زندگینامه شهيد علي اصغر جعفريان اول فخرآباد(شهيد دفاع مقدس )
شهید علیاصغر جعفریان اول فخرآباد، فرزند امامبخش و خیرالنساء، دهم مهرماه ۱۳۳۱ش در خانوادهای بسیار محروم و مستضعف اما مذهبی و متدین در روستای فخرآباد بجستان چشم به جهان هستی گشود. بعد از بهدنیا آمدن علیاصغر، خانوادهاش بهواسطه فقر شدید مجبور به ترک دیار خود شدند و به گنبدکاووس مهاجرت کردند تا در آنجا بتوانند از طریق کارگری امرار معاش نمایند. علیاصغر بهعلت تنگدستی، موفق نشد درس بخواند اما در سن دوازده سالگی بهدلیل علاقه زیاد به مداحی در کلاس بزرگسالان ثبتنام نمود و خواندن و نوشتن را آموخت. علیاصغر به پیشنهاد پدر ازدواج کرد و برای ادامه زندگی عازم روستای زادگاهش شد. جعفریان طی ایام اوجگیری مبارزات مردمی انقلاب اسلامی، در راهپیمائیها حضور مییافت و دیگران را نیز تشویق به فعالیت انقلابی میکرد. بعد از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، علیاصغر از اعضای فعال پایگاه بود و شبها در روستا نگهبانی میداد. شهید بزرگوار، خوشاخلاق و مهربان بود و در مداحیهایش بیشتر از حضرت ابوالفضل (ع) میخواند. علیاصغر، شجاع بود و حرف حق را بیپرده بیان میکرد. جعفریان با وجود داشتن چهار فرزند پسر و یک فرزند دختر در آغارین ماههای تجاوز ناجوانمردانه رژیم بعثی عراق به خاک پاک جمهوری اسلامی ایران، از طریق بسیج بهصورت داوطلبانه در پنجم اسفندماه ۱۳۶۰ش عازم جبهههای پیکار حق علیه باطل شد و در عملیات فتحالمبین شرکت کرد و بعد از ایثارگریهای فراوان در تاریخ بیست و نهم اسفندماه سال ۱۳۶۰ هجری شمسی در شوش بر اثر اصابت ترکش به سر و سوختگی در سن بیست و نُه سالگی به درجه رفیع شهادت نائل گردید. پیکر مطهر شهید علیاصغر جعفریان اول فخرآباد، بعد از تشییعی باشکوه در گلزار شهدای روستای فخرآباد بجستان به خاک سپرده شد.
(راسخون)
#شهدا #زندگینامه #دفاع_مقدس
@bashohda کانال باشهدا
شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
کلام شهدا
شهيد علي اصغر جعفريان اول فخرآباد(شهيد دفاع مقدس )
شما مسئولیت خطیری در پیشگاه خداوند وامام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف وشهدا دارید اعمال شما باید نشان دهنده اسلام باشد وباید در خط رهبری ولایت فقیه باشید شهدایمان از ما انتظار دیگری دارند چطور شما می بینید از هر طرف به اسلام عزیز حمله ور شده اند ساکت و گوشه نشینی و مصلحت پذیری را پیشه می کنید.
شهادت:29/12/60 شوش
مزار شهید:روستاي فخرآباد بجستان
#شهدا #کلام_شهدا #دفاع_مقدس
@bashohda کانال باشهدا
شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌹به استقبال بهار میرویم،درحالیکه
نه مثل یمن زیر بمباران دشمنیم،
نه مثل غزه،در خاک و خون،
نه مثل سوریه و عراق،داعش زده،
نه مثل افغانستان،گرفتار طالبان
نه مثل پاریس،وحشتزده
...
🌷و این همه را مدیون شهدا و مدافعان حرمیم که خون دادند تا ما در آرامش بمانیم...🌷
#شهدا #مدافعان_حرم #دفاع_مقدس
@bashohda کانال باشهدا
شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
زندگینامه سرلشکر خلبان شهید حسین خلعتبری(شهيد دفاع مقدس)
وی دوازدهم مهر ماه 1328 زیر آسمان کوچک روستای بصلکوه رامسر به دنیا آمد. پدربزرگ او از مبارزان و شهدای جنگل و همرزمان میرزا کوچک خان بود و شهید خلعتبری بارها از مادرش داستان دلاور مردی های پدر بزرگش را شنیده بود و به آن افتخار می کرد. او پس از گذراندن تحصیلات ابتدایی در روستای چالکرود، برای گذراندن دوره دبیرستان به تهران آمد و پس از اخذ مدرک دیپلم از مدرسه علمیه وارد خدمت سربازی شد. در دوران سربازی در منطقه اهواز درگیری هایی با چریک های عراقی داشت که بر اثر همین درگیری ها خطی به یادگار بر روی گلوی او باقی ماند.
دوران سربازی و اتفاقات آن، حسین را مصمم کرد که وارد عرصه نظامی شود. بنابر این در سال 1351 وارد دانشکده خلبانی نیروی هوایی شد و پس از گذراندن یک دوره دو ساله هواپیمای F4 در آمریکا به میهن اسلامی بازگشت تا این پرنده تیز پرواز عرصه عشق و ایثار، کابوس نیروی دریایی ارتش بعثی عراق شود.
با شروع جنگ در 31 شهریور ماه 1359 جزو اولین گروه و فرمانده پروازی هشت فروند از 140 جنگنده ایرانی بود که ساعاتی پس از تجاوز دشمن به ایران به عراق حمله کردند و پاسخ دندان شکنی به نیروهای دشمن دادند.
در طول ماموریتش در بوشهر و در ماموریت های مختلف خصوصاً در هفتم آذر ماه 1359 به همراه شهید سرلشکر خلبان عباس دوران در از بین بردن نیروی دریایی عراق، نقش مهمی را ایفا کرد تا آنجا که پس از این مأموریت ها به شکارچی اوزا معروف شد. اوزا ناوچه های موشک انداز عراقی بود که به علت بُرد بلند و قابلیت مانورش ناوهای ما را در خلیج فارس مورد هدف قرار می داد و مزاحمت های زیادی به ویژه در خارک به وجود می آوردند و مانع صدور نفت ما می شدند. رشادت شهید خلعتبری تا آنجا بود که با اینکه بیش از هفتاد مرتبه به خاک عراق حمله کرده بود اما باز هم قانع نبود و می گفت: «من باید بجنگم و مرگ برای من افتخار است.»
نخستین روز فروردین سال 64 از دختر کوچکش آیدا که برای رفتن پدر دلتنگی می کرد و از پسرش آرش خداحافظی کرد و آنها را بوسید و دست خطی برای همسرش تحت این عنوان که «دوستت دارم برای همیشه» بر جای گذاشت و از او خداحافظی کرد.او 29 سال پیش در اول فروردین مورد هدف هواپیمای میگ 25 عراقی قرار گرفت و روح بلندش پلی از آسمان به عرش زد تا آرام گیرد و پیکر بدون سرش را همچون مقتدایش تقدیم آرمان های اسلامی ، ملت همیشه بیدار و امام شهیدان کند. (برگرفته از سایت ایرنا)
#شهدا #زندگینامه #دفاع_مقدس
@bashohda کانال باشهدا
شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
کلام شهدا
سرلشکر خلبان شهید حسین خلعتبری(شهيد دفاع مقدس)
اگر ذره ای از خاک وطنم به پوتین سرباز دشمن چسبیده باشد آن را با خون خود در خاک وطن خواهم شست و مرگ در این راه را افتخار می دانم اگر ارزشمند تر از جانم هدیه ای داشتم حتما به این مردم خوب هدیه می کردم»
(برگرفته از وب سایت تحلیلی _ خبری آذری ها)
#شهدا #کلام_شهدا #دفاع_مقدس
@bashohda کانال باشهدا
شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
خاطره شهدا
سرلشکر خلبان شهید حسین خلعتبری(شهيد دفاع مقدس)
قلب رئوف و مهربان این شهید بزرگوار بر نوع مبارزاتش نیز تاثیر داشت به طوری که درباره یکی از خاطرات خود در عملیات منهدم کردن پل العماره این طور می گوید: «وقتی روی پل رسیدم حملات ضد هوایی دشمن به اوج خود رسید. اتومبیل های مختلف که مشخص بود شخصی است روی پل در حرکت بودند با قبول خطر دور زدم و بعد از عبور آن ها پل را منهدم کردم وقتی از من سوال شد که چرا چنین کردی؟ در پاسخ گفتم: فرزندی یکساله دارم. یک لحظه احساس کردم که ممکن است توی ماشین بچه ای مثل بچه من باشد. چطور قبول کنم که پدری بچه سوخته اش را در آغوش بگیرد...»
(برگرفته از سایت ایرنا)
#شهدا #خاطرات #دفاع_مقدس
@bashohda کانال باشهدا
شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
#فرازی_از_وصیت_نامه_شهید
برادران من! خود را دست کم نگیرید. دنیا و ابرقدرت های دنیا از لباس سبز ما و اسم ما می ترسند و آن هم بخاطر ایمان درون قلب شما دوستان است. خود را کوچک نشمارید، بدانید که ما الگویی همچون اباعبدالله الحسین(ع) و ابوالفضل العباس(ع) داریم.
ما علی اکبر (ع) و علی اصغر(ع) داریم. این خاندان عصمت و طهارت از کودک شش ماهه برای ما الگو قرار دادند تا پیرمردی همچون حبیب ابن مظاهر. پس بدانید ادامه دادن راهی همچون این بزرگواران، راه به شهادت و رسیدن به معبود حقیقی است
.
براستی که صحبت و درد دل زیاد است ولی نه این حقیر مجال نوشتن دارم و نه اینجا دل و جان فرصتی می دهد که از کربلایی بودن دل کند و آن را توصیف کرد. چند خواهش دارم؛ یکی اینکه نماز اول وقت، گشایش از مشکلات است؛ دوم صبر و تحمل؛ سوم به یاد امام زمان(عج) باشیم
#شهید_مهدی_ثامنی_راد
#شهدا #وصیت_نامه #دفاع_مقدس
@bashohda کانال باشهدا
شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
بخشی از #وصیتنامه_شهید #داوود_عابدی:
.
بدانید که نه تنها من بلکه تمام شهدا از کسانی که به هر نحوی و در هر لباسی با این انقلاب و امام مخالفت کنند و یا بی تفاوت باشند و امام امت را در این گرفتاری ها و مشکلات تنها بگذارند، نخواهیم گذشت عزیزان و عاشقان روح_الله امام و جمهوری_اسلامی امانتی است در دست ما قدر این تحفه الهی را بدانید تا به عذاب الهی دچار نشویم این انقلاب و این پیروزی ها با حرف بدست نیامده
برای لحظه لحظه آن جوانان غیورمان خون داده اند و جان داده اند تا به اینجا رسیده ایم پا روی این خون ها نگذارید اُمت حزب_اللّه دلخوش باشید که این دلقک هایی که در گوشه و کنار مملکت دست به خرابی ها می زنند
نمی توانند این خون ها را پایمال کنند و نمی توانند مقابل چرخ عظیم انقلاب بایستند
زیرا که این مملکت به فرموده امام:
مملکت #امام_زمان {عج} است
و هر صاحبخانه ای، خود از خانه اش محافظت می کند
و ان شاءاللّه به زودی همگی آنها از بین خواهند رفت.
#شهدا #وصیت_نامه #دفاع_مقدس
@bashohda کانال باشهدا
شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
✅ داستان خواندنی #سیل آذربایجان و شهید مهدی باکری شهردار شهر
🔹مهدی به خانه ای رسید که پیرزنی در حیاطش فریاد می کشید . مهدی در را هل داد . آب تا بالای زانوانش رسیده بود . پیرزن به سر و صورت می زد . مهدی گفت : چه شده مادر جان ؟ کسی زیر آوار مانده ؟ پیرزن که انگار جانی تازه گرفته بود با گریه و زاری گفت : قربانت بروم پسرم ...خانه و زندگی ام زیر آب مانده کمکم کن ! چند نفر به کمک مهدی آمدند . آنها وسایل خانه را با زحمت بیرون می کشیدند و روی بام و گوشه حیاط می گذاشتند
🔹پیرزن گفت : جهیزیه دخترم توی زیرزمین مانده . با بدبختی جمعش کرده ام . مهدی رو به احمد و هاشم کرد و گفت : یا الله زود جلوی در سد درست کنید ! احمد و هاشم سدی از خاک جلوی در خانه درست کردند . راه آب بسته شد . مهدی به کوچه دوید . وانت آتش نشانی را پیدا کرد و به طرف خانه پیرزن آورد . چند لحظه بعد شیلنگ پمپ در زیرزمین فرو رفت و آب مکیده شد . پمپ کار می کرد و آب زیرزمین لحظه به لحظه کم می شد . مهدی غرق گل و لای شده بود . پیرزن گفت : خیر ببینی پسرم . . .یکی مثل تو کمکم می کند آنوقت شهردار ذلیل شده از صبح تا حالا پیدایش نیست . مگر دستم بهش نرسد . . . مهدی فرش خیس و سنگین شده را با زحمت به حیاط آورد . اگر دستم به شهردار برسد حقش را کف دستش می گذارم
🔹 چند ساعت بعد جلوی سیل بطور کامل گرفته شد . مهدی پمپ را خاموش کرد و پیرزن هنوز دعایش می کرد . گروههای امدادی پتو و پوشاک و غذا بین سیل زده ها تقسیم می کردند . مهدی رو به پیرزن گفت : خب مادر جان با من امری ندارید ؟ پیرزن گریه کنان دست رو به آسمان بلند کرد و گفت : پسرم ان شاء الله خیر از جوانی ات ببینی . برو پسرم دست علی به همراهت . خدا از تو راضی باشد . خدا بگویم این شهردار را چه کند . کاش یک جو از غیرت و مردانگی تو را داشت . مهدی از خانه بیرون رفت . پیرزن همچنان او را دعا می کرد و شهردار را نفرین ! دریغ از این که پیرزن بداند شهردار شهرشان همین جوان است آقا مهدی باکری...
#شهدا #خاطرات #دفاع_مقدس
@bashohda کانال باشهدا
شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
نه فقط #چهارشنبه_ها ،
که به برکت ِ خونِ #شهیدانمان ،
تمامِ روزهایمان #سفید است ،
به برکتِ سرخی ِخونِ #شهید_همت ، #شهیدخرازی ...🌷
به قداستِ ِخونِ #حسین_همدانی ... #مسلم_خیزاب ...#محمد_کیانی ...🌷
و تمـــامِ شهیدانی که #گمنـــــام رفتند ..
آری ؛
تمامِ روزهایمان #سفید است ، مانندِ روی #مادرانِ شهید ...🌷
و این روزهای سفیدمان را ،
مدیونِ دلتنگی های #حنانه و #حِلما ئیــــم ...!
مدیونِ صبـــوریِ #همسرانِ شهیــــد...🌷
و به کوری چشم دشمن ،
روزهای ما #سفید خواهد ماند ،
به برکتِ غیرتِ #مدافعان_حرم ...
#ان_شاء_الله
#شهدا #مدافعان_حرم #دفاع_مقدس
@bashohda کانال باشهدا
شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌹شهید مهدی باکری🌹
#فیلم_بازی_میکنیم.... بعد از مدت ها برگشته بودیم ارومیه. شب خانه ی یکی از آشناها ماندیم. صبح که برای نماز پا شدیم، بهم گفت « گمونم اینا واسه ی #نماز پا نشدن. » بعدش گفت « سر صبحونه باید یه #فیلم کوچیک بازی کنی!» گفتم« یعنی چی ؟ » گفت « مثلا من از دست تو عصبانی میشم که چرا پا نشدی نمازت رو بخونی. چرا بی توجهی کردی و از این حرفا. به در میگم که دیوار بشنوه. » گفتم « نه، من نمی تونم. » گفتن« واسه ی چی ؟ این جوری بهش تذکر می دیم. یه جوری که ناراحت نشه. »گفتم « آخه تاحالا ندیدم چه جوری عصبانی می شی. همین که دهنت رو باز کنی تا سرم داد بزنی، خنده م می گیره، همه چی معلوم می شه. زشته. » هرچه اصرار کرد که لازمه، گفتم«نمی تونم خب. خنده م می گیره. » بعد ها آن بنده خدا یک نامه از #مهدی نشانم داد. درباره ی #نماز و #اهمیتش.
📚 منبع :یادگاران، جلد سه، کتاب شهید مهدی باکری، ص 22
#راوی:همسرشهید
#نماز
#شهید_مهدی_باکری
#شهدا #خاطرات #دفاع_مقدس
@bashohda کانال باشهدا
شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷سردار شهید حسن باقری🌷
روزی خواهد آمد که نسل آینده، اقدامات و آرمانهای ما را، مورد تحلیل و بررسی قرار خواهد داد، پس آن طور عمل کنیم که همیشه مورد رضای خداوند تبارك و تعالى باشد ..
#شهدا #کلام_شهدا #دفاع_مقدس
@bashohda کانال باشهدا
شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
🔆 با بهاران روزی نو میرسد و ما همچنان چشم به راه روزگاری نو...
اکنون که جهان و جهانیان مردهاند، آیا وقت آن نرسیده است که مسیحای موعود سر رسد!؟
و یحیالارض بعد موتها
#سیدمرتضی_آوینی
#شهدا #کلام_شهدا #دفاع_مقدس
@bashohda کانال باشهدا
شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
#شهدا
میخوام عراقیها رو بترسونم
اولین روز عملیات خیبر بود. از قسمت جنوبی جزیره، با یک ماشین داشتم برمیگشتم عقب. توی راه دیدم یک ماشین با چراغ روشن داشت میآمد. اینطور راه رفتن توی آن جاده، آنهم روز اول عملیات، یعنی خودکشی. جلوی ماشین را گرفتم. راننده آقا مهدی بود. بهش گفتم: «چرا اینجوری میروی؟ میزنندتها!»
گفت: «میخواهم به بچهها روحیه بدهم. عراقیها را هم بترسانم. میخواهم کاری کنم آنها فکر کنند نیروهایمان خیلی زیادند.»
منبع: خبرگزاری مشرق
شهید مهندس «مهدی باکری»، فرمانده لشکر 31 عاشورا
#شهدا #دفاع_مقدس #خاطرات
@bashohda کانال باشهدا
شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
عملیات فتحالمبین
زمستان 1360 بود که رزمندگان مشغول طراحی عملیاتی بزرگ علیه دشمن بعثی شدند. تا آن موقع پیروزیهایی نصیب هر دو طرف شده بود اما سپاه اسلام قصد داشت تا در این عملیات گامی بزرگ بردارد. قبل از شروع عملیات، عراق دو محور از چهار محور عملیاتی را تشخیص داده و به آن حمله کرد. شرایط سخت شده بود. رزمندگان پیش امام رفتند که استخاره بگیرند. امام فرمودند: «اگر تدبیر کردهاید، عمل کنید. استخاره لازم نیست.» رزمندگان سرانجام با خواندن دعای کمیل عملیات را با رمز «یا زهرا سلامالله علیها» آغاز کردند. نتایج عملیات خیرهکننده بود. 2500 کیلومتر از خاک ایران آزاد شد، 4 لشکر دشمن منهدم شد و تعداد زیادی اسیر و حدود 400 تانک و دیگر غنایم نصیب سپاه اسلام شد. الآن نیز اسلام به فتحالمبینی در عرصه اقتصادی نیاز دارد. دشمن بعضی از محورها را گرفته اما اگر تمام طبقات جامعه دوشادوش هم به امر ولی جامعه باشند، با نصرت خدا پیروزی از آن ماست.
آغاز عملیات فتحالمبین (2 فرودین، 1361 ش)
#شهدا #دفاع_مقدس #خاطرات
@bashohda کانال باشهدا
شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
#شهدا
نماز اول وقت
سر تا پاش خاكي بود. چشمهاش سرخ شده بود؛ از سوز سرما. دو ماه بود نديده بودمش. گفتم: حداقل يه دوش بگير، يه غذايي بخور. بعد نماز بخون. سر سجاده ايستاد. آستينهاش رو پايين كشيد و گفت: «من باعجله اومدم كه نماز اول وقتم از دست نره.» كنارش ايستادم. حس ميكردم هر آن ممكن است بيفتد زمين، شايد اينجوري ميتوانستم نگهش دارم.
منبع: منبرک
شهید محمدابراهیم همت
#شهدا #خاطرات #دفاع_مقدس
@bashohda کانال باشهدا
شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
آتش به اختیار
کلاس دوم راهنمایى که بود، مجلات عکس مبتذل چاپ میکردند. در آرایشگاه، فروشگاه و حتى مغازهها این عکسها را روى در و دیوار نصب مىکردند و احمد هر جا این عکسها را مىدید پاره مىکرد. صاحب مغازه یا فروشگاه مىآمد و شکایت احمد را براى ما مىآورد. پدر احمد رئیس پاسگاه بود و کسى به حرمت پدرش به احمد چیزى نمىگفت. من لبخند مىزدم. چون با کارى که احمد انجام مىداد، موافق بودم. یک مجلهای با عکسهاى مبتذل چاپ شده بود که احمد آنها را از هر کیوسک روزنامهاى مىخرید. پولتوجیبیهایش را جمع مىکرد. هر بار ۲۰ تا مجله از چند روزنامهفروش مىخرید. وقتى مىآورد، در دستهایش جا نمىشد. بعد تمام مجلات را توى باغچه مىانداخت. نفت مىریخت و همه را آتش مىزد. مىگفتم: «چرا این کار را میکنی؟» میگفت: «این عکسها ذهن جوانان را خراب مىکند.»
منبع: تارنمای شهید آوینی
راوی: مادر شهید
شهید احمد کشوری، عقاب تیزپرواز جبهههای جنگ
#شهدا #خاطرات #دفاع_مقدس
@bashohda کانال باشهدا
شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
سادهزیستی تا آخر عمر
یکی از ویژگیهای شخصیتی شهید محلاتی، سادهزیستی وی بود. ایشان با وجود اینکه در اوج عظمت و منزلت بود و هدایت و نظارت مستقیم بر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را بر عهده داشت و بر قلبهای هزاران انسان حکومت میکرد، هنوز خود را همان طلبه ساده میدانست. در برخورد با وی، هیچ احساس نمیشد که وی نماینده امام در سپاه است و آنهمه عاشق و جانباخته و طرفدار دارد. سادهزیستی وی، زبانزد عام و خاص شده بود، بهگونهای که یکی از دوستانش دراینباره چنین میگوید: «ساده زندگی میکرد. در وضع زندگیاش تغییر ندیدیم. قبل از انقلاب یک خانه از خودش داشت که این اواخر بعد از شهادتش تعمیر شد. منزلشان تا آخر همان بود... سرمایهای یا اندوخته شخصی در جایی نداشت.»
منبع: پایگاه اطلاعرسانی حوزه
شهید حجتالاسلاموالمسلمین شيخ فضلالله محلاتي
#شهدا #خاطرات #دفاع_مقدس
@bashohda کانال باشهدا
شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
آخریش هم اتاقِ من
گفتم: «دکتر جان، جلسه رو ميذاريم همینجا، فقط هواش خيلي گرمه. اين پنکه هم جواب نمیده. ما صد، صد و پنجاهتا کولر اطراف ستاد داريم، اگه يکيش را بذاريم اين اتاق...»
گفت: «ببين اگه ميشه براي همه سنگرا کولر بذاريد بسمالله، آخريش هم اتاق من.»
منبع: تبیان
شهید دکتر مصطفی چمران
#شهدا #خاطرات #دفاع_مقدس
@bashohda کانال باشهدا
شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌸 وصیتنامه
ای آنکه وصیت نامه ام را می خوانی بدان که از کودکی آرزوی بسیار داشته ام و آن هم تنها رسیدن به لقاءالله و جهاد فی سبیل الله بوده و هست، دوست داشتم که در جنگ مانند حسین (ع) شهید شوم، هر چند که در آن زمان نبودم به ندای حسین (ع) لبیک بگویم اما اکنون هستم، می توانم به ندای حسین لبیک بگویم و گفته ام و به آرزوی خود نیز که شهادت است رسیدم و چون که باید زمینه ای برای شیفتگان الله فراهم کنیم تا بتوانیم از آن عبور نماییم،
خواهران و برادران مسلمانم قدر رهبر کبیر امامت امت را بدانید و روحانیون مبارز و همیشه در صحنه را حامی باشید، به نماز جمعه و جماعت و دعای کمیل و توسل و … اهمیت دهید، نماز شب را بپا دارید، جبهه های نبرد حق علیه باطل را یاری کنید، در جبهه ها شرکت کنید چون که امام واجب شرعی اعلام فرموده اند، خواهران حجاب خود را رعایت کنید، که دشمن از همین حجاب شما می ترسد و بدن آنان به لرزه می افتد، خواهرم حجاب تو از خون سرخ من افضل است، از منافقین کوردل می خواهم که دست از این اعمال زشت و کثیف خود بردارند و به اسلام عزیز روی آورند.
🌷شهید حاج حبیب الله افتخاریان🌷
#شهدا #وصیت_نامه #دفاع_مقدس
@bashohda کانال باشهدا
شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
#لبخندهای_خاڪی
🍃در سالهای دفاع مقدس ...
#چای مرهمِ #خستگی جسمیِ رزمندگان اسلام بود. در میان لشکرها رزمندگان لشکر ۳۱ عاشورا اُنس و الفت بیشتری با چای داشتند.
🍃روزی در محضر آقا مهدی باکری و شهید حاج ابراهیم همت (فرمانده لشکر ۲۷ محمد رسول الله ﷺ) بودیم که در آن صحبت از #کنترل مناطق عملیاتی بود.
🍃حاج همت به آقا مهدی گفت :
نگهبانان لشکر شما برای نیروهـای سایر لشکرها #سخت میگیرند و اجازه نمیدهند راحت عبور و مرور کنند مگر #ترکی بلد باشند
🍃آقای مهدی در پاسخ گفت:
شما #یقین دارید که آنها نگهبانان لشکر ما هستند؟! حاج همت گفت: من نه تنها نگهبانان لشکر شما را میشناسم حتی حدّ خط #لشڪر_عاشورا را هم میشناسم!
🍃آقا مهدی با تعجب پرسید چطور چگونه میشناسید؟
حاج همت در جواب گفت :
شناختن حد و حدود لشکر شما
کاری ندارد، اصلاً #مشڪلی نیست!
🍃هر خطی ڪہ از آن دود به هوا بلند شده باشد آن خطِ لشکر عاشوراست چون همیشه #کتریهای_چای_لشکر شما روی آتش میجوشد ...
همگی خندیدیم 😂😂
#سرداران_دفاع_مقدس
#شهید_ابراهیم_همت
#شهید_مهدی_باکری
#شهدا #خاطرات #دفاع_مقدس
@bashohda کانال باشهدا
شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم