محکوم
📪 پیام جدید 💬حاجی اون روز یه خواب دارک دیدم خواب میدیدم یه ربات بود که من بهش گفتم من بهت بدن ان
نه داداش من اصلا قصد ازدواج ندارم و بهش فکر نمیکنم
خواباش:
یه نفر زنگ زد بهم.
میخواست ببینه اگر دانشگاهم غذاشو بگیرم تا خودشو برسونه.
نبودم
صحبت کردیم
قطع کردیم
و من هنوز نمیدونم با کی حرف میزدم.
محکوم
یه نفر زنگ زد بهم. میخواست ببینه اگر دانشگاهم غذاشو بگیرم تا خودشو برسونه. نبودم صحبت کردیم قطع کر
شمارهرو برای دوستم فرستادم ببینم اون میدونه کیه یا نه
بعد تو ویسی که بهش دادم خیلی جدی گفتم
آخه مگه من چندتا دختر تو دانشگاه میشناسم : ))))
دیگه خودمم دارم تو جنسیتم شک میکنم.
حالا مشکلش چیه؟
مشکلش اینه که امروز رفتم کارت متروی دانشجویی بگیرم گفت با این نمیشه🤌🤌
الان باید برم تو اداری اون سگدونی برای گواهی اشتغال به تحصیل🤌
بعد کلاسم رفتم انقلاب
از جلو دانشگاه تهران رد میشدم.
کلی فشار خوردم که چرا یه جای خوب قبول نشدم و سگ به من اگر برای ارشد هم جای خوب قبول نشم.
دیگه بعدش که این اتفاق افتاد پکیج فشار تکمیل شد.
درس بخونید بچهها
اینارو پرینت بگیرید بعنوان درس عبرت بذارید جلوتون و سعی کنید مثل من نشید.