eitaa logo
داداش شهیدم ابراهیم هادی
383 دنبال‌کننده
19.7هزار عکس
12.5هزار ویدیو
38 فایل
اللهم الرزقنا توفیق الشهادة في سبیلک @zolfaqar4
مشاهده در ایتا
دانلود
♥️ عمری است که جز شما آرزویی نداشته ایم ... با آرزوی آمدنتان پیر شدیم .... اما محبتتان در دل هایمان همچون نهالی نورس ، هنوز تازه است ... خدا کند تمام شود این روزهای چشم براهی ... 🌤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بر روی زمین و آسمانها و کرات🌷 🌷🍃در بین مناجات برای حاجات 🌷 🌷🍃زیباتر از این جمله ندیـده اسـت کسی 🌷 🌷🍃بر خاتم انبیاء محمّد(ص) صلوات🌷 🌷 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫 سلام بر مولایی که امیدِ شب‌زدگان، اختر یگانه‌ی اوست. سلام ستاره هدایت! ✨ وَ مُجَلِّي الظُّلْمَةِ ... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ⏳ ۳ روز مانده به اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج 『💕
📹‌ مولودی خوانی حاج منصور پورشیخ به نیابت از شهید حاج عادل رضایی با لهجه کرمونی در مسجد امام حسن مجتبی علیه السلام ۱۴۰۲/۱۲/۲ 🔻قرار بود این شعر رو حاج عادل رضایی در حسینیه معلی بخواند...
🕊🌷بسم رب الشهدا والصدیقین 🌷🕊 همیشه میگفت: رفیق حواست هست؟! میگفتم به چی؟ میگفت به خُدا دوباره میپرسید رفیق خودتو آماده کردی؟! میگفتم آماده چی؟ میگفت آماده قیامت و وصل یار.. 🌷🕊 🌷🕊 🌺🍃 💐🕊 🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃 ‌
نهج البلاغه حکمت 53 - سخاوت واقعى وَ قَالَ عليه‌السلام اَلسَّخَاءُ مَا كَانَ اِبْتِدَاءً فَأَمَّا مَا كَانَ عَنْ مَسْأَلَةٍ فَحَيَاءٌ وَ تَذَمُّمٌ🌹🍃 و درود خدا بر او، فرمود: سخاوت آن است كه تو آغاز كنى، زيرا آنچه با درخواست داده مى‌شود يا از روى شرم و يا از بيم شنيدن سخن ناپسند است 🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂 🌹🍃🌹🍃
آقای اسماعیل دولابی🌿: وقتی پدر و مادر از روی محبت، لباس کثیف کودک را در آورده و برای شستشو به حمام می برند، بچه گریه می کند. خدا هم وقتی با ابتلائات می خواهد، بنده‌اش را پاک کند، بنده چون جاهل است گریه می کند. 🌹🍃🌹🍃
سعید عادت داشت هر زمان كه وارد خانه می شود یا از خانه می رود بیرون دست من و مادرش را می بوسید، تنها یك بار دست مرا نبویسد و آن مجلسی بود كه دو فرزند شهید در آن مجلس بودند، وقتی بدون بوسیدن دست رفت، سریع پیامك زد كه بخشید پدر دو فرزند شهید در مجلس بودند ترسیدم اگر من دست شما را ببوسم آنها دلتنگ پدر خود بشوند و غصه بخورند. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌹🍃🌹🍃
چند روز که صدایش را نمیشنیدم دلم میگرفت پر مشغله بود یعنی خودش دورش را شلوغ کرده بود . یک بار از اداره با من تماس گرفته بود صحبتمان به درازا کشید میشناختمش که وسواس دارد با خودم گفتم که یاد آوری کنم که از اداره زنگ زده است بهم گفت:« نگران نباش یه صندوق گذاشتم اینجا تلفن های شخص را حساب میکنم بیشتر از معمولش رو هم تو صندوق میندازم. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌹🍃🌹🍃
همین الان کسانۍ در دنیا هستند که با شهدا اُنس بیشترۍ دارند در مشکلات زندگۍ متوسّل به شهدا مۍشوند و شهدا جواب مۍ‌دهند...🌸 اُنس با شهدا را امروز تجربه کن با شهدا که انس داشته‌باشۍ یک‌قدم👣به خدا نزدیک‌ترۍ... °• 🌹🍃🌹🍃