شهادت میخوای؟!
پس بدان ڪه . . . •|°|
تنها ڪسانی #شهید می شوند ڪه شهید باشند…•|°|
به این سادگی ها نیستـــــ
باید قتلگاهی رقم زد•|°|
باید ڪُشت!!
←منیت را→
←تڪبر را→
←دلبستگی را→
←غرور را→
←غفلت را→
←آرزوهای دراز را→
←حسد را→
←ترس را→
←هوس را→
←شهوت را←
←حب دنیا را←
باید از خود گذشت•|°|
باید ڪشت «نَفس» را
شهادت #درد دارد!•|°|
دردش ڪُشتن " لذت " هاست...
باید #ڪشته شویم تا شهید شویم!
بايد اقتدا كرد به شهدا
@bashohadatazoohor
6.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ماجرای خواب “ام عماد” پس از شهادت #شهيد_جهاد_مغنيه🌷
@bashohadatazoohor
دکتر #شهید_علی_حیدری از شهادت خود خبر داشت
🔹صوتی از دکتر علی حیدری، که به چند روز پیش از شهادت او مربوط میشود، در اختیار تسنیم قرار گرفته است.
🔹در این فایل صوتی، شهید حیدری بیان میکند که احتمالاً خود نیز به شهادت خواهد رسید و در ادامه وصیت خود را اعلام میکند.
19.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
همه ی دلخوشی ام آخر شب ها این است:
دو سه خط با تو سخن گفتن و آرام شدن…
#السلام_علیک_یا_اباعبدالله
#شب_جمعه
@bashohadatazoohor
💜ماهی بنام #شهید سید مجتبی علمدار💜
➖ اعداد برای بعضیها یك جور دیگر معنا میدهد؛ یعنی انگار بعضی اعداد فقط برای آدمها ساخته شدهاند؛ مثل دهم محرم كه مال امام حسین(ع) است و یازده دیماه كه مال سید مجتبی علمدار است.
یادم هست «علمدار» را نمیشناختم تا اینكه یك نوار دستم رسید. به فامیلی قشنگش حسودیام شد و به سوز عشق عجیبی كه در صدای محزون و دردمندش موج انداخته بود. سید مجتبی علمدار، ویژگی عجیب دیگری هم داشت همین داشتن عدد مخصوص بود.
تولد: ۱۱ دیماه ۱۳۴۵
مجروحیت شیمیایی: ۱۱ دیماه ۱۳۶۴
ازدواج با خانم موسوی:دیماه ۱۳۷۰
تولد دخترش زهرا: ۸ دیماه ۱۳۷۱
شهادت: ۱۱ دیماه ۱۳۷۵
احساس میكنم آدمهایی كه تولد و مرگشان در یك روز معین است، یكجورهایی دوست داشتنیترند...
@bashohadatazoohor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کرامات_شهدا
☘ایشان انگشتری داشتند که خیلی برایش عزیز بود. می گفت این انگشتر را یکی از دوستانش موقع شهادت از دست خود در آورده و دست ایشان کرده و در همان لحظه شهید شده است. ایشان وقتی به آبادان برای مأموریت می رود، این انگشتر را بالای طاقچه حمام جا می گذرد و دربازگشت به ساری یادش می افتد که انگشتر بالای طاقچة حمام جا مانده است. وقتی آمد خیلی ناراحت بود. گفتم: آقا چرا اینقدر دلگیری؟ گفت: وا.. انگشترِ بهترین عزیزم را در آبادان جا گذاشتم، اگر بیفتد و گم شود واقعاً سنگین تمام می شود.گفت: بیا امشب دوتایی زیارت عاشورا و دعای توسل بخوانیم شاید این انگشتر گم نشود یا از آن بالا نیفتد.
جالب اینجا بود که ما زیارت عاشورا را خواندیم و راز و نیازکردیم و خوابیدیم. صبح که بلند شدیم دیدیم انگشتر روی مفاتیج الجنان است. اصلاً باورمان نمی شد همان انگشتری که در آبادان توی حمام جا گذاشته بود روی مفاتیج الجنان بالای سرما باشد...🥀🕊
@bashohadatazoohor