موکلان خود عذرخواهی کنند، بلکه باید از وزیر کشور نیز پوزش بطلبند. گلایه بی‌سابقه امام خامنه‌ای از هیأت رییسه و نمایندگان مجلس پی از رفتار زشت نمایندگان در هو کردن رییس جمهور وقت در سال ۱۳۹۰ را بیاد بیاورید 👌 رهبر معظم انقلاب: نگران مجلس شدم! بساط این دو دو کردن و هوچیگری را از مجلس جمع کنید. شما نمایندگان می‌توانید به رئیس جمهور تذکر بدهید، سوال کنید، استیضاح کنید، ولی نمی‌توانید به هیچ_کس توهین کنید نگرانی ام نسبت به مجلس بود. حقیقتاً نگران خود مجلس شدم. این چه وضعی است که مجلس که نمونه فضائل مردم معرفی شده است، دو دو کند و نگذارد کسی حرفش را بزند؟ علنی بگویم که مجلس ظلم کرد و خلاف عدل کرد و گرفتار رذیلت شد. این نمایندگان مجلس را جلوی مردم بی آبرو می‌کنند. اینها که دو دو می‌کنند از نظر تعداد اقلیت‌اند. این اقلیت را به مردم معرفی کنید...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ویژه شهادت امام محمد باقرعلیه السلام 📎 با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇 ╔═.🍃.═══════╗ 🆔@Basaerr313 ╚═══════.🍃.═╝
4_5818734818317308869.mp3
13.78M
🎧 صوت کامل بیانات رهبر انقلاب در دیدار خانواده‌های شهدا. ۱۴۰۲/۴/۴ 💻 Farsi.Khamenei.ir
🍃همه سرمایه ام تنها دل بستن به توست که پشیمانی ندارد. هر کسی از دل بستن به تو اظهار پشیمانی کند به او خواهم گفت که یا نمی‌داند دل بستن چیست یا تو را با کسی دیگر اشتباه گرفته. این حقیقت را من که هنوز دل به تو نبسته‌ام می‌فهمم. پشیمانی از دل بستن، حس کسی است که همۀ سرمایه‌اش را باخته و ورشکسته شده، مگر انسان جز دلش سرمایۀ دیگری هم دارد؟ نخواه حتی یک بار دیگر ورشکستگی را تجربه کنم. شبت بخیر همۀ سرمایه‌ام! بودن 🖊محسن_عباسی_ولدی 📎 با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇 ╔═.🍃.═══════╗ 🆔@Basaerr313 ╚═══════.🍃.═╝,🌿🌸🍃🌼🍃🌺🍃🌼🍃🌸🌿
❇️قسمت6⃣4⃣ خسته شدی داداش برو …خودم یه پا دارم هنوز…ریحانه ام یکم زیر دستمو میگیره. سجاد ازنگاهت میخواند که کمک بهانه است….دلمان برای همسرانه هایمان تنگ شده…لبخند شیرینی میزند و تا دم در همراهیت میکند..لی لی کنان کنار در می ایی و کف دستت را روی دیوار میگذاری… سجاد اززیر دستت شانه خالی میکند و باتبسم معنا داری یک شب بخیر میگوید و میرود..حالا مانده ایم تنها.. زیر بارانی که هم میبارد وهم گاهی شرم میکند ازخلوت ما و رو میگیرد ازلطافتش.. تاریکی فرصت خوبی است تابتوانم در شیرینی نگاهت حل شوم..نزدیکت می ایم..انقدر نزدیک که نفسهای گرمت پوست یخ کرده صورتم را میسوزاند. بادست آزادت چانه ام رامیگیری و زل میزنی به چشمهایم…دلم میلرزد! _ دلم برات تنگ شده بود ریحان… دستت را بادودستم محکم فشار میدهم و چشمهایم رامیبندم.انگار میخواهم بهتر لمس پرمهرت رااحساس کنم.پیشانی ام را میبوسی ! وسط کوچه زیر باران … ازتو بعید است!ببین چقد بیتابی که تحمل نداری تابه حیاط برویم و بعد مشغول دلتنگیمان شویم!ریزمیخندم _ جونم!دلم برای خنده های قشنگت تنگ شده بود دستت را سریع میبوسم!! _ ا!! چرااینجوری کردی!!؟ کنارت می ایستم ودرحالیکه تو دستت راروی شانه ام میگذاری،جواب میدهم: _ چون منم دلم برای دستات تنگ شده بود… لی لی کنان باهم داخل میرویم و من پشت سرمان دررا میبندم.کمک میکنم روی تخت بنشینی… چهره ات لحظه ی نشستن جمع میشود و لبت راروی هم فشارمیدهی کنارت میشینم و مچ دستت را میگیرم _ درد داری؟؟ _ اوهوم…پام!! نگران به پایت نگاه میکنم.تاریکی اجازه نمیدهد تاخوب ببینم!! _ چی شده؟… _ چیزی نیست… ازخودت بگو!! _ نه! بگو چی شده؟… پوزخندی میزنی _ همه شهید شدن!!…من… دستت راروی زانوی همان پای اسیب دیده میگذاری _ فکر کنم دیگه این پا، برام پا نشه! چشمهایم گرد میشود _ یعنی چی؟… _ هیچی!!…برای همین میگم نپرس! نزدیک تر می ایم.. _ یعنی ممکنه..؟ _ اره..ممکنه قطعش کنن!…هرچی خیره حالا! مبهوت خونسردی ات،لجم میگیرد و اخم میکنم _ یعنی چی هرچی خیره!!! مو نیست کوتاه کنی درادا…پاعه! لپم را میکشی _ قربون خانوم برم! شما حالا حرص نخور… وقت قهر کردن نیست!! باید هرلحظه را باجان بخرم!! سرم راکج میکنم _ برای همین دیر اومدید؟ اقاسجاد پرسید همه خوابن..بعد گفت بیام درو باز کنم! _ اره! نمیخواست خیلی هول کنن بادیدن من!..منتظریم افتاب بزنه بریم بیمارستان! _ خب بیمارستان شبانه روزیه که! _ اره!! ولی سجاد جدن خسته است! خودمم حالشو ندارم… اینا بهونس..چون اصلش اینکه دیگ پامو نمیخوام!! خشک شده.. تصورش برایم سخت است! تو باعصا راه بروی؟؟…باحالی گرفته به پایت خیره میشوم…که ضربه ای ارام به دستم میزنی _ اووو حالا نرو تو فکر!!… تلخ لبخند میزنم _ باورم نمیشه که برگشتی… _ اره!!… چشمهایت پراز بغض میشود _ خودمم باورم نمیشه! فکر میکردم دیگه برنمیگردم…اما انتخاب شده نبودم!! دستت را محکم میگیرم _ انتخاب شدی که تکیه گاه من باشی… نزدیکم می ایی و سرم را روی شانه ات میگذاری _ تکیه گاه تو بودن که خودش عالمیه!! میخندی… سرم رااز روی شانه ات برمیداری و خیره میشوم به لبهایت… لبهای ترک خورده میان ریش خسته ات که درهرحالی بوی عطر میدهد!! انگشتم راروی لبت میکشم _ بخند!! میخندی… _ بیشتر بخند! نزدیکم می ایی و صدایت را بم و ارام میکنی _ دوسم داشته باش! _ دارم! _ بیشتر داشته باش! _ بیشتر دارم! بیشتر میخندی!!! _ مریضتم علی!!! تبسمت به شیرینی شکلات نباتی عقدمان میشود! جلوتر می آیی و صورتم را مریض گونه …… 📎 با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇 ╔═.🍃.═══════╗ 🆔@Basaerr313 ╚═══════.🍃.═╝
⛔️ شوخی با نامحرم ممنوع! ابوبصیر می گوید: در کوفه برای زنی قرآن می خواندم، یک بار در موردی با او شوخی کردم. بعد از مدّتی خدمت امام باقر (ع) رسیدم، امام مرا مورد مؤاخذه و سرزنش قرار داد و فرمود: «کسی که در خلوت مرتکب گناه شود خداوند به او نظر لطف نمی کند، چه سخنی به آن زن گفتی؟؟!! وی می گوید:از شرم و خجلت سر در گریبان افکندم و توبه کردم. امام باقر (ع) فرمود:«شوخی با زن نامحرم را تکرار نکن.» 📚بحارالانوار ج۴۶ ص۲۴۷ 📎 با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇 ╔═.🍃.═══════╗ 🆔@Basaerr313 ╚═══════.🍃.═╝,🌿🌸🍃🌼🍃🌺🍃🌼🍃🌸🌿
‌ رضایٺ تو... همہ آرزوے من اسٺ لبخند تو... تنہا شاخہ گلے اسٺ ڪہ تمام زمین را بہ یڪ اشاره، گلبــاران مے‌ڪند... محبوب قلبم 🍃صبحت بخیر آقاے دو عالم 📎 با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇 ╔═.🍃.═══════╗ 🆔@Basaerr313 ╚═══════.🍃.═╝,🌿🌸🍃🌼🍃🌺🍃🌼🍃🌸🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💦نمی از دریا 💠 «طُوبَى لِمَنْ ذَکَرَ الْمَعَادَ، وَ عَمِلَ لِلْحِسَابِ، وَ قَنِعَ بِالْکَفَافِ، وَ رَضِیَ عَنِ اللَّهِ»؛ 🌿 «خوشا به حال کسى که (پیوسته) به یاد معاد باشد و براى روز حساب عمل کند. به مقدار کفایت قانع گردد و از خدا راضى باشد». 📚 ، حکمت44. 📎 با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇 ╔═.🍃.═══════╗ 🆔@Basaerr313 ╚═══════.🍃.═╝
💣منافقین، شاخ براندازهای خارج از ایران بودند! 🔴بر کسی پوشیده نیست که ساختاری‌ترین و تشکیلاتی‌ترین اپوزوسیون جمهوری اسلامی ایران ، سازمان منافقین بودند که هم توان نظامی و تخریبی داشتند و هم توان اطلاعاتی و جاسوسی ، و دشمنان انقلاب اسلامی روی توانمندی‌های میدانی و نیروهای نفوذی این فرقه در ایران ، بشدت حساب باز کرده بودند! ⭕️وقتی آمریکا و اروپا پس از فتنه‌ی مهسا امینی دست حمایت خود را از این فرقه‌ی برمیدارند ، این یک پیام واضح و آشکار برای دیگر اپوزوسیون [ربع پهلوی ، علینژاد ، کریمی ، احزاب جدایی طلب و جوجه براندازهای داخل] ایران دارد! 🔴پیام جبهه‌ی استکبار به اپوزوسیون و براندازان این است که به چنان بلوغ راهبردی رسیده است که شاید برای همیشه باید فکر براندازی با فاز نظامی و شبه کودتا را از فکر بیرون کنید! ⭕️البته محتمل است آتش جنگ اقتصادی و تهاجم فرهنگی و رسانه‌ای همچنان بر سر ما ریخته خواهد شود و بایستی در این دو عرصه نیز دشمن را به یأس و نااُمیدی برسانیم! ✍میلاد خورسندی 📎 با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇 ╔═.🍃.═══════╗ 🆔@Basaerr313 ╚═══════.🍃.═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ تکنیک‌های 📎 با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇 ╔═.🍃.═══════╗ 🆔@Basaerr313 ╚═══════.🍃.═╝
🇮🇷به ایران ۱۴۲۰ خوش آمدید... 📍پ.ن : اگر مردم و مسئولین به فکر رشد جمعیت نباشند ، این خیلی زود به واقعیت مبدل خواهد شد! 📎 با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇 ╔═.🍃.═══════╗ 🆔@Basaerr313 ╚═══════.🍃.═╝
🔴بایدآن صحنه گردانی علما در زمان کشف حجاب رضاخانی احیا شودعلما فعال ترین عنصر بازدارنده درمقابل کشف حجاب رضا خان بودند،آنها با صدوربیانیه،تبلیغ، تألیف، ترجمه،سفر و سخنرانی در مناطق مذهبی مانع از کشف حجاب زنان و همراهی بانوان با طرح های ضدحجاب می‌شدند تااینکه توانستندحکم اجباری بودن ان را لغو گردانند 📎 با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇 ╔═.🍃.═══════╗ 🆔@Basaerr313 ╚═══════.🍃.═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 غوغا با حسن ظن به خدا 📎 با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇 ╔═.🍃.═══════╗ 🆔@Basaerr313 ╚═══════.🍃.═╝
🅾ارتباط دقیق حیا و ایمان در کلام نورانی امام باقر علیه السلام 👌 🖇پ.ن: با ترویج بی‌حجابی، ایمان و اعتقادات ما را نشانه رفته اند، مراقب ایمان‌مان باشیم 🏴سالروز شهادت علیه السلام تسلیت‌باد 📎 با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇 ╔═.🍃.═══════╗ 🆔@Basaerr313 ╚═══════.🍃.═╝
♦️عکس پدر_رضاشاه این امنیه سیه چرده، پدر رضا شاه است که از بادکوبه به ایران مهاجرت کرد و مدت‌ها جزو عساکر قزاق بود 🔹اما بعدها به علت اعتیاد به مواد مخدر (که در آن زمان منع قانونی نداشت و استعمال آن آزاد بود) از سپاه قزاق اخراج شد و به خدمت کامران میرزا نایب السلطنه درآمد. (امنیه دولتی شد) 🔹در تمام دوران خدمت ۱۷ ساله رضا شاه و در طول ۳۷ سال سلطنت محمدرضا شاه هیچ تاریخ نگار و نویسنده‌ای حق نداشت به این مطلب اشاره کند و هیچ عکسی از پدر رضا شاه به چاپ نرسید و هر وقت این عکس معروف به مناسبت‌های تاریخی در نشریات چاپ می‌شد، فقط زیر آن می‌نوشتند: 🔹«میرزا رضا کرمانی» قاتل ناصرالدین شاه! و اشاره ای به نام امنیه ای که زنجیر میرزا رضا را در دست داشت نمی‌کردند / اساطیر نامه 📚نقل قول از فرح پهلوی در کتاب دختر یتیم 📎 با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇 ╔═.🍃.═══════╗ 🆔@Basaerr313 ╚═══════.🍃.═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️حدیثی از حضرت علیه السلام ❇️ارزش خدمت به شیعیان 🏴🏴 📎 با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇 ╔═.🍃.═══════╗ 🆔@Basaerr313 ╚═══════.🍃.═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دولت فرانسه به شرطی به زنان اجازه ی گدایی میدهد که مانند زنان مسلمان داشته باشند! درصورتی که اصلا مسلمان نیستند!!!! 📎 با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇 ╔═.🍃.═══════╗ 🆔@Basaerr313 ╚═══════.🍃.═╝
🍃دنیا و آخرتم وقتی که کمی از دنیا فاصله می‌گیرم و از دورتر تماشایش می‌کنم، چیزی جز آب بینی بز و بزغاله مرده و برگی بر دهان ملخ نمی‌بینم. به دنیایی این چنین، مگر می‌شود دل بست؟ باید از هر چه پاکی و طهارت است،‌ دل بکَنیم تا بتوانیم به این دنیا دل ببندیم. دل بستن سر جای خودش، تاب آوردن این دنیا هم کار هر کسی نیست. از همان فاصلۀ ‌دور که به دنیا نگاه می‌کنم، به یقین می‌رسم که دنیا را فقط به خاطر تو می‌شود تاب آورد. همین و بس. شبت بخیر دنیا و آخرتم! بهانه_بودن 🖌محسن_عباسی_ولدی 📎 با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇 ╔═.🍃.═══════╗ 🆔@Basaerr313 ╚═══════.🍃.═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❇️قسمت7⃣4⃣ ک نان تست برمیدارم ،تندتند رویش خامه میریزم و بعد مربای آلبالو را به ان اضافه میکنم.ازاشپزخانه بیرون می ایم و باقدم های بلند سمت اتاق خواب میدوم. روبروی اینه ی دراور ایستاده ای و دکمه های پیراهن سفیدرنگت را میبندی.عصایت زیربغلت چفت شده تابتوانی صاف بایستی.پشت سرم محمدرضا چهاردست و پا وارد اتاق میشود. کنارت می ایستم و نان راسمت دهانت می اورم.. _ بخور بخور! لبخند میزنی ویک گاز بزرگ از صبحانه ی سرسری ات میزنی. _ هووووم! مربا!! محمد رضا خودش را به پایت میرساند و به شلوارت چنگ میزند.تلاش میکند تا بایستد.زور میزند و این باعث قرمزشدن پوست سفید و لطیفش میشود.کمی بلند میشودوچندثانیه نگذشته باپشت روی زمین می افتد!هردو میخندیم! حرصش میگیرد،جیغ میکشدو یکدفعه میزند زیر گریه. بستن دکمه هارا رها میکنی ،خم میشوی و اورا ازروی زمین برمیداری.نگاهتان درهم گره میخورد.چشمهای پسرمان باتو مو نمیزند…محمدرضا هدیه همان رفیقی است که روبه روی پنجره ی فولادش شفای بیماری ات را تقدیم زندگی مان کرد…لبخند میزنم و نون تست رادوباره سمت دهانت میگیرم.صورتت را سمتم برمیگردانی تا باقیمانده صبحانه ات را بخوری که کوچولوی حسودمان ریشت را چنگ میزند و صورتت را سمت خودش برمیگرداند.اخم غلیظ و بانمکی میکندودهانش را باز میکندتا گازت بگیرد. میخندی و عقب نگهش میداری _ موش شدیا!! .. باپشت دست لپ های اویزون و نرم محمد رضا رالمس میکنم _ خب بچه ذوق زده شده داره دندوناش درمیاد _ نخیرم موش شده!! سرت راپایین می آوری،دهانت راروی شکم پسرمان میگذاری و قلقلکش میدهی _ هام هام هام هااااام….بخورم تورو! محمدرضا ریسه میرود و دراغوشت دست وپا میزند. لثه های صورتی رنگش شکاف خورده و سردوتا دندان ریزو تیز ازلثه های فک پایینش بیرون زده.انقدرشیرین و خواستنی است که گاهی میترسم نکند اورا بیشترازمن دوست داشته باشی.روی دودستت اورابالا میبری و میچرخی.اما نه خیلی تند!درهردور لنگ میزنی.جیغ میزند و قهقهه اش دلم را اب میکند.حس میکنم حواست به زمان نیست،صدایت میزنم! _ علی!دیرت نشه!؟ روبه رویم می ایستی و محمدرضا راروی شانه ات میگذاری.اوهم موهایت راازخدا خواسته میگیرد و باهیجان خودش رابالا پایین میکند. لقمه ات را دردهانت میگذارم و بقیه دکمه های پیرهنت را میبندم.یقه ات راصاف میکنم و دستی به ریشت میکشم. تمام حرکاتم را زیر نظر داری. و من چقدر لذت میبرم که حتی شمارش نفسهایم بازرسی میشود در چشمهایت! تمام که میشود قبایت را ازروی رخت اویز برمیدارم وپشتت می ایستم.محمد رضارا روی تختمان میگذاری و اوهم طبق معمول غرغرمیکند.صدای کودکانه اش رادوست دارم زمانی که باحروف نامفهوم و واج های کشیده سعی میکند تمام احساس نارضایتی اش رابما منتقل کند قباراتنت میکنم و ازپشت سرم راروی شانه ات میگذارم… آرامش!! شانه هایت میلرزد!میفهمم که داری میخندی.همانطورکه عبایت راروی شانه ات میندازم میپرسم _ چرا میخندی؟؟ _ چون تواین تنگی وقت که دیرم شده،شما ازپشت میچسبی!بچتم ازجلو بااخم بغل میخواد روی پیشانی میزنم اااخ_وقت! سریع عبا را مرتب میکنم.عمامه ی مشکی رنگت را برمیدارم و مقابلت می ایم.لب به دندان میگیرم و زیر چشمی نگاهت میکنم _ خب اینقد خوبه.. همه دلشون تندتند میخواد سرت راکمی خم میکنی تاراحت عمامه را روی سرت بگذارم.. چقدر بهت میاد! ذوق میکنم و دورت میچرخم..سرتاپایت را برانداز میکنم…توهم عصا بدست سعی میکنی بچرخی! دستهایم رابهم میزنم _ وای سیدجان عالی شدی!!! لبخند دلنشینی میزنی و روبه محمد رضا میپرسی _ تو چی میگی بابا؟بم میاد یانه؟ خوشگله؟…. اوهم باچشمهای گرد و مژه های بلندش خیره خیره نگاهت میکند طفلی فسقلی مان اصلن متوجه سوالت نیست! کیفت را دستت میدهم و محمد رضارا دراغوش میگیرم.همانطور که ازاتاق بیرون میروی نگاهت به کمد لباسمان می افتد..غم به نگاهت میدود! دیگر چرا؟… چیزی نمیپرسم و پشت سرت خیره به پای چپت که نمیتوانی کامل روی زمین بگذاری حرکت میکنم سه سال پیش پای اسیب دیده ات را شکافتند و آتل بستند!میله ی اهنی بزرگی که به برکت وجودش نمیتوانی درست راه بروی! سه سال عصای بلندی رفیق شبانه روزی ات شده! دیگر نتوانستی بروی دفاع_ازحرم… زیاد نذر کردی…نذر کرده بودی که بتوانی مدافع بشوی!..امام رئوف هم طور دیگر جواب نذرت راداد! مشغول حوزه شدی و بلاخره لباس استادی تنت کردند!سرنوشتت راخداازاول جور دیگر نوشته بود.جلوی در ورودی که میرسی میخوانم و ارام سمتت فوت میکنم. ... 📎 با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇 ╔═.🍃.═══════╗ 🆔@Basaerr313 ╚═══════.🍃.═╝