مردان خدا هرگز نه معطل پر پروازند نه چشم به راه فرصت اعجازند مردان خدا برای زیبا رفتن هر بار، مسیر تازه‌ای می‌سازند روحشان شاد، البته روحشان همیشه شاد هست ولی ما چون دلتنگ شان هستیم یادشان برای ما خاطره و گرامی خواهد بود ایشان در زمان حیاط شان افتخار جیرکل بودند و پس از شهادت در سر زمین وحی، افتخاری بزرگ بر جیرکل رقم زدند و در تاریخ ماندگار شد و ما بر آن فخر می فروشیم ان شاءالله شفیع ما باشند خداوند رحمان و رحیم همسرشان حاجیه خانم رضایی که ایشان هم افتخار جیرکل هستند سلامت بدارد و سایه شان بر سر بچه هایش مستدام و نیز مادرشان را سلامت بدارد و سال های سال ها به شفاعت فرزند شهیدش در قید حیات باشند روح پدرشان مرحوم محمد علی بسیار مهربان شاد و قرین رحمت واسعه الهی باشند برادران و خواهران این شهید والامقام در همیشه ایام سلامت و سربلند و عاقبت به خیر باشند هم محلی های عزیز و بزرگوار، اگر قابل باشم همیشه دعاگویتانم هستم با افتخار و نیز محتاج دعای خیرتانم در نگاه و پناه خداوند قادر متعال باشیم ان شاءالله #شهدای_منا #سالروز_شهادت

زندگینامه شهید حاج رحمت غلامی جیرکل: حاج رحمت غلامی درتاریخ ۲۹\۱\۱۳۴۳ دریکی از روستاهای اشکورات رودسر بنام روستای جیرکل درخانواده ای متوسط چشم به جهان گشود.وی فرزند ارشد خانواده بود و سه خواهر و دو برادر کوچکتر از خویش داشت.تحصیلات خود را تا مقطع ابتدایی در همان روستا و از متوسطه به بعد را در شهر رحیم آباد تا مقطع دیپلم در رشته اقتصاد اجتماعی ادامه داد و تمامی این سالها در کنار تحصیل پا به پای پدر کشاورزش در باغ های فندق به کشاورزی و زراعت نیز مشغول بود. با شروع جنگ ایران و عراق،کم کم زمزمه جبهه و دفاع از کشور درخانه پیچید و در تاریخ ۱۸\۶\۱۳۶۳ بعنوان سرباز وظیفه راهی جبهه های جنگ حق علیه باطل گردید.او شیرمردی روستایی بودو در تمامی مدت خدمت ۲۶ماهه ی خود،با یادآوری خاطرات خوش دوران کودکی و نوجوانی از کشورش دفاع کرد و بااینکه یک بار دراین جبهه ها شیمیایی شد،اما باز هم به رشادت های دلیرانه خود ادامه داد.درتاریخ۲۲\۲\۱۳۶۵ در منطقه پیچ انگیزه به علت ترکش خمپاره از ناحیه ی سینه،کتف چپ و ساق پای چپ مجروح گردید و به مدت دو ماه در بیمارستانی در مشهد بستری گردید در حالیکه هیچ یک از اعضای خانواده اش در این مدت از او خبری نداشتند و نمی دانستند که مجروح شده ، به گفته مادر ایشان حتی فکر میکردند که وی شهید شده و اثری از او در دست نیست. پس از دو ماه وقتی کمی هشیاری اش را بدست آورد توانست به کمک اقوامش در مشهد از خود اطلاعی به خانواده اش در گیلان دهد و به این ترتیب دوران سخت مجروحیت زندگی اش آغاز گردید.ترکش های موجود در ساق پا و سینه اش در بیمارستان رامسر خارج کردید،اما ترکش های کتف دستش به دلیل نزدیکی به قلب و خطر جراحی،تا پایان عمر یار یاور همیشگی اش باقی ماندند.یار و یاوری که تحمل دردش گاهی دردناک و زجرآور بود و برخی شب ها خواب شیرین را از چشمانش می ربود و برای تسکین تا صبح قدم میزد. در پاییز ۱۳۶۵ در حالیکه در دوران نقاهت مجروحیت بسر میبرد همسری از همان روستا اختیار و زندگی متاهلی خود را آغاز نمود.پس از یک سال استراحت و بهبود یافتن،درسال ۱۳۶۶ در نهضت سواد آموزی شهر رحیم آباد مشغول به کار شد .با تولد اولین فرزندش در سال ۱۳۶۷ کم کم راهی لشت نشاء گردیدو در مهرماه همان سال در بانک کشاورزی آن شهر مشغول به کار شد. سالهای سخت دوری از خانواده و آغاز زندگی متاهلی و تکیه بر خویش از او مردی قوی و استوار ساخت و توانست در کنار فداکاری های همسرش زندگی را از صفر شروع و خشت به خشت آن را با تلاش و زحمت فراوان بنا نهد. به مدت ۲۸سال و۷ ماه و ۲۸ روز در بانک کشاورزی شهرهای لشت نشاء،املش،واجارگاه،گلدشت و رحیم آباد خدمت کرد و تمام تلاشش براین بود که خدمتی خالصانه و صادقانه داشته باشد. در بهمن ماه سال ۱۳۸۴ درحالیکه چهارفرزند داشت و هنوز سختی های زندگی بر روی شانه هایش سنگینی میکردند با هزاران امید و آرزو برای سفر به خانه خدا اسم نوشت.... ...و بالاخره در شهریور ماه ۱۳۹۴ پس از ۱۰سال انتظار،این رویا به حقیقت پیوست و او وهمسرش آماده سفر به خانه خدا شدند.درحالیکه حاج رحمت اکنون چهار فرزند و تنها یک نوه نه ماهه ی شیرین داشت و طعم شیرین زندگی با ورود این نوه کوچک به خانواده به او روی آورده بود.او که هرگز در طول زندگی اش به هیچ یک از امور دنیوی وابستگی نشان نداده بود و بااینکه مردی برخاسته از دل تمامی سختی ها و محرومیت های روستا با همه ی امکانات ضعیفش بود و هیچگاه از سخاوتش نسبت به امور دنیوی کاسته نشده بود، اما در تمامی طول سفر مقدس خویش تنها دلش برای این نوه ی کوچک پرواز می کرد و نمی توانست از او دل بکند.اما افسوس که آرزوی دیدن دوباره او به حقیقت نپیوست... ...حاج رحمت غلامی جیرکل،کارمند وظیفه شناس بانک کشاورزی رحیم آباد،در حالیکه تنها شش ماه تا زمان بازنشستگی اش مانده بود،در تاریخ ۲\۷\۱۳۹۴ در روز عید قربان و در حالیکه لباس سفید احرام به تن داشت و مانند کودکی تازه متولد شده از مادر،از تمامی گناهان پاک و منزه بود،در حادثه منا و در آغوش امن الهی پرگشود و طعم شیرین شهادت را پس از گذراندن دوران سخت جانبازی چشید. حقا که شهادت تنها پاداش مردان الهی است. تو شهادت مقدرت بوده گرچه از جنگ زنده برگشتی ملک الموت از همان اول قبض روح تو را منا میخواست 🌹روحش شاد و یادش گرامی🌹 https://eitaa.com/joinchat/1613365268C0868f4d580

❌ با حکم رهبر حکیم انقلاب اسلامی محمد مخبر مشاور و دستیار رهبری شد حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در حکمی آقای دکتر محمد مخبر را به عنوان مشاور و دستیار رهبری منصوب و وظیفه ایشان را امتداد سیاست مدبرانه دولت شهید رئیسی برای شناسائی و بکارگیری نیروهای جوان و نخبه جهت کمک به دستگاههای مختلف، تعیین کردند. متن حکم رهبر انقلاب به این شرح است: بسم الله الرحمن الرحیم جناب آقای دکتر محمد مخبر دام توفیقه با عنایت به خدمات متعهدانه و تأثیرگذار جناب‌عالی در عرصه‌های مدیریتی و اقتصادی بویژه در دولت شهید رئیسی، و سیاست درست و مدبرانه‌ی بکارگیری نخبگان و جوانان پرانگیزه و تلاشگر در اجرای طرحهای گوناگون، شما را به عنوان مشاور و دستیار رهبری منصوب میکنم. انتظار میرود در امتداد سیاست مزبور، شناسائی نیروهای جوان و همکاری با آنان را با برنامه‌ریزی منطقی، پی گرفته و در کمک به دستگاههای دولتی و غیره از آن بهره‌برداری نمائید. توفیقات شما را از خداوند متعال مسالت میکنم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🕊🥀ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ🕊🥀 #کانال_باشهداتاظهور↙️↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/1613365268C0868f4d580 ═✧❁🌷یازینب🌷❁ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

💥رحمت خدا بر او که حامی کارگران معدن بود #شهیدجمهور #رئیسی_عزیز ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌#معدن_طبس♠️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌#سلام_برشهدا #باولایت_تاشهادت 🕊🥀ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ🕊🥀 #کانال_باشهداتاظهور↙️↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/1613365268C0868f4d580 ═✧❁🌷یازینب🌷❁ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

استانها   مازندران ۲ مهر ۱۴۰۳، ۸:۵۵ گفت‌وگوی مهر؛ تورق روزهای تلخ و شیرین جنگ/ شهیدی که زنده شد ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌#سلام_برشهدا #باولایت_تاشهادت 🕊🥀ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ🕊🥀 #کانال_باشهداتاظهور↙️↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/1613365268C0868f4d580 ═✧❁🌷یازینب🌷❁ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

استانها مازندران ۲ مهر ۱۴۰۳، ۸:۵۵ گفت‌وگوی مهر؛ تورق روزهای تلخ و شیرین جنگ/ شهیدی که زنده شد تورق روزهای تلخ و شیرین جنگ/ شهیدی که زنده شد محمودآباد- شاید زمان گرد فراموشی بر رویدادهای تاریخی بِنَهد اما خاطرات تلخ و شیرین ۸ سال دفاع مقدس با حضور رزمندگانی که امروز شهدای زنده هستند، برای همیشه ماندگار و فراموش ناشدنی است. خبرگزاری مهر، گروه استان‌ها - بهناز مقدس: سال‌های جبهه و جنگ پُر از خاطرات حضور جوانان و نوجوانان غیور ایران زمین است که همواره به وجودشان باید افتخار کرد؛ خاطراتی را یادآور هستیم که درس‌هایی چون ایثار، از خودگذشتگی، شهادت، وحدت، فداکاری، صبوری و مقاومت را به ما می‌آموزد. خاطراتی از جنس مشق عشق که از زبان راویان و رزمندگان دفاع مقدس، بارها و بارها شنیدنش لذت دارد، نوجوانان ۱۲ و ۱۳ ساله‌ای که به جای حضور در کلاس درس و شنیدن صدای معلم، در پشت خاکریزها، صدای خمپاره شنیدند تا امروز ما در آرامش کامل باشیم. نمونه این مردان شجاع و رزمنده فداکار، «محسن خاکزاد» است، زمانی که کنارشان بودم، خاطرات زیادی از آن زمان داشتند. این رزمنده دفاع مقدس اهل مازندران با ۵۴ سن که از ۱۲ سالگی با دستکاری شناسنامه خود راهی جبهه حق علیه باطل شد. محسن خاکزاد در گفت‌وگو با خبرنگار مهر ضمن تبریک آغاز هفته دفاع مقدس و گرامیداشت یاد و خاطره شهدا اظهار کرد: دفاع مقدس می‌تواند در تمامی عرصه‌های مورد نیاز کشور، هم عبرت باشد، هم آموزه‌هایی که منتهی به سعادت خواهد شد. وی با اشاره به اینکه حدود ۷ سال بعد از عملیات آزاد سازی خرمشهر تمام عملیات‌ها را در جبهه حضور داشتم، افزود: در تاریخ جنگ‌های دنیا، افراد بسیار بودند که بدون هدف متعالی یا جنگیدند و یا در موضع دفاع کشته شدند اما هیچیک از آن، مقام شهید را بر جای نگذاشت. همرزمی با شهید همت و شهید صیاد شیرازی این رزمنده دوران دفاع مقدس که دو بار در جزیره مجنون با شهید همت که فرمانده‌شان بود و چندین بار با شهید صیاد شیرازی در عملیات‌های مختلف همرزم بود، با بیان اینکه اولین زمان زخمی شدنم در جبهه، سال ۶۳ اطراف شلمچه و دومی در سال ۶۵ شرق دجله والفجر ۸ بود، تصریح کرد: در ایران حملات زیادی از جانب بیگانگان صورت گرفت اما اهداف پادشاهان بر محور سلطنت بود تا تخت پادشاهی بماند؛ جنگ تحمیل شده به نظام نو پای جمهوری اسلامی ایران موجب شد تا ارزش‌ها از ضد ارزش‌ها و دوست از دشمن جدا شود. تورق روزهای تلخ و شیرین جنگ/ شهیدی که زنده شد خاکزاد ادامه داد: دفاع مقدس یک آزمون الهی بود تا مسلمانان غربالگری شوند؛ در تکنیک‌های نظامی، یا جنگ داریم و یا مقابله با حمله، اما هیچ مقابله‌ای قداست پیدا نمی‌کند. وی با اشاره به علت‌هایی که معمار کبیر انقلاب این دفاع را مقدس لقب دادند، گفت: حدود ۱۲ سال داشتم که با چند تن از همسالان با دست بردن در تاریخ تولد شناسنامه و خواهش و تمناهای متواضعانه، از شهر ری به جبهه‌های نبرد اعزام شدیم و تا پایان جنگ تحمیلی به لطف خدا حاضر و ناظر بودم اما اگر زنده‌ام هنوز، از خجالت است و لاغیر؛ ساعت ۲۱ پانزده مهر ۱۳۶۱ نخستین شبی بود که به اهواز رسیدیم و از آنجا که دوره فشرده استراق سمع دیده بودم، به گروه سه نفره دریایی ملحق شدم. این رزمنده دفاع مقدس در ادامه خاطرات خود اینگونه می‌گوید: حالات رزمندگان عجیب بود و حیرت‌انگیز و چون در سن کم بودم، عمق مفاهیم اقدامات جان برکفان را درک نمی‌کردم، خلوص رزمندگان، وحدت و یکپارچگی آنان، شجاعت توأم با سخاوت و از خود گذشتگی و اطاعت از فرامین امام راحل از برجستگی‌های صفات دلاور مردان ایران اسلامی بود. خاکزاد خاطرنشان کرد: آنجا فهمیدم که چرا این دفاع، به دفاع مقدس نام گرفت، چون قداست جمعی نبود که بگوییم مثلاً یک گروه یا یک تیپ و یک لشکر، بلکه تمام جان برکفان گویی از روح قدسی و کمال بالایی برخوردار بودند، گاهی که برای استراحت به پشت جبهه می‌آمدیم، جوانانی را می‌دیدم که دو ساعت مانده به اذان مغرب به سجود رفته‌اند. وی افزود: روزی از یکی از این مخلصین پرسیدم در سجده چه می‌گوئید که قریب به دوساعت پیشانی بر خاک دارید، گفت هیچ… من کسی نیستم که در مقابل عظمت خدا سخن بگویم، فقط گاهی می‌گویم برای تو آمده‌ام، چون دوستت دارم؛ من حتی معنی دوست داشتن خدا را هم فهم نمی‌کردم. صبور بودند و همیشه متبسم این رزمنده دفاع مقدس با بیان اینکه رزمندگان حتی در لحظه‌های جان دادن نیز خنده بر لب داشتند، بیان کرد: وقتی می‌دیدیم تعداد بیشماری از نوجوان و جوانان این مرز و بوم با دست خالی در مقابل تمام استکبار جهان ایستاده‌اند و ذره‌ای هراس ندارند، وقتی دیدم با یک شعار الله اکبر صدها بعثی را اسیر می‌گیرند، وقتی دل شب نجوای نماز شب رزمندگان را شاهد بودم، وقتی محبت رزمندگان به اسرای نیروهای بعث را دیدم، وقتی پرپر شدنِ شهدا را شاهد بودم که در لحظات آخر، یا سلام به امام کربلا می‌دادند و