🕊🍂🍂🕊
ابوذر در رابطه با پدرومادرش احترام خاصی برای آنها قائل بود و به آنها محبت میکرد و تحمل گرفتاری آنها را نداشت.فرزند نیکی برای پدرو مادرش بود ،حتی با کارو تلاش فراوان مخارج شخصی خودشو برای تحصیل به دست میاورد.
#شهید_ابوذر_امجدیان
ـــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــــــ
@khamenei_shohada
7.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رمز تحول#شهید_احمدعلی_نیری
.
همین طور که داشتم اشک میریختم و با خدا مناجات میکردم خیلی با توجه گفتم: .
«#یاالله یا الله...» به محض این که این عبارت را تکرار کردم صدایی شنیدم ناخودآگاه از جایم بلند شدم. از سنگ ریزهها و تمام کوهها و درختها صدا میآمد. همه میگفتند:
«#سُبوحُ_قدّوس رَبُنا و رب الملائکه والرُوح» (پاک و مطهر است پروردگار ما و پروردگار ملائکه و روح) وقتی این صدا را شنیدم ناباورانه به اطراف خودم نگاه کردم دیدم بچهها متوجه نشدند. من در آن غروب با بدنی که از وحشت میلرزید به اطراف میرفتم از همه ذرات عالم این صدا را میشنیدم!»
.
احمد بعد از آن کمی سکوت کرد. بعد با صدایی آرام ادامه داد: از آن موقع کم کم درهایی از عالم بالا به روی من باز شد! احمد بلند شد و گفت: «تا زندهام برای کسی این ماجرا را تعریف نکن.»
الهم_الرزقنا_توفیق_شهادت_فی_سبیلک
@khamenei_shohada
بصیـــــــــرت
💐🍃🌸 🍃💖 🌸 #فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا #قسمت_سی_و_ششم(الف) ✍به محض هوشیاری درد به سلول سلول بدنم فشار می آ
💐🍃🌸
🍃💖
🌸
#فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا
#قسمت_سی_و_ششم (ب)
شرایط انقدر بد بود که حتی توان نفس کشیدن را هم دریغ میکرد و کل هوشیاریم خلاصه میشد در گوشهایی که تنها میشنید و صدایی که هر شب کنار گوشم #قرآن میخواند.
صدایی از حنجره ی حسام!
حسامی که بی توجه به تنفرم از خدایش،کلامش را چنگ میکرد بر تخته سیاه روحم!
او مدام قرآن میخواند و من حالم بدتر میشد.
آنقدر بدتر که #حس_سبکی کردم
حسی از جنس نبودن،حسی از جنس ایستادن و تماشای فریادهای حسام و دستپاچگی دکتر و پرستاران برای برگرداندنم!
حسی که لحظه به لحظه دهانم را تلختر میکرد.
مرگ هم شیرین نبود و دستی مرا به کالبدم هل داد.
پرستاران رفتند و حسام ماند با قرآنی در دست و صدایی پریشان کنار گوشم
- سارا خانوم مقاومت کن،به خاطر برادرتون نه اون دانیالی که صوفی ازش حرف میزد!
روحم آتش گرفت و او قرآن خواند.
آرام و آهنگین!
اینبار کلماتش چنگ نشد،سنگ نشد،اینبار خنک شدم
درست مثل کودکیم که برفهای آدم برفیم را در دهانم میگذاشتم و دندانم درد میگرفت از شیرینی سرما!
@khamenei_shohada
بصیـــــــــرت
💐🍃🌸 🍃💖 🌸 #فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا #قسمت_سی_و_ششم (ب) شرایط انقدر بد بود که حتی توان نفس کشیدن را هم د
پرستاران رفتند و حسام ماند با قرآنی در دست و صدایی پریشان کنار گوشم
- سارا خانوم مقاومت کن،به خاطر برادرتون نه اون دانیالی که صوفی ازش حرف میزد!
روحم آتش گرفت و او قرآن خواند.
آرام و آهنگین!
اینبار کلماتش چنگ نشد،سنگ نشد،اینبار خنک شدم
درست مثل کودکیم که برفهای آدم برفیم را در دهانم میگذاشتم و دندانم درد میگرفت از شیرینی سرما!
نمیدانم چقدر گذشت اما تنها خاطرات به یاد مانده از آن روزهایم آوای قرآن خواندن حسام بود
و حس ملسِ آرامش
به هوش آمدم!
رنجورتر از همیشه،
اما حالا گوشهایم به کلماتی عربی عادت داشت که از بزرگترین دشمن زندگیم،یعنی خدا بود
و صدایی که صاحبش جهنم زندگیم را شعله ورتر کرده بود
و این یعنی عمق فاجعه ی زندگی!
به هوش بودم اما فرقی با مردگان نداشتم.
چرا که ته مانده ای از نیرو،
حتی برای درست دیدن هم نبود.
صدایشان را شنیدم!
همان دکتر و قاری لحظه های دردم!
- آقای دکتر شرایطش چطوره؟
موج صدایش صاف و سالخورده بود
- الحمدالله خوبه،حداقل بهتر از قبل!
اولش زود خودشو باخت اما بعد از #ایست_قلبی،ورق برگشت.
داره میجنگه،عجیبه اما شیمی درمانی داره جواب میده،
بازم توکلتون به خدا
دکتر رفت و حسام ماند.
🔴 - سارا خانوم دانیال خیلی دوستتون داره!
پس بمونید
معنی این حرفها چه بود؟نمیتوانستم بفهمم!
دوست داشتن دانیال و حرفهای صوفی هیچ همخوانی با یکدیگر نداشتند.
صوفی میگفت که دانیال در مستی اش از رستگار کردن من با جهاد_نکاح در خدمت داعش حرف میزد.
یعنی حسام به خواست برادرم،محض اینکار تا به اینجا آمده؟
یان مرا به این کشور تروریست خیز هُل داد اما چرا؟
اصلا رابطه اش با این مرد چیست؟
و عثمان همان مسلمان ترسوی مهربان
نقش او در این ماجراها چه بود؟
اگر هدفش اهدای من به داعش بود که من با پای خودم عزم رفتن کردم و او جلویم را گرفت.
سرم قصدِ انفجار داشت.
⏪ #ادامہ_دارد...
@khamenei_shohada
داشتم از گلـٰزار شُهدا رد میشدم
یہ مآدر پیرے رو دیدم کہ سَرِ
مزار پسرش آرومـ داشت با زبون
محلے نجوا میڪرد . . .🌹
| الہے شلمچہ تہ تش بیرے |
یعنے:
الهے شلمچہ تو آتیش بگیرے☄🥀
#شبتون_شهدایی
ـــــــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــــ
@khamenei_shohada
#یامهــــدے❤️
نه شرم و حیا،نه عار داریم از تو
اما گله بی شمار داریم از تو
ما منتظر تو نیستیم آقا جان
تنها همه انتظار داریم از تو
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
ــــــــــــــ🕊🌹ــــــــــــ
@khamenei_shohada
امام حسین علیه السلام:
هرگز سخن بيهوده مگوى؛ زيرا بيم گناه براى تو دارم و نيز هرگز سخن سودمند مگوى، مگر اين كه آن سخن به جا باشد
الإمامُ الحسينُ عليه السلام ـ لابنِ عبّاسٍ ـ : لا تَتَكَلَّمَنَّ فيما لا يَعنيكَ فإنّي أخافُ علَيكَ الوِزرَ، و لا تَتكَلَّمَنَّ فيما يَعنيكَ حتّى تَرى لِلكلامِ مَوضِعا
ميزان الحكمه جلد10 صفحه190
ــــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــــ
@khamenei_shohada
بالباس نظامی در محضر بانو
چندبارپیش آمد وقتی عکس های سوریه اش نشان می داد، ازاو خواستم یکی دوتا عکس به من بدهداماهیچ وقت نداد! می گفت: «تاامروزیک فریم عکس ازبچه های سپاه درسوریه منتشر نشده. بگذار منتشر نشود.»یکی ازعکس هایی که خیلی اصرار کردم به من بده عکسی بود که بعد عملیاتشان درمنطقهٔ حُجیره وپاکسازی مناطق اطراف حرم حضرت زینب(س) ازوجود تروریست ها بالباس نظامی در صحن حرم گرفته بود. کیف کرده بودکه بالباس نظامی توانسته داخل حرم عکس بگیرد. می گفت خیلی دوست داشت که هر جورشده درحرم حضرت زینب(س) یک عکس بالباس نظامی بگیرد. بالاخره باتمام محدودیت هایی که برای ورود به حرم بالباس نظامی وجودداشته، به عشق حضرت زینب(س) دل رازده به دریاوچند نفری بالباس رفتندداخل. بعدازشهادتش، نگاه به این عکس کوهی ازحسرت روی دلم می گذارد. یک عمر زیارت عاشورا رالقلقهٔ زبان کردیم ودر پیشگاه امام حسین(ع) واولاد واصحابش ادعا کردیم که «یالَیتَناکُلنامَعَکُم» وبه زبان گفتیم لبیک یا حسین(ع) واین اواخر بازهم با ادعا گفتیم «کُلناعباسُک یا زینب» ودر گفتنمان ماندیم که ماندیم...
شهید #محمودرضا_بیضایی
ــــــــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــــــ
@khamenei_shohada
🚨 مسئولان بخوانند...
📝بخشی از وصیت نامه شهید مدافع حرم #سجاد_طاهرنیا :
از فرماندهان خواهش میکنم که اگر خداوند توفیق شهادت را نصیبم کرد، اگر جنازهام دست دشمنان اسلام افتاد، به هیچوجه حتی اندکی از پول بیتالمال را خرج گرفتن بنده حقیر نکنند. از فرمانده محترم این عملیات و یا «حاج قاسم» درخواست دارم فرصت دیدار با امام و سیدمان را برای خانواده این حقیر ایجاد کنند.»
ـــــــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــــــ
@khamenei_shohada
✅ قویترین ایمان را آنکس دارد که توکلش بیشتر است.
🌷یاد شهدا در دل ما همواره زنده است، همان قهرمانانی که با توکل بر خداوند در مقابل ابرقدرتهای جهانخوار ایستادند و برای ما استقلال، امنیت، عزت و افتخار آفریدند.
ــــــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــــــ
@khamenei_shohada
🕊 شهیدی که با انگشتر ازدواجش به خاک سپرده شد
💍 امیرحسین را با لباس مقدس سپاه، به خاک سپردند. ساعت و انگشترش همچنان بر دستش بود. ساعت را برای یادگاری برداشتیم اما انگشتر از دستش خارج نشد. در آن لحظه به یاد قول همسرم در هنگام عقد افتادم که گفت: «انگشتر ازدواجمان را هرگز از دستم خارج نمیکنم.» 👇
🔗 www.tafahoseshohada.ir/fa/news/2740/