🔰 #سرخط_دیدار | مروری بر بیانات رهبر انقلاب در دیدار کارآفرینان، تولیدکنندگان و دانش بنیانها. ۱۴۰۱/۱۱/۱۰
💎برای من روشن است که استعداد کشور خیلی بالا است و ما:
♦️هم در زمینهی منابع خدادادِ طبیعی یک کشور فوقالعادهای هستیم،
♦️هم از لحاظ مسائل جغرافیایی و موقعیّت جغرافیاییِ بینالمللی و سیاسی یک کشور برجسته و استثنائی هستیم،
♦️هم از لحاظ نیروی انسانی.
💠نکاتی در مورد رشد کشور
👈ما احتیاج داریم به رشد سریع و مستمر؛ علّت هم این است که عقبافتادگی داریم.
🚧ما در دههی ۹۰ به دلایل مختلف یک عقبماندگی و بهاصطلاح تعطیل نسبی مسائل اقتصادی داشتیم.
✔️جبران این عقبماندگی طبعاً محتاج یک رشد مستمرّ پیدرپی اقتصادی است در میانمدّت.
📌برای همین است که ما در برنامهی هفتم توسعه، اولویّت اصلیِ برنامه را گذاشتیم پیشرفت اقتصادی توأم با عدالت.
🔺و رشد اقتصادی را متوسّط هشت درصد در سیاستهای برنامهی هفتم قرار دادیم
↙️ما به این رشد احتیاج داریم؛ چرا؟
به این چهار دلیل:
1️⃣ علاج مشکل معیشت مردمی و رفاه خانوار
2️⃣ ارتقای جایگاه ایران در اقتصاد منطقه و جهان
3️⃣ ایجاد شغل برای نیروی انسانیِ جوانِ متخصّص
4️⃣ ممکن است فردا اینهمه جوان نداشته باشیم؛ ما باید کشور را برای آن روز ثروتمند کنیم.
🏷الزامات رشد کشور
📍بعضی از این الزامات، متوجّه دستگاههای حکومتی است که آنها موظّفند و باید دنبال کنند؛
📍بعضی متوجّهِ خود فعّالانِ اقتصادی است؛
📍بعضی متوجّه آحاد مردم است.
✅دو رکن اساسی:
🔸 افزایش سرمایهگذاری برای تولید
🔸ارتقای بهرهوری
❇️الزامات دیگر:
1️⃣ چشمانداز راهبردی دستگاههای اجرائیِ حکومتی برای مسائل اقتصادی
2️⃣ حمایت دستگاههای اجرائی از توسعهی بنگاههای خصوصی
3️⃣ پیشرفت دانش و فنّاوری
4️⃣ افزایش بهرهوری
5️⃣ رقابتپذیر کردن کالا و خدمات
👌اگر چنانچه ما محصولمان را رقابتپذیر کنیم، یعنی هم کیفیّت بالا برود، هم قیمت پایین بیاید، تحریم دیگر اثر نمیکند.
6️⃣ یکی از مهمترین الزامات: بهبودِ فضای کسب و کار [از طریق:]
📌علاج تصمیمگیریهای متناقض
📌علاج تغییرات مکرّر قوانین و مقرّرات
📌مقرّراتزدایی و علاجِ راهِ دراز و پُرپیچوخم فرایندهای اداری
📌برداشته شدن مداخلههای سلیقهای از سوی نهادهای نظارتی و غیرنظارتی
📌تأمین مالی برای فعّالیّتهای بخش خصوصی
7️⃣مسئلهی انضباط مالی در بودجه
8️⃣رفع مداخلات دولتی در مالکیّت و مدیریّت بنگاههای اقتصادی
9️⃣رقابت نکردن دستگاههای دولتی با بخش خصوصی
🏷چند تذکر کوتاه
⭕️بنگاههای اقتصادی میان خود عرصهی رقابت را از حوزهی همکاری جدا کنند.
⭕️شرکتهای کوچک و متوسّط، نقش زیادی در ایجاد اشتغال و در ایجاد ارزش افزوده برای کالاها دارند.
🔺دستگاههای دولتی به اینها توجّه کنند،
🔺بنگاههای بزرگ در زنجیرهی تولید خودشان با اینها همکاری کنند و اینها را توسعه بدهند و به آنها کمک کنند.
⭕️تعاونیهای تولید میتواند یکی از گرهگشاترین کارها برای ایجاد اشتغال باشد؛
🔺بخصوص برای ایجاد عدالت اقتصادی در مجموعهی کشور.
❇️من این را گواهی میدهم، شهادت میدهم که مسئولین محترم دولتی با همهی وجود دارند کار میکنند؛
👈منتها جهتگیریها را مراقبت کنند و کار را جوری انجام بدهند که انشاءالله نتایج مطلوبی داشته باشد.
🍀از خداوند متعال توفیق همهی شما را خواستاریم و لطف و رحمت الهی را به روح مطهّر امام و به ارواح مطهّر شهدای عزیز مسئلت میکنیم.
✅تکاوران جنگ نرم ✅
🌷قبل از شهادت حمیدرضا خواب دیدم که داخل باغی هستم. مرا صدا زد که «مادر بیا.» به اتفاق او داخل باغی شدیم.
🌷آنجا افرادی با لباسهای سبز و صورتهای نورانی حضور داشتند. دورتادور باغ را گلهای محمدی و گلهای سفید پر کرده بود. همه به حمیدرضا سلام میکردند.
🌷به وسط باغ که رسیدیم، شتری آمد و حمیدرضا سوارش شد. یک شال سبز به دور گردن حیوان انداخت و شتر پرواز کرد و رفت. من که تعجب کرده بودم، گفتم: «شتر که پرواز نمیکند! حمیدرضا کجا میروی؟» گفت: «بعدا میفهمی.»
چند روز بعد معنی پروازش را فهمیدم.
"#شهیدسیدحمیدرضا_شمسحجتی"
✍ راوی: مادر شهید
╭─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸 ┅─╮
🕊باشهداتاشهادت🕊
@bashohadatashahadattt
╰─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸 ┅─╯
#پیام_شهدا
این دنیا محل گذر است، همه باید برویم و چه بهتر با دستی پر و با مرگی پر سعادت برویم. درخواست من از شما پدر و مادر عزیزم اینست که اگر خدا لطفی کرد و عنایت نمود و به شهادت رسیدم، شما اصلا نباید به خود ناراحتی راه دهید و باید صبر پیشه کنید چون شهیدان بگفته خدا در قرآن "نمردهاند بلکه زندهاند و نزد ما روزی میخورند" پس ناراحتی که ندارد هیچ، باید سربلند باشید که حداقل توانستید در راه خدا و برپایی دین او بنده حقیر را بدهید.
💟شهید مهدی امیرحسینی
🕊باشهداتاشهادت🕊
@bashohadatashahadattt
آیت الله بهجت (ره) :
تعجب است از کسی که برای خوابش که مدت کوتاهیست جای نرم تهیه میکند
اما برای آخرتش قدمی برنمیدارد.
#حکیمانه
🌻اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌻
🕊باشهداتاشهادت🕊
@bashohadatashahadattt
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⏯ #مـداحـی
نـمـیـدونـم دم آخـر ...😭😭
#شهید_آرمان_علی_وردی
🌹🍃🌹🍃
🕊باشهداتاشهادت🕊
@bashohadatashahadattt
🌹🕊
🍃گمانم وقتی مشهور شدی
که قصه ات به #سر رسید
دستمان را بگیــر #رفیق_شهیــدم
#شهید_محسن_حججی
🌹🍃🌹🍃
🕊باشهداتاشهادت🕊
@bashohadatashahadattt
10.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕊باشهداتاشهادت🕊
@bashohadatashahadattt
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عاشقتمهرچندکهبشممحکوم،
-عاشقتمایمقتدرِمظلوم...!"
#رهبرانه🌿
#امام_زمان
:
🕊باشهداتاشهادت🕊
@bashohadatashahadattt
15.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⏏️ آهنگ سوزناک سالهای جبهه و جنگ که خیلیها با آن اشک میریزند و یاد دوستان شهیدشان میافتند.
یاد روزهای یکرنگی و سادگی میافتند.
یاد سربندهای یازهرا و یاحسین میافتند.
یاد شبهای عملیات و لحظههای وداع میافتند.
⏏️ این کلیپ برای همه خاطرهانگیز و شنیدنی است؛ مخصوصاً برای آنها که آنروزها را لمس کردهاند..
❇️ یادباد آنروزگاران یادباد
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
:
🕊باشهداتاشهادت🕊
@bashohadatashahadattt
دانلود+دعای+توسل+علی+فانی.mp3
10.56M
🤲اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُکَ وَأَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ بِنَبِیِّکَ نَبِیِّ الرَّحْمَةِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّٰهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ، یَا أَبَا الْقاسِمِ، یَا رَسُولَ اللّٰهِ، یَا إِمامَ الرَّحْمَةِ، یَا سَیِّدَنا وَمَوْلَانَا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَیْ حَاجاتِنا، یَا وَجِیهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ
# صوت زیبای علی فانی
#دعای_توسل
#سه_شنبه_های_مهدوی
# اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🕊باشهداتاشهادت🕊
@bashohadatashahadattt
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
🌻#یوزارسیف
💥 #قسمت57
همانطور که مشغول اماده کردن پذیرایی بودم تا مامان بیاد وببرشان,گوشهام را تیز کردم ,صحبتهاشون پیرامون بازار و دزدی واتش سوزی راسته ی زرگری دور میزددر اخر هم حاج محمد از,عاقبت کار بهرام پرسید,انگار کل محله از وضعیت ما باخبر بودند ومن فکر میکردم کسی سراز کار ما درنیاورده...حاج محمد از همه چیز,حرف زد به جز یوزارسیف ,انگار صحبت درباره ی حاجی سبحانی منطقه ی ممنوعه بود که هیچ کدام ورود پیدا نمیکردند...
بیست دقیقه ای نشست وسپس بااجازه ای گفت واز جای برخواست,من متحیر از این زود رفتن حاج محمد ,زیر چشمی میپایدمش که متوجه اشاره نامحسوس او به پدرم شدم,انگار میخواست چیزی بگه که ما نباید میفهمیدیم....پدرم ارام از جای برخواست وبه حکم بدرقه حاج محمد را همراهی کرد...
وارد حیاط شدند,نگاه به مامان انداختم که مشغول جم وجور کردن میز ووسایل پذیرایی بود,اهسته خودم را به پشت پنجره که مشرف,به حیاط بود رساندم,بابا وحاج محمد سخت مشغول حرف زدن بودند وانگار حاج محمد میخواست چیزی,را به سختی,به بابا بقبولاند وبابا از پذیرش سر باز میزد ,حرف زدنشان به درازا کشید که حتی مامان هم متوجه دور کردن بابا شد ومن اشاره کردم که دارن صحبت میکنند,در اخر بابا سرش را پایین انداخت وانگار مجبور به پذیرش شده بود وحاج محمد دست کرد جیبش پاکتی نامه دراورد ارام داخل جیب کاپشن بابا که روی دوشش انداخته بود,چپاند وبلافاصله خدا حافظی کرد....
حس کنجکاوی ام قلقلکم میداد تا سراز کار حاج محمد وان نامه در بیاورم,بابا وارد هال شد وهمزمان من وارد اتاقم شدم.
باید یه جوریی میفهمیدم چی به چیه...بااخلاقی که از,بابا سعید سراغ داشتم محال بود بگه که حرفشان سر,چی,بود و...
پس خودم باید دست,به کار میشدم,هرچند که میدونستم کار درستی نیست,اما فکر میکردم یه چیزی هست که به منم مربوط میشه پس....
#ادامه دارد...
📝نویسنده: ط، حسینی
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷