eitaa logo
داداش شهیدم ابراهیم هادی
359 دنبال‌کننده
22.5هزار عکس
15.3هزار ویدیو
76 فایل
اللهم الرزقنا توفیق الشهادة في سبیلک @zolfaqar4
مشاهده در ایتا
دانلود
حول یڪ محور بروید یڪ مثال نظامی هم میزد میگفت: ببینید! شبها ڪه می رویم رزم شبانه ‌یک بلدچی جلوی ستون است ‌فقط او راه را می شناسد مابقی افراد حتی فرمانده، ‌پشت سر اوست.. این بلدچی راه را رفته و برگشته اگر تندتر از او حرڪت ڪنیم ‌روی مین می‌رویم! اگر هم عقب تر بمانیم، ‌یا اسیر میشویم یا ڪشته .. ما الان در کشورمان یڪ ‌بلدچی داریم ڪه همه باید ‌پشت سر او باشند! او ڪسی نیست جز رهبر ما ... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
حاج قاسم خطاب به علما ومراجع: برخی خنّاسان سعی دارند که مراجع وعلماء را به سکوت بکشانند. من حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای را خیلی مظلوم وتنها می‌بینم؛ او نیازمند همراهی و کمک شماست و شما حضرات‌معظّم با بیانتان و دیدارهایتان و حمایت‌هایتان می‌بایست جامعه را جهت دهید... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ https://eitaa.com/bashohadatashahadattt
3.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚨 |🔴حمله هوایی آمریکا به مقر حشد الشعبی در عراق 🚫تعدادی شهید و زخمی در نتیجه حمله به مقر حشد الشعبی گزارش شده است
✍ .با اتوبوس راهی تهران بودیم بیشتر مسافرین نظامی بودند راننده به محض خروج از شهر صدای نوار ترانه را زیاد کرد. ابراهیم چند بار ذکر صلوات داد. بعد هم ساکت شد اما بسیار عصبانی بود. ذکر می گفت دستانش را به هم فشار می داد و چشمانش را می بست . حدس،زدم به خاطر نوار ترانه باشد. گفتم می خوای برم بهش بگم؟ گفت: قربونت برو بهش بگو خاموشش کنه. راننده گفت: نمیشه خوابم می بره. من عادت کردم و نمی تونم. برگشتم به ابراهیم مطلب را گفتم. فکری به ذهنش رسید از توی جیبش قرآن کوچکش را درآورد و با صدای زیبا شروع به قرائت آن کرد. همه محو صوت او شدند راننده هم چند دقیقه بعد نوار را خاموش کرد و مشغول شنیدن آیات الهی شد. برادر شهیدم ...🌷🕊 💚
🌷 پاسدار شهید اسماعیل فرجوانی ♦️ دومین شهید خانواده 🌷 تولد ۶ آبان ۱۳۴۱ اهواز 🌷 شهادت ۳ دی ۱۳۶۵ عملیات کربلای ۴ اروند رود جزیره سهیل عراق 🌷 سن موقع شهادت ۲۴ سال ✍ بخش‌هایی از وصیتنامه این شهید عزیز ✅ با سلام به كسانى كه این متن را مى‌خوانند و به تمامى امت قهرمان و مقاوم و شهید پرور ایران، امتى كه هیچ گاه امام خود را رها نكرده و در سخت‌ترین روزها و برهه‌ها با عزمى راسخ و ایمانى استوار با توكل به خدا و توسل بر ائمه اطهار(ع) اسلام عزیز را در این زمان سرافراز كردند. ✅ خواهران و برادران عزیز با شما هستم، با تمامى كسانى كه علیه ظلم شوریدند و اسلام را دوباره احیاء كردند. اخلاق اسلامى را در خود دوباره احیاء كنید و نگذارید كه این شرم و حیا از بین جوانان ما بیرون برود ✅ هوشیار باشید تا شیطان از راههاى مختلف در بین شما نفوذ نكند. ✅ اكنون كه مسئولیت خطیر نابودى دشمن و كافرین در تمام جهان به دوش ما افتاده و با شركت در دفاع مقدس در برابر هجوم صدام كافر و در برابر صهیونیسم بین الملل و آزادى قدس، خود را آماده كنیم ✅ از هیچ چیز واهمه نداشته باشید و از آینده نیز هراسى به دل راه مدهید كه وعده خدا حق است و پیروزى از آن اسلام عزیز است 🤲 هدیه به ارواح طیبه شهدا، امام شهدا و شهدایی که امروز سالگرد شهادتشان می‌باشد و این شهید عزیز فاتحه با صلوات 🤲 دعای این شهید عزیز بدرقه امروزتان ان شاء الله
3.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خیلی از ما آدمها نمک نشناسیم 👍👍👍👏👏👏
نکـته قابل توجـه به شـیعیان شــهادت نـه وفـات... آیا حضرت ام‌البنین علیهاالسلام همسرگرامی آقا امیرالمومنین علی علیه‌السلام به شهادت رسیده است!؟ حضرت ام‌البنین علیها‌السلام با فصاحت و بلاغتی که داشت در مقام افشاگری از ظلم و تعدی بنی امیه لعنة الله‌عليهم بر آمد و با اشعار جانسوز و بلیغ و عزارداری های مستمر مردم را متوجه ظلم و بی لیاقتی حکام وقت می‌نمود لذا حضرت ام‌البنين عليهاالسلام را با عسل زهرآگین مسموم و به شهادت رساندند. چنانکه مورخ نامی حاج شیخ علی فلسفی در کتاب زنان نابغه و جناب عبدالعظیم بحرانی در کتاب ام‌البنین عليهاالسلام نگاشته اند که بنی‌امیه لعنةالله‌عليهم ، همسر أمیرالمؤمنین امام على عليه‌السلام حضرت ام‌البنین علیهاالسلام را مسموم و به قتل رساندند. وقایع‌الشیعه، وقایع سیزدهم جمادی‌الثانی،ص۸۵ شهادت حضرت ام‌البنین علیهاالسلام تسلیت باد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
●ﺁﺧﺮﻳﻦ ﺑﺎﺭﻱ محمداسلامی نسب ديدم, از چهره‌اش پيدا بود كه حرفهاي زيادي دارد. بعد از نماز در گوشه‌اي نشستم و او شروع به صحبت كرد: «حاج حميد! به زودي عملياتي در پيش داريم. مي‌دانم كه ديگر بر نمي‌گردم. گفتم: «محمد جان! خاك خونين جبهه و بچه‌هاي بسيج به تو عادت كرده‌اند. انشاء الله به سلامت بر مي‌گردي.» اين جمله را در حالي گفتم كه خود نيز مي‌دانستم اين كبوتر هم پريدني است. ● ادامه داد: «حاج آقا من هيچ وقت دلم نمي‌خواست خانه‌اي داشته باشم، اما به خاطر خانواده، مجبور شدم ساختماني بسازم. حال شما دعا كن تا من وارد اين خانه نشوم.» از اين حر ف دلم گرفت اما هيچ نگفتم چند روز بعد استاد كار منزل «محمد» نزد من آمد و گفت: « به آقاي اسلامي نسب بگوئيد ساختمانشان آماده است. ○هنوز بنا، پيچ كوچه را طي نكرده بود كه زنگ منزل دوباره به صدا در آمد و پيكي سفر جاودانه محمد را خبر داد. آن روز دعايي را كه درخواست نكرده بودم، مستجاب مي‌ديدم و محمد را بر بال ملائك .. 🌷 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃