eitaa logo
داداش شهیدم ابراهیم هادی
361 دنبال‌کننده
22.5هزار عکس
15.3هزار ویدیو
76 فایل
اللهم الرزقنا توفیق الشهادة في سبیلک @zolfaqar4
مشاهده در ایتا
دانلود
📢 با حکم حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، محمد مخبر مشاور و دستیار رهبری شد 🔹حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در حکمی آقای دکتر محمد مخبر را به عنوان مشاور و دستیار رهبری منصوب و وظیفه ایشان را امتداد سیاست مدبرانه دولت شهید رئیسی برای شناسائی و بکارگیری نیروهای جوان و نخبه جهت کمک به دستگاههای مختلف، تعیین کردند. ✍ متن حکم رهبر انقلاب به این شرح است: ✏️ بسم الله الرحمن الرحيم جناب آقای دکتر محمد مخبر دام توفیقه با عنایت به خدمات متعهدانه و تأثیرگذار جناب‌عالی در عرصه‌های مدیریتی و اقتصادی بویژه در دولت شهید رئیسی، و سیاست درست و مدبرانه‌ی بکارگیری نخبگان و جوانان پرانگیزه و تلاشگر در اجرای طرحهای گوناگون، شما را به عنوان مشاور و دستیار رهبری منصوب میکنم. انتظار میرود در امتداد سیاست مزبور، شناسائی نیروهای جوان و همکاری با آنان را با برنامه‌ریزی منطقی، پی گرفته و در کمک به دستگاههای دولتی و غیره از آن بهره‌برداری نمائید. توفیقات شما را از خداوند متعال مسألت میکنم. سیدعلی خامنه‌ای ۲ مهر ۱۴۰۳
1.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💌 🌷شهید محسن حججی: بداخلاق بودنو که همه بلدن، اگه زرنگی تو هر شرایط خوش اخلاقیت رو حفظ کن.
2.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهید حسین ولایتی از شهدای حادثه تروریستی اهواز شهادتش را در پیاده‌روی اربعین از امام حسین (ع) گرفت: ان شاءالله سالی دیگه عکس ما رو بگیرن و بگن به یاد حسین ولایتی... وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ 🇮🇷
5.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛑🎥 خاطره آهنگران از دفاع مقدس و شوخی جالب رهبر انقلاب با او
💌 🌷شهید یزدان یوسفی پورکرویی: من چند روزى نزد شما بودم و مى‌روم و شما هم مى‌روید؛ ولى به چه صورت؟ واى بر شما اگر غفلت کنید! من مى‌روم و در خانه‌ی قبر تنها هستم و شما هم همین طور! اگر غفلت کنید و فرزند حسین بن علی(ع) را تنها بگذارید، چه کسى از شما حمایت و دست من و شما را خواهد گرفت؟ حال بیایید این چند روز را که در دنیاى خاکى هستیم با سعادت زندگی کنیم و با سعادت بمیریم. در دلتنگیهایتان به قرآن پناه ببرید ‌
19.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هرچه را دوست بداری مثل همان خواهی شد تو هم مثل عباس شدی . . . 🌷شهید محمود نریمانی🌷
4.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ساعت به وقت عاشقی💚 سلام آقای مهربانم:)♥″• چشم دلم به سمت حرم باز می‌شود با یک سلام روز من آغاز می‌شود پر می‌کشد دلم به هوای طواف تو وقتی که لحظه لحظه پرواز می‌شود 🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
شهید یدالله سلیمانی از سرداران از شهدای شاخص هستند درسال 1359عازم جبهه شدو در لشکر 41ثارالله حضور فعال ودلیرانه داشتند سرانجام در عملیات کربلای 5به درجه رفیع شهادت رسیدند خانواده این شهید بزرگوار در شهرک الغدیر ساکن هستند رسانه الغدیر👇👇 https://eitaa.com/resanehmohaleh
پارت اول 👇👇 خلاصه ای از زندگینامه شهید یدالله سلیمانی در سال ۱۳۳۵ در خانواده ای مذهبی و عشایر دیده به جهان گشود . همزمان با رسیدن سن مدرسه ، والدین او را برای تحصیل به منزل یکی از نزدیکان در روستای قنات ملک فرستادند .مدت سه سال با همه سختیها درس خواند ؛ اما به دلیل مشکلات زندگی عشایری و اطاعت پذیری از والدین و کمک به آنها کار کردن را بر درس خواندن ترجیح داد و تا سن پانزده سالگی بعنوان کمک کار والدین ، زندگی سخت عشایری را سپری کرد که در این مدت درسها و تجربه های فراوانی آموخت. بدلیل درآمد کم والدین او را جهت کار و کسب درآمد به شهر کرمان فرستادند پس از سه سال کار کردن در رستوران به خدمت سربازی در پادگان سر آسیاب کرمان مشغول شد . پس از چهل روز بدلیل نقص انگشت دست از خدمت سربازی معاف شد و دوباره در همان رستوران مشغول به کار شد . در کنار آن شغل به باشگاه ورزشی نیز می رفت ؛ آمادگی جسمانی خوبی پیدا کرده بود . همزمان با شروع تظاهرات انقلاب به جمع تظاهرات کنندگان شهر کرمان در آمد و با شرکت در مبارزات و نشر اطلاعیه های حضرت امام خمینی ( رحمه الله تعالی علیه ) و شرکت در مبارزات ضد حکومت ستم شاهی از جمله حادثه آتش کشیدن مسجد جامع کرمان و آتش کشیدن سینماها و مغازه های مشروب فروشی توسط مزدوران حکومت پهلوی مورد تعقیب قرار گرفت و پس از آن مدتی به شیراز و از آنجا به بندر عباس رفتند و تظاهرات و نشر اطلاعیه های حضرت امام خمینی ( رحمه الله تعالى علیه ) را ادامه داد و مجددا در بندرعباس توسط نیروهای رژیم شناسایی میشود . از آنجا به کهنوج که منزل عشایری والدینش بود میآید در کهنوج نیز با طرفداران شاه در گیر می شود و بعد از مدتی دوباره به کرمان باز میگردد و به مبارزات خود ادامه می دهد تا اینکه با پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل سپاه پاسداران جزء اولین کسانی بود که در صف پاسداران نظام اسلامی در می آید . پس از آن ازدواج کرده و به مدت ۵ سال زندگی مشترک داشته که حاصل آن سه فرزند به نامهای محمد ، احمد و سمیه است . و با شروع جنگ تحمیلی جزء اولین نیروهای اعزامی از شهر کرمان بود شش ماه در کردستان با گروهک های ضد انقلاب در آن منطقه به مبارزه پرداخت و با شروع جنگ در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ عازم جبهه های جنگ گردید و در کلیه عملیاتهای لشکر ۴۱ ثار الله حضور فعال و دلیرانه داشت . سراپا خود و زندگیش را وقف جبهه و جنگ فرمانبرداری از فرمان ولایت حضرت امام خمینی ( رحمه الله تعالى عليه ( کرده بود و خانواده اش را را به خدا سپرده بود . و در این مدت چند بار مجروح شدند و سرانجام در عملیات سرنوشت ساز کربلای ۵ در منطقه شلمچه در تاریخ ۱۳۶۵/۱۰/۲۰ به درجهٔ عظمای شهادت نایل گردید . رسانه الغدیر👇👇 https://eitaa.com/resanehmohaleh
🕊ویژگی های بارز شهید یدالله سلیمانی شهید اولین کسی بود که در نمازخانه گردان وارد می شد و آخرین کسی بود که از آن خارج می شد . به جرأت می توان گفت که نماز شب شهید هیچگاه ترک نشد . در نیمه های شب قرآن تنها همنشین و ندیم تنهایی اش .بود به مستحبّات و تعقیبات نمازش خيلى بهاء میداد عشق و محبت زیاد به اهل بیت از ویژگیهای بارز او بود . زیارت عاشورا ، دعای توسل و دعای کمیل را همیشه می.خواند کسی بود که با عملش به همه می فهماند که این کار خیلی مهم است و در جبهه عمل ، همه را به سوی کارهای خیر و سعادت حرکت می.داد در ظاهر انسانی بسیار متین و آرام با صعه صدر زیاد بود اما در عمل بسیار قاطع و محکم با مسائل برخورد می کرد . وظایف و مأموریت هایش را به بهترین نحو انجام می داد . نیروهایی که او ، مسئول آنها بود بهترین نیروها در همه ابعاد عقیدتی ، آمادگی ، رزمی و آموزشی بودند . در پیگیری امور و امر آموزش نیروها ، بسیار قانونمند و جدی بود مسئولیتی را می پذیرفت که بیشتر به آن نیاز و مهمتر بود . پارت دوم👆👆
خاک های نرم کوشک زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی آن شب به یادماندنی یک روز انگار ناچاری و درماندگی مرا کشاند بهشت امام رضا (سلام الله عليه). رفتم سرخاک شهید برونسی نشستم همین جور به واگویه و درد و دل کردن گفتم:« شما رفتی و من و با این بچه ها و با یک کوه مشکلات تنها گذاشتی بیشتر از همه همین قرضها اذیتم می کند.» آهی کشیدم و با یک دنیا امید و آرزو ادامه دادم: «اگه می شد یک طوری از این قرض ها راحت بشم، خیلی خوب بود.»..... باهاش زیاد حرف زدم فقط هم می خواستم سببی جور شود که از دین این قرض ها خلاص شوم آن روز کلی سرخاک عبدالحسین گریه کردم وقتی می خواستم ،بیایم، آرامش عجیبی به ام دست داده بود. هفته بعد تو ایام عید " ۱ ، با بچه ها نشسته بودم ،خانه، زنگ زدند دستپاچه گفتم:« دور و بر خونه رو جمع و جور کنید، حتماً مهمونه.» حسن رفت در را باز کند وقتی برگشت حال و هوایش از این رو به آن رو شده بود معلوم بود حسابی دست و پایش را گم کرده است با من و من گفت: «آقا... آقا!» مات و مبهوت مانده بودم. فکر می کردم حتماً اتفاقی افتاده زود رفتم بیرون، از چیزی که دیدم، هیجانم بیشتر شد و کمتر نه باورم نمی شد که مقام معظم رهبری از در حیاط تشریف آورده اند تو، خیلی گرم و مهربان سلام کردند با لکنت زبان جواب دادم. از جلوی در رفتم کنار و با هیجانی که نمی توانم وصفش کنم تعارف کردم بفرمایند تو. پاورقی ۱ عید سال هزار و سیصد و هفتادو پنج 🌹🍃🌹🍃
خاک های نرم کوشک زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی آن شب به یادماندنی خودشان با چند نفر دیگر تشریف آوردند داخل، بقیه ی ،محافظ ها تو حیاط و بیرون خانه ماندند. این که رهبر انقلاب بدون اطلاع قبلی و بدون هیچ تشریفاتی آمدند، برای همه ی ما غیر منتظره بود، غیر منتظره و باور نکردنی نزدیک یک ساعت از محضرشان استفاده کردیم. آن شب ایشان از یکی از خاطراتی که از شهید برونسی داشتند صحبت کردند برامان ۱ ". بچه ها غرق گوش دادن و غرق لذت شده بودند. آقا حال هر کدامشان را جداگانه پرسیدند و به هر ،کدام جدا جدا فرمایشاتی داشتند. به جرأت می توانم بگویم تو آن لحظه ها بچه ها نه تنها احساس یتیمی نمی کردند بلکه از حضور پدری مهربان شاد و دلگرم بودند. در آن شب به یاد ماندنی، لابلای حرف ها اتفاقاً صحبت از مشکلات ما شد و اتفاقاً هم به دل من افتاد و قضیه ی قرض ها را خدمت مقام معظم رهبری گفتم، راحت تر و زودتر از آن که فکرش را می کردم خیلی زود مسأله شان حل شد. پاورقی ۱- همان خاطره ی رفتن شهید برونسی به زاهدان در دوران تبعید ایشان 🌹🍃🌹🍃