eitaa logo
🇵🇸 باصرین|Baserin
153 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
2.2هزار ویدیو
20 فایل
بسم‌رب‌المهدی♥️ جات‌خالی‌بود‌رفیق‌خوش‌اومدی😉 کپی؟ حذف نام راضی نیستیم وابسته‌به‌گروه‌فرهنگی‌پایگاه‌حضرت‌معصومه(س) شنوای‌حرفاتون↶ https://harfeto.timefriend.net/17185200066043
مشاهده در ایتا
دانلود
چهارمین واریزی🌱 مبلغ ۱/۰۰۰/۰۰۰ ریال🌷 خدا قبول کنه و برکت بده انشاالله🌹. ممنون از اعتمادتون🌸
۱ اسفند ۱۴۰۲
پنجمین واریزی🌱 مبلغ ۵۰۰/۰۰۰ ریال🌷 خدا قبول کنه و برکت بده انشاالله🌹. ممنون از اعتمادتون🌸
۱ اسفند ۱۴۰۲
✅ ۱۰ وظیفه مهم جوان مؤمن انقلابی درانتخابات ۱_ انتخابات را پر شور کنید. ۲_ اصلح را پیدا کنید. ۳_ آدم های خوب را به مردم معرفی کنید. ۴_ مشارکت در انتخابات را حداکثری کنید. ۵_ آگاهی تان باید در انتخابات اثرکند. ۶_ دیگران را تخریب نکنید. ۷_ تقوای سیاسی داشته باشید. ۸_ به خاطر نامزدها در مقابل یکدیگر قرار نگیرید. ۹_ به دور از فریب و دروغ، تبلیغ کنید. ۱۰_ مراقب باشید علاقمندی ها، به اصطکاک نینجامد. [مقام معظم رهبری] @Baserin313
۱ اسفند ۱۴۰۲
هرگاه زنی خسته و نالان و‌خمیده از کار منزل را دیدید، فقط یک جمله بگویید و در قدرت خداوند تأمل کنید؛ “نمیای بریم بازار” *یُحي العِظامَ و هی رَمیمٌ* خداوند استخوانهای پوسیده را زنده میکند… 😄
۱ اسفند ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲ اسفند ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲ اسفند ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲ اسفند ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲ اسفند ۱۴۰۲
lll_1555253693_Sibsorkhi-MiladHazratAliakbar1397[02].mp3
6.06M
📝 دلبر بابا، جوون لیلا 👤 حاج‌حسین سیب‌سرخی         🌺 ویژه @Baserin313
۲ اسفند ۱۴۰۲
ما افسانه نیستیم دخترم در کلاسهای تابستانی شهرک محل سکونت ما یعنی شهرک ارتش تهران شرکت می کرد. یک روز یک گل سینه هدیه گرفت که عکس شهیدی روی آن بود. آخر شب، گل سینه روی زمین افتاده بود. پایم رفت روی سوزن آن و حسابی خون آمد. بعد از پانسمان، گل سینه را برداشتم و باعصبانیت انداختم توی سطل زباله. آخر شب طبق روال هرشب سریال ترکیه ای را دیدم و خوابیدم. من اگر هر کار اشتباهی انجام دهم اما نمازم را سر وقت می خوانم. صبح حدود ساعت پنج بود. بعد از نمازصبح مشغول تسبیحات بودم که احساس کردم یک جوان روبروی من نشسته!! نفهمیدم خوابم یا بیدار اما آن جوان که صورتش پیدا نبود به من گفت: سریالهایی که می بینی افسانه است. اما ما افسانه نیستیم. ما با شما هستیم. باتعجب گفتم: شما کی هستی؟ گفت: تصویر من روی گل سینه بود که انداختی توی سطل. دویدم و رفتم داخل سطل را گشتم. تصویر یک شهید بود که زیر آن نوشته بود: شهید ابراهیم هادی خیلی برایم عجیب بود. به طور اتفاقی رفتم سر کمد کتابخانه. دیدم کتابی به نام سلام بر ابراهیم لابه لای کتابها ست. کتابی در مورد همین شهید. مشغول مطالعه شدم. خیلی جالب بود. شوهرم را صدا زدم و پرسیدم که این کتاب کجا بوده؟ گفت: چند روز پیش توی اداره به ما هدیه دادند. هر دو جلد کتاب را آن روز خواندم. خیلی عالی بود. صبح روز بعد؛ بعد از نماز به بهشت زهرا رفتیم. ساعتی را در کنار مزار یادبود او بودم. حالا او حقیقت زندگیم شده. دیگر سراغ افسانه های ماهواره نمی روم. حجاب و نمازم نیز کاملا تغییر کرده. @Baserin313
۲ اسفند ۱۴۰۲
۲ اسفند ۱۴۰۲