eitaa logo
داداش شهیدم ابراهیم هادی
386 دنبال‌کننده
19.5هزار عکس
12.3هزار ویدیو
38 فایل
اللهم الرزقنا توفیق الشهادة في سبیلک @zolfaqar4
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنرانی شهید حاج قاسم سلیمانی بعد از عملیات کربلای پنج: تقریبا 60 درصد فرماندهان لشکر 41 ثارالله به شهادت رسیدند از جمله شهید حاج یونس زنگی آبادی شهید قاسم میرحسینی شهید حاج علی محمدی و ... ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
🌷 دکتر از روند جنگ خیلی رنج می‌برد. یک‌بار جلسه‌ای با بنی‌صدر داشت. جلسه خصوصی بود. وقتی برگشت، می‌توانستی رنج را از چهره‌اش بخوانی. گفتم: چی شده دکتر؟ جوابم را نداد. ساکت بود تا این‌که گفت: فقط به فکر خودشون هستن که حرف‌شونو به کرسی بشونن، هرچی می‌گم باید به فکر جوون‌ها و گل‌های مردم باشیم که پرپر نشن، هرچی می‌گم این‌ها سرمایه‌های این سرزمین هستن، اصلا گوش نمی‌کنن، یه گوش‌شون دره و یه گوش‌شون دروازه! از غصه‌ی دکتر گریه‌ام گرفته بود. یک بار دیگر هم که تلفنی با فرمانده لشکر ۹۲ زرهی، سرهنگ قاسمی، حرف می‌زد، می‌گفت: آرپی‌جی می‌خوام. سرهنگ می‌گفت: نمی‌تونم بدم. دکتر گفت: چرا؟ سرهنگ گفت: دستور ندارم. دکتر گفت: از کی دستور ندارین؟ گفت: از فرمانده‌ی کل قوا، از بنی‌صدر. باید اون بگه یا لااقل دستورشو کتبی به من بده. دکتر گفت: آخه عزیز من، الآن اون کجاست که من برم گیرش بیارم، بیاد به شما دستورشو بده؟ گفت: این مشکل من نیست، مشکل شماست. دکتر گفت: جنگ که این حرف‌ها رو نداره. گفت: نمی‌تونم، اصرار نکنین لطفا. دکتر به گوشی خیره شد، نفس آرامی کشید و با آرامش آن را سر جایش گذاشت و قبل از این‌که کسی حرفی بزند، گفت: مستحق اعدامه. وقتی این حرف را می‌زد، صورتش سرخ شده بود. به نقل از محسن الله‌داد، کتاب ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
کنارش ایستاده بودم، شنیدم که می‌گفت: «صلی‌الله‌علیک‌یا‌صاحب‌الزمان» بهش گفتم: «چرا الان به امام‌ زمان سلام دادی..؟!» گفت: «شاید‌ این وزش‌ِ باد‌ و‌ نسیم‌ سلام منو به امام ‌زمانم برساند!» ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ╭┅───────
🌱قسمتی از وصیتنامه شهید: جبهه دانشگاه انسان‌سازی است و انسان هنگامی‌که وارد جبهه می‌شود، از دنیای مادی بریده و وارد یک دنیای معنوی دیگر می‌گردد. سنگر شهیدان عزیز را خالی نگذارید و همانند علی‌اکبر مدافع اسلام باشید ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔼 رزمنده جانباز سید محمد موسوی از رزمندگان گردان حضرت امام سجاد علیه السلام عملیات بیت‌المقدس دو منطقه عملیاتی ماووت سال ۱۳۶۶ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
سه روز از عاشورا گذشته. شاهرخ خیلی جدی تصمیم گرفته بود. کار در کاباره را رها کرد. عصر بود که آمد خانه. بی مقدمه گفت: پاشین! پاشین وسایلتون رو جمع کنید می خوایم بریم مشهد! مادر با تعجب پرسید: مشهد! جدی می گی! گفت: آره بابا، بلیط گرفتم. دو ساعت دیگه باید حرکت کنیم. باور کردنی نبود. دو ساعت بعد داخل اتوبوس بودیم. در راه مشهد. مادر خیلی خوشحال بود. خیلی شاهرخ را دعا کرد. چند سالی بود که مشهد نرفته بودیم. فردا صبح رسیدیم مشهد. مستقیم رفتیم حرم. شاهرخ سریع رفت جلو، با آن هیکل همه را کنار زد و خودش را چسباند به ضریح! بعد هم آمد عقب و یک پیرمرد را که نمی توانست جلو برود را بلند کرد و آورد جلوی ضریح. عصرهمان روز از مسافرخانه حرکت کردم به سوی حرم. شاهرخ زودتر از من رفته بود. می خواستم وارد صحن اسماعیل طلائی شوم. یکدفعه دیدم کنار درب ورودی شاهرخ روی زمین نشسته . رو به سمت گنبد. آهسته رفتم و پشت سرش نشستم. شانه هایش مرتب تکان می خورد. حال خوشی پیدا کرده بود. خیره شده بود به گنبد و داشت با آقا حرف می زد. مرتب می گفت: خدا، من بد کردم. من غلط کردم، اما می خوام توبه کنم.خدایا منو ببخش! یا امام رضا(ع) به دادم برس. من عمرم رو تباه کردم. اشک از چشمان من هم جاری شد. شاهرخ یک ساعتی به همین حالت بود. توی حال خودش بود و با آقا حرف می زد.دو روز بعد برگشتیم تهران، شاهرخ در مشهد واقعاً توبه کرد. همه خلافکاری های گذشته را رها کرد. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
📣 ☑️ اطلاعیه‌ دوم وزارت اطلاعات در خصوص فاجعه‌ تروریستی کرمان 🔻وزارت اطلاعات: هویت یک انتحاری کرمان «بوزروف» اسراییلی، تبعه تاجیکستان است/ هدف اصلی انفجار مزار سردار شهید سلیمانی بوده‌است. 🔹بر اساس نتایج حاصله تاکنون، طراح و پشتیبانِ اصلی عملیات جنایت‌کارانه‌ی مورد بحث، فردی تاجیکستانی به نام مستعار«عبدالله تاجیکی» بوده است. این تروریست مزدور در تاریخ ۲۸آذرماه گذشته همراه با یک زن و یک کودک «برای تأمین پوشش»، به‌صورت غیرمجاز و توسط قاچاق‌برهای محلی، از مرزهای جنوب شرقی وارد کشور شده، به استان کرمان منتقل و در خانه‌ای اجاره‌ای در حومه‌ی شهر کرمان مستقر می‌شود. وی علاوه بر هدایت عملیات، در کار تولید بمب‌های دست ساز نیز تخصص دارد. 🔹لذا پس از ترکیب اجزای منقطع و متعدد انفجاری و الکتریکی و تولید بمب‌ها، نهایتاً دو روز پیش از وقوع فاجعه‌ی غمبار مورد بحث، از کشور خارج شده است. هویت یکی از تروریست‌های انتحاری به‌صورت کامل احراز شد. وی بازیروف «بوزروف» اسراییلی فرزند امان الله، ۲۴ ساله و تبعه‌ی کشور تاجیکستان بوده است. نام‌برده از طریق سکوی تلگرام با فرقه‌ی آمریکا ساخته‌ی داعش آشنا شده، سپس جذب آن می‌گردد. 🔹این انتحاریِ معدوم در ماه‌های اخیر به شهر وان ترکیه عزیمت و پس از آن با عبور از ایران با کمک قاچاق‌برهای مستقر در مرزهای غربی و شرقی کشور، به افغانستان عزیمت نموده است. در آن‌جا به اردوگاه گروهک تروریستی داعش در استان بدخشان رفته، مدتی به آموختن تعالیم انحرافی و تکفیری داعش و دریافت آموزش‌های مختلف عملیاتی و تروریستی پرداخته و پس از چند ماه به ایران اعزام می‌شود. 🔹این تروریست توسط قاچاق‌برهای محلی، از مرز جالقِ کلّه‌گانِ شهرستان سراوان وارد کشور شده و پس از طی شهرهای خاش، ایرانشهر و جیرفت، نهایتاً در کرمان به همان اقامتگاه پیشگفته مراجعه و به تروریست مورد اشاره‌ی قبلی می‌پیوندد. در مورد هویت تروریست انتحاری دوم، سرنخ‌های قابل توجهی به‌دست آمده که پس از حصول مشخصات کامل وی، اعلام خواهد شد. 🔹در روز حادثه، تروریست‌ها در ساعات۱۳:۰۳ و ۱۳:۱۴دقیقه و بطور جداگانه، از خانه‌ی تیمی خارج و به‌سوی گلزار شهدای کرمان حرکت می‌کنند. هدف اصلی برای انفجار، مزار سردار بزرگ مبارزه با تروریسم داعشی، سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی بوده است. 🔹اما تروریست‌ها با مشاهده‌ی تدابیر شدید و چند لایه‌ی حفاظتی و استقرار تجهیزات و نیروهای امنیتی و انتظامی، تصمیم می‌گیرند سناریو شیطانی خود را در نقاطی نسبتاً دور از گلزار شهدا، در محیط خارج از مدارهای حفاظتی و نرسیده به گیت‌های بازرسی عملی سازند. به‌این ترتیب تروریست اول در ساعت ۱۴:۵۵دقیقه در فاصله‌ی ۷۰۰متری از گلزار شهدای کرمان و تروریست دوم در ساعت ۱۵:۱۵ دقیقه و در فاصله‌ی هزار متری از مزار شهدا، جلیقه های انتحاری خود را منفجر می‌نمایند. 🔹همچنان‌ که در اطلاعیه‌ی اول این وزارت‌خانه اشاره شد، عملیات شناسایی و ردیابی تروریست‌ها، عناصر پشتیبان و مرتبطین داخلی و خارجی آن‌ها، بلافاصله پس از وقوع آن فاجعه آغاز شد. اولین عملیات دستگیری عوامل پشتیبان تروریست‌ها در غروب روز حادثه انجام شد. 🔹صبح روز بعد هویت تاجیکستانی یکی از تروریست‌ها شناسایی و خانه‌ی تیمی جنایت‌کاران داعشی کشف و ۲عنصر پشتیبان دیگر آن‌ها بازداشت شدند.
✨سلام و درود خدا به روح پاک همه شهدا 🕊🌺 مخصوصا شهدای تروریستی گلزار شهدای کرمان🌸 هدیه به روح مطهرشان 5صلوات محمدی🌹🌹🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کربلا در آغاز ماه رجب نورباران شد 🌺 کربلا غرق نور و شادی شده است و خادمان حرم‌های مطهر امام حسین و حضرت عباس علیه‌السلام در روز میلاد امام محمد باقر علیه‌السلام با شاخه گل‌های طبیعی به استقبال زائران می‌روند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🕊 تلاوت آیات‌ قرآن ڪریم ؛ ۩ بــِہ نـیّـت‌ برادرشھیدابراهیم‌هادے ♥️🌿' 📚 •﴿رفیق‌شھیدم‌ابراهیم‌هادے‌‌﴾•
سر جلسه ، وقت نماز که می‌شد، تعطیل می کرد تا بعد نماز داشتیم می رفتیم اهواز اذان می گفتند گفت:( نماز اول وقت رو بخونیم .) کنار جاده را آب گرفته بود. رفتیم جلوتر؛ آب بود آنقدر رفتیم ، تا موقع نماز اول وقت گذشت خندید گفت: (اومدیم ادای مؤمن هارو در بیاریم نشد ... 🌹🍃🌹🍃
سه روز از عاشورا گذشته. شاهرخ خیلی جدی تصمیم گرفته بود. کار در کاباره را رها کرد. عصر بود که آمد خانه. بی مقدمه گفت: پاشین! پاشین وسایلتون رو جمع کنید می خوایم بریم مشهد! مادر با تعجب پرسید: مشهد! جدی می گی! گفت: آره بابا، بلیط گرفتم. دو ساعت دیگه باید حرکت کنیم. باور کردنی نبود. دو ساعت بعد داخل اتوبوس بودیم. در راه مشهد. مادر خیلی خوشحال بود. خیلی شاهرخ را دعا کرد. چند سالی بود که مشهد نرفته بودیم. فردا صبح رسیدیم مشهد. مستقیم رفتیم حرم. شاهرخ سریع رفت جلو، با آن هیکل همه را کنار زد و خودش را چسباند به ضریح! بعد هم آمد عقب و یک پیرمرد را که نمی توانست جلو برود را بلند کرد و آورد جلوی ضریح. عصرهمان روز از مسافرخانه حرکت کردم به سوی حرم. شاهرخ زودتر از من رفته بود. می خواستم وارد صحن اسماعیل طلائی شوم. یکدفعه دیدم کنار درب ورودی شاهرخ روی زمین نشسته . رو به سمت گنبد. آهسته رفتم و پشت سرش نشستم. شانه هایش مرتب تکان می خورد. حال خوشی پیدا کرده بود. خیره شده بود به گنبد و داشت با آقا حرف می زد. مرتب می گفت: خدا، من بد کردم. من غلط کردم، اما می خوام توبه کنم.خدایا منو ببخش! یا امام رضا(ع) به دادم برس. من عمرم رو تباه کردم. اشک از چشمان من هم جاری شد. شاهرخ یک ساعتی به همین حالت بود. توی حال خودش بود و با آقا حرف می زد.دو روز بعد برگشتیم تهران، شاهرخ در مشهد واقعاً توبه کرد. همه خلافکاری های گذشته را رها کرد. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹🍃🌹🍃