#شهید احمد نیری دلیل رشد معنوی خود را اینطور برای دوستش تعریف می کند ...
یک روز با رفقای محل و بچههای مسجد رفته بودیم دماوند. شما توی آن سفر نبودید همه رفقا مشغول بازی و سرگرمی بودند. یکی از بزرگترها گفت: احمد آقا برو این کتری رو آب کن و بیار تا چای درست کنیم. بعد جایی رو نشان داد گفت اونجا رودخانه است برو اونجا آب بیار من هم راه افتادم. راه زیادی نبود از لابهلای بوتهها ودرختها به رودخانه نزدیک شدم تا چشمم به رودخانه افتاد یک دفعه سرم را پایین انداختم و همانجا نشستم! بدنم شروع به لرزیدن کرد نمیدانستم چه کار کنم! همان جا پشت بوتهها مخفی شدم. من میتوانستم به راحتی یک گناه بزرگ انجام دهم. در پشت آن بوتهها چندین دختر جوان مشغول شنا کردن بودند. من همان جا خدا را صدا کردم و گفتم: «خدایا کمکم کن الآن شیطان من را وسوسه میکند که من نگاه کنم هیچ کس هم متوجه نمیشود اما به خاطر تو از این گناه میگذرم.»
بعد کتری خالی را از آن جا برداشتم و از جای دیگر آب آوردم. بچهها مشغول بازی بودند. من هم شروع به آتش درست کردن بودم خیلی دود توی چشمانم رفت. اشک همینطور از چشمانم جاری بود. یادم افتاد که حاج آقا گفته بود: «هرکس برای خدا گریه کند خداوند او را خیلی دوست خواهد داشت.»
👇👇👇ادامه
@bashohadatazoohor
`من همینطور که اشک میریختم گفتم از این به بعد برای خدا گریه میکنم. حالم خیلی منقلب بود. از آن امتحان سختی که در کنار رودخانه برایم پیش آمده بود هنوز دگرگون بودم. همین طور که داشتم اشک میریختم و با خدا مناجات میکردم خیلی با توجه گفتم: «یاالله یا الله...» به محض این که این عبارت را تکرار کردم صدایی شنیدم ناخودآگاه از جایم بلند شدم. از سنگ ریزهها و تمام کوهها و درختها صدا میآمد. همه میگفتند: «سُبوحُ قدّوس رَبُنا و رب الملائکه والرُوح» (پاک و مطهر است پروردگار ما و پروردگار ملائکه و روح) وقتی این صدا را شنیدم ناباورانه به اطراف خودم نگاه کردم دیدم بچهها متوجه نشدند. من در آن غروب با بدنی که از وحشت میلرزید به اطراف میرفتم از همه ذرات عالم این صدا را میشنیدم!»
احمد بعد از آن کمی سکوت کرد. بعد با صدایی آرام ادامه داد: از آن موقع کم کم درهایی از عالم بالا به روی من باز شد! احمد بلند شد و گفت: «تا زندهام برای کسی این ماجرا را تعریف نکن.»
@bashohadatazoohor
⚜در ثواب هدیه صلوات به این شهید بزرگوار سهیم باشیم🤲
🇮🇷https://fatehe-online.ir/334143🌷
#لطفا فوروارد کنید#
🌻🌻«#شهید احمد علی نیری»🌻🌻
در یکی از متن های به جا مانده در دفتر خاطرات احمد آقا در مورد امام حسین(ع) آمده:
«روز اربعین وقتی به هیئت رفتم در خودم تاریکی می دیدم. مشاهده کردم قفسی در اطراف من ایجاد شده و زندانی شده ام!
اما وقتی سینه زنی و عزاداری آغاز شد مشاهده کردم که قفس از بین رفت.
این هم از کرامات مجلس سیدالشهداء(ع) است.»
@bashohadatazoohor
10.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آدرس مزار عارف شهید احمد علی نیری:
بهشت زهرا،قطعه۲۴_ردیف۲۶_شماره۳۲
@bashohadatazoohor
2.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شهید احمد علی نیری
❤️دوستان عزیز
با نشر مطالب ،در جهت معرفی این شهید عزیز ،در ثواب آن شریک باشید
ارسال مطالب بدون لینک کانال ،جایز نمی باشد. ☺️
@bashohadatazoohor
📔کتاب عارفانه📔
زندگینامه و خاطرات عارف #شهید احمد علی نیری
مولف / مترجم: گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی
ناشر: #شهید ابراهیم هادی
سال چاپ: 1399
@bashohadatazoohor
آنان که به من بدی کردند
مرا هشیار کردند ...
آنان که از من انتقاد کردند
به من راه و رسم زندگی آموختند ...
آنان که به من بی اعتنایی کردند
به من صبر وتحمل آموختند ...
آنان که به من خوبی کردند
به من مهر و وفا و دوستی آموختند ...
پس خدایا
به همه ی آنانی که باعث تعالی دنیوی واخروی من شدند ،خیر ونیکی دنیا وآخرت عطا بفرما 🌿.
-شهید دکتر چمران
@bashohadatazoohor
8.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
السلام علیک یا اباعبدالله 😭🙏
شب جمعه است هوایت نکنم میمیرم😭
آقاجانم خیلی دلتنگ کربلاییم💔😭
#شب_جمعه
@bashohadatazoohor
••••﴿﷽﴾••••-🕊⃝⃡
☆∞🦋∞☆
#ڪݪام_شـھید
من به این نتیجه رسیده ام
ڪه شهادتـــــ دستـــــ خودمان استـــــ
انتخابـــــ #شهادتـــــ را خداوند به عهده
خودمان گذاشته استـــــ این ما هستیم
ڪه میتوانیم شرایط آن را فراهم ڪنیم
ما هستیم ڪه تعیین ڪننده این مسئله هستیم.
#شهید_حسن_باقرے🌿
🦋
@bashohadatazoohor