یا ابانا امیرالمومنین ؛ دانه‌ای خرما کنی تقسیم در بینِ زمین ، میثمِ تمارها از هر طرف سَر می‌دهند :))

⭕️ دولت پزشکیان همان #دولت_منحوس_روحانی است! #هوشیار_باشیم... #فور

❤️‍🩹 رمان نرگس و لاله ❤️‍🩹 #پارت_42 + نرگس : مامان بریم🤩 _ مامان نرگس : زوده🥲 + نرگس : مامان چی بپوشم ؟ با خودمون چی ببریم ؟ وقتی رفتیم اونجا اجازه هست برم تو اتاق لاله و ...🤗 _ مامان نرگس : نرگس جون دیگه داری کلافم میکنی🙄 دخترم ، عزیزم سر راه میریم خرید ، یه هدیه میگیرم با خودمون میبریم🎁🛍 مامان جون ، الهی فدات شم عصر میریم ، درست نیست الآن بریم، شاید در حال استراحت باشن😴 ما قراره ساعت 4 اونجا باشیم ، ساعت 3 از خونه بزنیم بیرون ، ان شاءالله ساعت 4 اونجاییم😘 لباس هم اگر دوست داری اون لباس آبی آسمونیه رو بپوش . درباره ی رفتن به اتاق لاله هم اگه ازت دعوت کرد باشه میتونی بری ؛ ولی مامان یادت نره که شما اونجا مهمانی ، بدوت اجازه به وسایل لاله نباید دست بزنی🥰 .... ⏰ بالاخرل صدای زنگ خانه لاله اینا به صدا درآمد و لاله با خوشحالی در را باز کرد😍 ادامه دارد ... کپی ممنوع❌ برای خواندن ادامه ی #رمان 🍒 نرگس و لاله 🍒 به کانال زیر بپیوندید🥺👇🏻 https://eitaa.com/Baserat_Amar_varrr

🍭 رمان نرگس و لاله 🍭 #پارت_43 بچه ها با دیدن هم مثل افرادی که سال هاست همدیگر را ندیدند ، یکدیگر را در آغوش گرفتند و با شادی باهم احوال پرسی کردند😍🥺❤️ مامان ها هم سلام و احوال پرسی کردند و نرگس و مادرش وارد سالن پذیرایی شدند😄🍂 چند لحظه بعد لاله از نرگس خواست تا باهم به اتاق لاله بروند تا اتاقش را به نرگس نشان دهد ، هر دو باهم به سمت اتاق لاله رفتند🚪🛋 مامان ها چند لحظه ای را در سکوت گذراندند ...🌪🌬 تنها کلماتی که بین آنها رد و بدل میشد ، تعارف و تشکر درباره ی صرف چای ، میوه و شیرینی بود تا اینکه مادر لاله سر صحبت را باز کرد🌚🗣 خطاب به مادر نرگس گفت : من از آدم های فضول هیچ خوشم نمیاد 😒 از آدمهایی که توی زندگی دیگران سرک میکشن ، آدم هایی که حریم شخصی دیگران رو نادیده میگیرن و در امور شخصی دیگران مداخله میکنن ، اصلا خوشم نمیاد🙂 مادر نرگس بهت زده به مادر لاله نگاه میکرد😳 مادر لاله ادامه داد : از آدمهایی که خودشونو عقل کل میدونن و از بچه ها برای اهداف پلیدشون استفاده میکنن هم خوشم نمیاد😒... ادامه دارد ... کپی ممنوع❌ برای خواندن ادامه ی #رمان 🎆 رمان نرگس و لاله 🎆 به کانال زیر بپیوندید🥺👇🏻 https://eitaa.com/Baserat_Amar_varrr

🏖 رمان نرگس و لاله 🏖 #پارت_44 مادر نرگس همچنان مبهوت به مادر لاله نگاه میکرد🥴 چند لحظه سکوت برقرار شد ، بعد مادر لاله در چشم های مادر نرگس نگاه کرد و با عصبانیت گفت : _ مادر لاله : خانم میشه به خودتون لطف کنید و پاهاتونو از زندگی من بکشید بیرون؟😠 میشه دیگه تو زندگی من فضولی نکنی؟ میشه لطفا برای زندگی من نسخه نپیچی؟؟؟؟؟؟ + مادر نرگس : من؟🙁 _ مادر لاله : بله ، شما😏 + مادر نرگس : مخاطب صحبت های شما من هستم؟😧 _ مادر لاله : غیر از شما کس دیگه ای اینجاست؟ معلوم نیست که دارم با شما صحبت میکنم؟😑 + مادر نرگس : آخه صحبت های شما غیر واقعی هستن . من اولین باره که شما رو میبینم و الآن هم به دعوت شما اینجا هستم🙂 من کی تو زندگی شما فضولی کردم؟ چه نسخه ای برای زندگیتون پیچیدم؟😢 _ مادر لاله : خانم خودتو نزن به اون راه .! + مادر نرگس : فقط میگم من نمیدونم ، منظور شما چیه؟🤷🏼‍♀ ادامه دارد ... کپی ممنوع❌ برای خواندن ادامه ی #رمان 💖 نرگس و لاله 💖 به کانال زیر بپیوندید🥺 https://eitaa.com/Baserat_Amar_varrr

https://abzarek.ir/service-p/msg/1902144 نظراتتون رو درباره رمان میخونم✨ درد و دلی ، سوالی ، حرفی ، چیزی داشتید درخدمتم✨❤️

توهین آقای پزشکیان به اقوام لر عزیرمون😱😱😱😭😭😭

🎥روایت هوشنگ امیراحمدی استاد دانشگاه آمریکا و تحلیلگر سیاسی از ظریف ظریف سالهای ساله با من دوسته به من میگفت مردم ایران گوسفندن به این مردم فقط باید دروغ گفت.... #نه_به_دولت_سوم_روحانی❌

سلام به همه :) کانالی متنوع،از پروفایل، دلنوشته،انگیزشی، بیو، دانستنی، زبان...البته اگه بخوایید🥲🍓❤️ حتما وارد شو 🪐 واگه چیزی خواستی در ناشناس بگو تا بزارم✨🌱 ↯ッ؟ 🤍⃟@DOHSML✨ https://daigo.ir/secret/2202005773 ناشناس

همسایه ها و با معرفت ها!! یه چهار تا عاشق بیان پیش نغمه؟:) دعوتتون میکنم به یه چنل دلی و آروم!)+ *با اومدنتون نغمه!:″) قشنگ میشه🥲🕊 #فور_مرامی #همسایه؟

بدویید برید❤️