🔴 سنگین ترین هشدار تاریخی رهبر انقلاب
رهبر انقلاب امروز فرمودند:
کار را به لحظه باید انجام داد؛توابین برای انتقام خون مطهر امام حسین آمدند جنگیدند،همهشان کشته شدند اما در تاریخ اینها را مدح نمیکنند؛چرا؟چون دیرجنبیدند. شما که میخواستید خونتان را در راه امام حسین بدهید،چرا در اول،دوم محرم نیامدید؟
⏪ امام جامعه دارند در این سطح به همه هشدار میدهند و مثال از عاشورا و سرنوشت امام حسین علیه السلام به میان آورده اند
انشالله که بیداریم؟
🕊باشهداتاشهادت🕊
@bashohadatashahadattt
🌷شهیدی که برات شهادتش را از آیتالله بهجت گرفت🌷
🌑آیت الله بهجت دست روی زانوی او گذاشت و پرسیدند: جوان شغل شما چيست؟گفت: طلبه هستم.
🔹آیت الله بهجت فرمود: بايد به سپاه ملحق بشوی و لباس سبز مقدس سپاه را بپوشی. ️
دوباره پرسیدند: اسم شما چیست؟
گفت: فرهاد
♦️آقای بهجت فرمود: حتماً اسمت را عوض كن. اسمتان را يا عبدالصالح يا عبدالمهدی بگذاريد. شما در شب امامت امام زمان(عج) به شهادت خواهيد رسيد. شما يكی از سربازان امام زمان(عج) هستيد و هنگام ظهور امام زمان(عج) با ايشان رجوع می کنید.
🌷شهید عبدالمهدی کاظمی؛ شهیدی که طبق گفته آیت الله بهجت، در شب امامت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در ۲۹ آذر ماه ۱۳۹۴ درسوریه به شهادت رسید...●
🕊باشهدا تاشهادت🕊
@bashohadatashahadattt
🌷#خـاطـــره_شـهـــیــد. 💞
✍همیشه یک #تبسم زیبا داشت.
وارد خانه که میشد، قبل از حرف زدن لبخند میزد.عصبانی نمیشد.
اعتقادش این بود که این زندگی #موقت است و نباید سر مسائل کوچک خود را درگیر کنیم.
◑یک روز مشغول آشپزی بودم، علی هم کنار دیوار تکیه داد و مشغول صحبت با من شد تا چند دقیقه بعد آب و غذایی برای او ببرم، نگاه کردم دیدم کنار دیوار خوابش برده..!
ولی با همین وضعیت خیلی از مواقع کمک کار من در منزل بود، مثلاً اجازه نمیداد که هر شب از خواب بلند شوم و به بچه برسم.
میگفت: یک شب من، یک شب شما...
◑یک شب شام آماده کرده بودم که متوجه شدیم همسایه ما شام درست نکرده
چون تصور میکرده که همسرشان به منزل نمیآید
فوراً علی غذای ما را برای آنها برد. گفتم: خودمان؟! گفت: ما نان و ماست میخوریم..!
🌷شهید علیرضا عاصمی🌱🕊
🕊باشهداتاشهادت🕊
@bashohadatashahadattt
🟢 ماجرای اذان معجزه آسای شهید « هادی»
در یک سحرگاهی در یک جای بحرانی از جنگ، تصمیم می گیرد اذان بگوید. همه به او می گفتند:
«چه شده که الان می خواهی اذان بگویی؟» ولی او دلیلش را برای هیچ کسی توضیح نمی دهد و با صدای بلند مشغول اذان گفتن می شود.
وقتی که اذان می گوید: به سمت او تیراندازی می کنند و یکی از تیرها به گلوی او می خورَد. همه می گویند: «چرا این کار را انجام دادی؟!»
بعد او را داخل سنگر می برند و در حالی که خون از بدنش جاری بود، کمک های اولیه امدادی را برایش انجام می دهند.بعد از مدتی یک دفعه ای می بینند که عراقی ها با دستمال سفید دارند می آیند این طرف. اول فکر می کنند شاید این فریب دشمن است.
لذا اسلحه ها را آماده می کنند، اما بعد می بینند که این عراقی ها با فرمانده خودشان تسلیم شده اند. می گویند: چرا تسلیم شدید؟ می گویند: آن کسی که اذان می گفت کجاست؟ گفتند: او یکی از بچه های ما بود که شما به او تیر زدید. گفتند: ما به خاطر اذان او تسلیم شدیم و ماجرای خودشان را توضیح می دهند... این اثر نَفَس یک جوان ورزشکار است که اهل گود زورخانه بود.
او در دوران دبیرستان در ورزش کُشتی، قهرمان بوده و می گوید: من همیشه در کُشتی مراقب بودم که روی نقطه ضعف های حریفم انگشت نگذارم. در حالی که رسم کشتی این است که طرف مقابل را از روی نقطه ضعف هایش به زمین می زنند.
@bashohadatashahadattt
این نشان می دهد که ابراهیم هادی فوق قهرمان و فوق پهلوان بوده است.
یادشهداباصلوات
اللهم صل علی محمدوآل محمدوعجل الفرجهم🤲
3.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️گوش کنیدماجرای جالب وزیبای امام زمان عج واکبر دلاک
سخنران :استاددانشمند
#یا_امام_زمان_ادرکنی
@bashohadatashahadattt
╚.🔘.═══.🔘.╝
🌹
نيايش صبحگاهی 🤍
🤍 خدایا ....
یاریمان کن بتوانیم افکار پریشان
خود را رهایی بخشیم ....
و دلمان را مالامال از نور تو گردانیم
راه رسیدن به تو دشوار است ما را
توان تحمل این دشواری عنایت کن
🤍 مهربانا...
به ما بیاموز آنگاه خوشبخت خواهیم بود که در خوشبخت کردن دیگران سهیم باشیمو تلاشمان را در یاری رساندن به دیگر انسانها فزونی بخش ....
🤍آميـن یارب العالمین🤲
پاسدار شهید علی محمد اسدی
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
تاریخ ولادت: ۱۳۴۰/۱/۱
محل ولادت: فارس_جهرم_روستای علویه
تاریخ شهادت: ۱۳۶۱/۲/۲
عملیات بیت المقدس
مزار: گلزار شهدای روستای علویه
_مسجد امیرالمومنین (ع)
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
🕊باشهداتاشهادت 🕊
@bashohadatashahadattt
🌷🕊🥀🌹🥀🕊🌷
🔰زندگینامه پاسدار شهید علی محمد اسدی
[🕊🌺🌤]
🌹 طلیعه ی سال ۱۳۴۰ هجری شمسی، که زیبائیهای بهار ، زمین را آراسته کرده بود گریه های بی تابانه نوزادی آسمانی محیط خانه را لبریز از طنین شوق کرد.
پدر که علاقه شدیدی به خاندان رسول مهربانی ها ص داشت نوزادش را علی محمد نام نهاد.
علی محمد روزهای پرنشاط کودکی را در کشتزارهای سرسبز و با صفای زادگاهش طی کرد و تحصیلات ابتدایی را مانند همسالانش در دبستان روستا اغاز کرد.
هر چند در آن سالها اکثر مردم از نظر وضعیت معیشتی در تنگنا بودند اما شوق او به آموختن باعث شد تا خانواده شرایط و امکانات تحصیل در مقاطع بالاتر را برایش فراهم سازند.
بدین ترتیب با اتمام تحصیلات ابتدائی به شهر جهرم رفت و تحصیلات خود را در ان شهر ادامه داد.
🌷🌷🌷🌷
شهید علی محمد اسدی که مدتی حضور در جماران و زندگی در جوار حضرت امام خمینی ره را در کارنامه افتخار آمیز خود دارد،همزمان با حضور در جبهه، در چندین مرحله به نمایندگی از رزمندگان اسلام جهت دیدار وسر کشی از خانواده های معظم شهدا در استان ها و شهر های همجوار ماموریت میگیرد و او با عشق بخشی از عمر با برکتش را جهت خدمت به خانواده معظم شهدا اختصاص میدهد.
بسیار حضرت امام خمینی ره را دوست داشت و در پاسخ به این سوال که بهترین ایام عمرت چه زمانی بوده است؟ بیان کرده بود پاسداری از بیت شریف امام خمینی ره.
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
🕊باشهداتاشهادت🕊
@bashohadatashahadattt
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
❣خاطره ای از شهید علی محمد اسدی
🥀🕊جناب اقای حجت الاسلام برهان باقری روایت میکند:
زمستان سال ۶۰ بود که از مشهد به روستا آمدم شنیدم که علی محمد هم از جماران برگشته و قرار است فردا به ماموریت برود. شب که شد برای دیدنشان به منزلشان رفتم.
کنار هم نشستیم وشروع کردیم به صحبت کردن
شیرینی را که به عنوان سوغاتی آورده بود تعارف کرد که بردارم من هم برداشتم و گفتم ان شاالله شیرینی عروسی ات...🥯🍰
تا این حرف را زدم برگشت و با لبخند همیشگی گفت عروسی من توی این دنیا نیست🥺
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
🕊باشهدا تاشهادت 🕊
@bashohadatashahadattt
❣🌷🕊❣🌷🕊