🌹شهید مهدی باکری🌹
#فیلم_بازی_میکنیم.... بعد از مدت ها برگشته بودیم ارومیه. شب خانه ی یکی از آشناها ماندیم. صبح که برای نماز پا شدیم، بهم گفت « گمونم اینا واسه ی #نماز پا نشدن. » بعدش گفت « سر صبحونه باید یه #فیلم کوچیک بازی کنی!» گفتم« یعنی چی ؟ » گفت « مثلا من از دست تو عصبانی میشم که چرا پا نشدی نمازت رو بخونی. چرا بی توجهی کردی و از این حرفا. به در میگم که دیوار بشنوه. » گفتم « نه، من نمی تونم. » گفتن« واسه ی چی ؟ این جوری بهش تذکر می دیم. یه جوری که ناراحت نشه. »گفتم « آخه تاحالا ندیدم چه جوری عصبانی می شی. همین که دهنت رو باز کنی تا سرم داد بزنی، خنده م می گیره، همه چی معلوم می شه. زشته. » هرچه اصرار کرد که لازمه، گفتم«نمی تونم خب. خنده م می گیره. » بعد ها آن بنده خدا یک نامه از #مهدی نشانم داد. درباره ی #نماز و #اهمیتش.
📚 منبع :یادگاران، جلد سه، کتاب شهید مهدی باکری، ص 22
#راوی:همسرشهید
#نماز
#شهید_مهدی_باکری
#شهدا #خاطرات #دفاع_مقدس
@bashohda کانال باشهدا
شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷سردار شهید حسن باقری🌷
روزی خواهد آمد که نسل آینده، اقدامات و آرمانهای ما را، مورد تحلیل و بررسی قرار خواهد داد، پس آن طور عمل کنیم که همیشه مورد رضای خداوند تبارك و تعالى باشد ..
#شهدا #کلام_شهدا #دفاع_مقدس
@bashohda کانال باشهدا
شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
🔆 با بهاران روزی نو میرسد و ما همچنان چشم به راه روزگاری نو...
اکنون که جهان و جهانیان مردهاند، آیا وقت آن نرسیده است که مسیحای موعود سر رسد!؟
و یحیالارض بعد موتها
#سیدمرتضی_آوینی
#شهدا #کلام_شهدا #دفاع_مقدس
@bashohda کانال باشهدا
شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
#شهدا
میخوام عراقیها رو بترسونم
اولین روز عملیات خیبر بود. از قسمت جنوبی جزیره، با یک ماشین داشتم برمیگشتم عقب. توی راه دیدم یک ماشین با چراغ روشن داشت میآمد. اینطور راه رفتن توی آن جاده، آنهم روز اول عملیات، یعنی خودکشی. جلوی ماشین را گرفتم. راننده آقا مهدی بود. بهش گفتم: «چرا اینجوری میروی؟ میزنندتها!»
گفت: «میخواهم به بچهها روحیه بدهم. عراقیها را هم بترسانم. میخواهم کاری کنم آنها فکر کنند نیروهایمان خیلی زیادند.»
منبع: خبرگزاری مشرق
شهید مهندس «مهدی باکری»، فرمانده لشکر 31 عاشورا
#شهدا #دفاع_مقدس #خاطرات
@bashohda کانال باشهدا
شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
عملیات فتحالمبین
زمستان 1360 بود که رزمندگان مشغول طراحی عملیاتی بزرگ علیه دشمن بعثی شدند. تا آن موقع پیروزیهایی نصیب هر دو طرف شده بود اما سپاه اسلام قصد داشت تا در این عملیات گامی بزرگ بردارد. قبل از شروع عملیات، عراق دو محور از چهار محور عملیاتی را تشخیص داده و به آن حمله کرد. شرایط سخت شده بود. رزمندگان پیش امام رفتند که استخاره بگیرند. امام فرمودند: «اگر تدبیر کردهاید، عمل کنید. استخاره لازم نیست.» رزمندگان سرانجام با خواندن دعای کمیل عملیات را با رمز «یا زهرا سلامالله علیها» آغاز کردند. نتایج عملیات خیرهکننده بود. 2500 کیلومتر از خاک ایران آزاد شد، 4 لشکر دشمن منهدم شد و تعداد زیادی اسیر و حدود 400 تانک و دیگر غنایم نصیب سپاه اسلام شد. الآن نیز اسلام به فتحالمبینی در عرصه اقتصادی نیاز دارد. دشمن بعضی از محورها را گرفته اما اگر تمام طبقات جامعه دوشادوش هم به امر ولی جامعه باشند، با نصرت خدا پیروزی از آن ماست.
آغاز عملیات فتحالمبین (2 فرودین، 1361 ش)
#شهدا #دفاع_مقدس #خاطرات
@bashohda کانال باشهدا
شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
#شهدا
نماز اول وقت
سر تا پاش خاكي بود. چشمهاش سرخ شده بود؛ از سوز سرما. دو ماه بود نديده بودمش. گفتم: حداقل يه دوش بگير، يه غذايي بخور. بعد نماز بخون. سر سجاده ايستاد. آستينهاش رو پايين كشيد و گفت: «من باعجله اومدم كه نماز اول وقتم از دست نره.» كنارش ايستادم. حس ميكردم هر آن ممكن است بيفتد زمين، شايد اينجوري ميتوانستم نگهش دارم.
منبع: منبرک
شهید محمدابراهیم همت
#شهدا #خاطرات #دفاع_مقدس
@bashohda کانال باشهدا
شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
آتش به اختیار
کلاس دوم راهنمایى که بود، مجلات عکس مبتذل چاپ میکردند. در آرایشگاه، فروشگاه و حتى مغازهها این عکسها را روى در و دیوار نصب مىکردند و احمد هر جا این عکسها را مىدید پاره مىکرد. صاحب مغازه یا فروشگاه مىآمد و شکایت احمد را براى ما مىآورد. پدر احمد رئیس پاسگاه بود و کسى به حرمت پدرش به احمد چیزى نمىگفت. من لبخند مىزدم. چون با کارى که احمد انجام مىداد، موافق بودم. یک مجلهای با عکسهاى مبتذل چاپ شده بود که احمد آنها را از هر کیوسک روزنامهاى مىخرید. پولتوجیبیهایش را جمع مىکرد. هر بار ۲۰ تا مجله از چند روزنامهفروش مىخرید. وقتى مىآورد، در دستهایش جا نمىشد. بعد تمام مجلات را توى باغچه مىانداخت. نفت مىریخت و همه را آتش مىزد. مىگفتم: «چرا این کار را میکنی؟» میگفت: «این عکسها ذهن جوانان را خراب مىکند.»
منبع: تارنمای شهید آوینی
راوی: مادر شهید
شهید احمد کشوری، عقاب تیزپرواز جبهههای جنگ
#شهدا #خاطرات #دفاع_مقدس
@bashohda کانال باشهدا
شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
سادهزیستی تا آخر عمر
یکی از ویژگیهای شخصیتی شهید محلاتی، سادهزیستی وی بود. ایشان با وجود اینکه در اوج عظمت و منزلت بود و هدایت و نظارت مستقیم بر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را بر عهده داشت و بر قلبهای هزاران انسان حکومت میکرد، هنوز خود را همان طلبه ساده میدانست. در برخورد با وی، هیچ احساس نمیشد که وی نماینده امام در سپاه است و آنهمه عاشق و جانباخته و طرفدار دارد. سادهزیستی وی، زبانزد عام و خاص شده بود، بهگونهای که یکی از دوستانش دراینباره چنین میگوید: «ساده زندگی میکرد. در وضع زندگیاش تغییر ندیدیم. قبل از انقلاب یک خانه از خودش داشت که این اواخر بعد از شهادتش تعمیر شد. منزلشان تا آخر همان بود... سرمایهای یا اندوخته شخصی در جایی نداشت.»
منبع: پایگاه اطلاعرسانی حوزه
شهید حجتالاسلاموالمسلمین شيخ فضلالله محلاتي
#شهدا #خاطرات #دفاع_مقدس
@bashohda کانال باشهدا
شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
آخریش هم اتاقِ من
گفتم: «دکتر جان، جلسه رو ميذاريم همینجا، فقط هواش خيلي گرمه. اين پنکه هم جواب نمیده. ما صد، صد و پنجاهتا کولر اطراف ستاد داريم، اگه يکيش را بذاريم اين اتاق...»
گفت: «ببين اگه ميشه براي همه سنگرا کولر بذاريد بسمالله، آخريش هم اتاق من.»
منبع: تبیان
شهید دکتر مصطفی چمران
#شهدا #خاطرات #دفاع_مقدس
@bashohda کانال باشهدا
شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌸 وصیتنامه
ای آنکه وصیت نامه ام را می خوانی بدان که از کودکی آرزوی بسیار داشته ام و آن هم تنها رسیدن به لقاءالله و جهاد فی سبیل الله بوده و هست، دوست داشتم که در جنگ مانند حسین (ع) شهید شوم، هر چند که در آن زمان نبودم به ندای حسین (ع) لبیک بگویم اما اکنون هستم، می توانم به ندای حسین لبیک بگویم و گفته ام و به آرزوی خود نیز که شهادت است رسیدم و چون که باید زمینه ای برای شیفتگان الله فراهم کنیم تا بتوانیم از آن عبور نماییم،
خواهران و برادران مسلمانم قدر رهبر کبیر امامت امت را بدانید و روحانیون مبارز و همیشه در صحنه را حامی باشید، به نماز جمعه و جماعت و دعای کمیل و توسل و … اهمیت دهید، نماز شب را بپا دارید، جبهه های نبرد حق علیه باطل را یاری کنید، در جبهه ها شرکت کنید چون که امام واجب شرعی اعلام فرموده اند، خواهران حجاب خود را رعایت کنید، که دشمن از همین حجاب شما می ترسد و بدن آنان به لرزه می افتد، خواهرم حجاب تو از خون سرخ من افضل است، از منافقین کوردل می خواهم که دست از این اعمال زشت و کثیف خود بردارند و به اسلام عزیز روی آورند.
🌷شهید حاج حبیب الله افتخاریان🌷
#شهدا #وصیت_نامه #دفاع_مقدس
@bashohda کانال باشهدا
شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
#لبخندهای_خاڪی
🍃در سالهای دفاع مقدس ...
#چای مرهمِ #خستگی جسمیِ رزمندگان اسلام بود. در میان لشکرها رزمندگان لشکر ۳۱ عاشورا اُنس و الفت بیشتری با چای داشتند.
🍃روزی در محضر آقا مهدی باکری و شهید حاج ابراهیم همت (فرمانده لشکر ۲۷ محمد رسول الله ﷺ) بودیم که در آن صحبت از #کنترل مناطق عملیاتی بود.
🍃حاج همت به آقا مهدی گفت :
نگهبانان لشکر شما برای نیروهـای سایر لشکرها #سخت میگیرند و اجازه نمیدهند راحت عبور و مرور کنند مگر #ترکی بلد باشند
🍃آقای مهدی در پاسخ گفت:
شما #یقین دارید که آنها نگهبانان لشکر ما هستند؟! حاج همت گفت: من نه تنها نگهبانان لشکر شما را میشناسم حتی حدّ خط #لشڪر_عاشورا را هم میشناسم!
🍃آقا مهدی با تعجب پرسید چطور چگونه میشناسید؟
حاج همت در جواب گفت :
شناختن حد و حدود لشکر شما
کاری ندارد، اصلاً #مشڪلی نیست!
🍃هر خطی ڪہ از آن دود به هوا بلند شده باشد آن خطِ لشکر عاشوراست چون همیشه #کتریهای_چای_لشکر شما روی آتش میجوشد ...
همگی خندیدیم 😂😂
#سرداران_دفاع_مقدس
#شهید_ابراهیم_همت
#شهید_مهدی_باکری
#شهدا #خاطرات #دفاع_مقدس
@bashohda کانال باشهدا
شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
آرمانگرایی در عین واقعگرایی
وقتی به کاری نزدیک میشد تا آخر ادامه میداد و به کم هم قانع نبود. آدمی بهشدت آرمانی بود. از سوی دیگر واقعگرا هم بود؛ یعنی آن آرمان را میآورد در سطح واقعیتها و بهطور کامل و به یک شکلی تفکیکش میکرد تا بتواند آن را مرحلهبهمرحله محقق کند و از خودش مایه میگذاشت و بیشترین هزینه را میداد.
منبع: باشگاه خبرنگاران جوان
راوی: سرکار خانم فاطمه تندگویان، خواهر شهید
شهید محمدجواد تنگویان
#شهدا #خاطرات #دفاع_مقدس
@bashohda کانال باشهدا
شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
تویوتای آخرینمدل
یکشب دوستان آمدند و ما را برداشتند و بردند به يکي از بنگاههاي مشهد و يک تويوتاي آخرینمدل خريدند. هرچه پرسيدم براي کي؟ گفتند: کاري نداشته باش. فرداي آن روز آن ماشين را آوردند جلوي در حزب جمهوري اسلامي که الا بالله بايد اين را با ماشين شهيد هاشمينژاد عوض کني. رفتم خدمت آقا و قضيه را عرض کردم. بهقدری سيد ناراحت شد که گفت: «تصورش را هم نمیکردم که اینقدر پايين فکر کني!»
گفتم: «آقا! اين را میخواهند هديه بدهند. آن را براي شما خريدهاند. آخر اين ماشين که داريد حسابي تق و لق است». من خودم با ماشين ايشان همراهشان رفته بودم بهشهر. وسط راه ده دفعه کاپوت ماشين را بالا زديم، روغن ريختيم و خلاصه مکافاتي کشيديم. آقا گفتند: «برو دنبال کارت و ماشين را به دست خودشان.» و روي اين جمله تأکيد کردند، بنده هم گفتم: چشم!
منبع: راسخون
راوی: جواد نعیمی
شهید سیدعبدالکریم هاشمینژاد
#شهدا #خاطرات #دفاع_مقدس
@bashohda کانال باشهدا
شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
هیچوقت نشنیدیم غیبت کسی را بکند
هیچوقت از مرتضی نشنیدیم که غیبت کسی را کند. حتی دوست نداشت اطرافیانش پشت سر کسی صحبت کنند. اگر کسی جلوی او از کسی بد میگفت، با خنده و شوخی بحث را عوض میکرد. حتی دوست نداشت پشت سر کسانی که در حقش ظلم کرده بودند هم بدگویی شود. بار غصهها و مشکلات را بهتنهایی بهدوش میکشید، اما درباره کسی بدگویی نمیکرد.
منبع: خبرگزاری تسنیم
شهید مدافع حریم اهلبیت علیهمالسلام، مرتضی حسینپور شلمانی
#شهدا #خاطرات #مدافعان_حرم
@bashohda کانال باشهدا
شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
ادبِ نوکری
داشتم باهاش حرف میزدم که مداح شروع کرد به خوندن؛ «السلام علیک یا اباعبدالله علیهالسلام»
اشک توی چشاش حلقه زد.صورتش رو از من برگردوند. داشت گریه میکرد.
گفت: «الآن دارن روضه امام حسین عليهالسلام رو میخونن. حرفامون باشه برای بعد.»
منبع: منبرک
سردار شهید محمد فرومندی
#شهدا #خاطرات #دفاع_مقدس
@bashohda کانال باشهدا
شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
#ﺑﻪ ﻗﺪﺭﯼ ﺑﻪ #ﺣﻀﺮﺕ_ﺁﻗﺎ ﺍﺭﺍﺩﺕ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ #ﻭﻻﯾﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﯾﮏ ﺗﺎﺑﻠﻮ ﺩﺭﺳﺖ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺟﻠﻮﯼ ﻭﺭﻭﺩﯼ ﻣﻨﺰﻝ ﻧﺼﺐ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ #ﺭﻭﯼ ﺁﻥ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻫﺮ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﺮ ﻭﻻﯾﺖ ﺑﺪﮔﻤﺎﻥ، ﺣﻖ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﭘﺎ ﮔﺬﺍﺭﺩ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﮑﺎﻥ »ﻭ ﻣﯽﮔﻔﺖ : « #ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺁﻗﺎ ﺭﺍ ﻗﺒﻮﻝ ﻧﺪﺍﺭﺩ،ﻣﺪﯾﻮﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻧﺎﻥ ﻣﻦ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺭﺩ . #ﺁﻗﺎ ﯾﻌﻨﯽ #ﻋﻠﯽ ﻭ #ﻋﻠﯽ ﯾﻌﻨﯽ ﺍﻫﻞ ﺑﯿﺖ ( ﻉ ) ﻭ ﻫﻤﻪ ﺍﯾﻦﻫﺎ ﺑﻪ ﻫﻢ ﻭﺻﻞ ﻫﺴﺘﻨﺪ.
#شهیداحمداعطایی
#شهدا #کلام_شهدا #مدافعان_حرم
@bashohda کانال باشهدا
شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
هویت حسینی؛ هویت شهداي گمنام
داشتیم پیکر شهدامون رو با کشتههای بعثی تبادل میکردیم که ژنرال حسن الدوری رئیس کمیته وفات ارتش عراق گفت: «چند تا شهید هم پیدا کردیم که تحویلتون میدیم تا به فهرستتون اضافه کنین.»
یکی از شهدایی که عراقیها پیدا کرده بودند، پلاک نداشت.
سردار باقرزاده پرسید: «از کجا میگید این شهید ایرانیه؟ اینکه هیچ مدرکی برای شناسایی نداره!»
ژنرال بعثی گفت: «با این شهید یک پارچه قرمزرنگ پیدا کردیم که روش نوشته بود «یا حسین شهید» فهمیدیم ایرانیه...»
شادی روح شهدای گمنام صلوات
منبع: منبرک
راوی: محمد احمدیان
شهید گمنام
#شهدا #خاطرات #دفاع_مقدس
@bashohda کانال باشهدا
شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
دیدار با نخستوزیر با لباس کردی!
شهید ناصر همیشه در صف مقدم بود و مسئولیت فرماندار و نیز فرمانده نظامی را برعهده داشت. یک روز قرار بود شهید رجایی به منطقه بیاید، بدون اینکه از قبل هماهنگ شده باشد. اتفاقاً در آن روز درگیری هم شده بود. معمولاً مرسوم است فرماندار بهعنوان نماینده دولت از نخستوزیر استقبال کند، اما وقتی سؤال میشود میگویند: فرماندار در عملیات شرکت کرده است!
بعد از مدتی، ناصر با لباس کردی و تجهیزات نظامی و لبهای خشک، با اسلحه کلاش به دست میآید و شهید رجایی او را در آن وضعیت بغل میکند و میگوید: «مسئولان ما چقدر مردمی هستند.»
منبع: خبرگزاری فارس
شهید ناصر کاظمی
#شهدا #خاطرات #دفاع_مقدس
@bashohda کانال باشهدا
شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
تمیز کردن فریزر
فردای عید غدیر بود. قرار بود قبل از اعزام مجددش و رفتن به مأموریت به کارهای اداری و غیر اداریاش بپردازد و سر و سامانش بدهد. مدتی در اتاق مشغول بودم. جانمازش مانند همیشه روبهقبله باز بود. بلند شدم و بیرون رفتم. چشمهایم از تعجب گرد شد؛ حاجآقا جلوی در فریزر بود و مشغول تمیز کردن آن.
گفتم: «مگه شما بیرون نبودید؟ کی آمدین من متوجه نشدم؟! چرا زحمت میکشید؟»
نگذاشت حرفم را ادامه بدهم؛ لبخندی زد و گفت: «دیدم کمرت درد میکند گفتم قبل از رفتن دستی به این فریزر بکشم شما اذیت نشی.»
منبع: تارنمای ابر و باد
شهید مدافع حریم اهلبیت (ع) سردار حسین همدانی
#شهدا #خاطرات #مدافعان_حرم
@bashohda کانال باشهدا
شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
دلم نمیخواست راه تمام شود
تازه نامزد کرده بود. زنگ زد گفت: «ماشینم خرابشده اگر میتوانی بیا ماشین را به تعمیرگاه ببریم.»
با یک وانت رفتم پیشش و ماشین را با یک طناب بستیم و مسیر ۲۰ دقیقهای را ۲ ساعته طی کردیم.
در راه بهقدری شوخی کرد و آنقدر ماشین بیچارهاش را مسخره کرد، کلی خندیدیم و خوش گذشت دلم نمیخواست راه تمام شود!
شوخطبعی بهشرط اینکه با ناسزا نباشد، یکی از نشانههای مؤمن است.¹ مؤمن باید شوخطبع و خوشبرخورد باشد. طوری که همراهش، از همراهی با او خسته نشود. شبیه برخوردی که این شهید بزرگوار داشت.
۱)تحف العقول، ص ۴۹
منبع: سایت ابر و باد
شهید مدافع حریم اهلبیت (ع) هادی شجاع
#شهدا #خاطرات #مدافعان_حرم
@bashohda کانال باشهدا
شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
#یاد_یاران
روزها روزه، شبها عبادت
اصفهان بودیم. رفتیم جلسه اخلاق آیتالله میردامادی در مسجد عبدالغفور. محمد ارادت خاصی به ایشان داشت. همیشه به جلسات ایشان میرفت. ایشان در ضمن صحبتها از اوصاف یاران پیامبر (ص) گفت: «کسانی که روزها روزه میگرفتند و شبها را به عبادت میپرداختند.»
محمد بعد از جلسه گفت: «بیا باهم شروع کنیم!» گفتم: «چی رو؟» گفت: «اینکه تا وقتی میتوانیم شبها رو عبادت کنیم و روزها را روزه بگیریم!» گفتم: «مگه میشه؟!» اما بعد تصمیم گرفتیم که انجام دهیم. هفته بعد دوباره محمد را دیدم. باهم در مورد همان قضیه صحبت کردیم. گفت: «اولش سخت بود، اما الآن عادی شده. شبها قرآن و دعا و نماز و... بعد از سحری و نماز صبح هم استراحت میکنم.» کارهای محمد عجیب بود. هر کاری که برای تهذیب نفس لازم بود انجام میداد.
شهدا تهذیب نفس را جدی میگرفتند. ما هم باید آن را جدی بگیریم و برایش برنامه داشته باشیم!
منبع: کتاب یا زهرا، ص ۸۷
شهید محمدرضا تورجیزاده
#شهدا #خاطرات #دفاع_مقدس
@bashohda کانال باشهدا
شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
فرماندهای که حاج قاسم خیلی روش حساب میکرد
پارسال در موکب حرم حضرت زینب (س) داشتم با آقای خزاعی مکتب صحبت میکردم. ناگهان حرفش را قطع کرد و داد زد: «سلام دلاور، سلام فرمانده.» دیدم دوید رفت و مردی را بغل کرد که دستش به گردنش آویزان بود و شبیه برادران افغان بود. بعد آوردش داخل موکب و برایش چای آورد. مرد هم با تواضع خاصی چای رو خورد و مثل آدمهای خجالتی خداحافظی کرد و رفت زیارت. گفتم: «این شخص را معرفی کنید.»
گفت: «آقای توسلی فرمانده دلاور فاطمیون.» میگفت در بزرگیاش همین بس که در یک عملیات که چند گردان با هم عملیات کرده و همه گردانها بهجز گردان فاطمیون شکست خورده بودند، از حاجقاسم سلیمانی سؤال شد که نبرد را ادامه بدهیم یا عقبنشینی کنیم. حاجقاسم پاسخ جالبتوجهی داده و پرسیده بود: «آقای توسلی در عملیات هست؟» پاسخ شنیده بود: «بله، به عنوان فرمانده گردان فاطمیون عمل میکند.» حاج قاسم پاسخ داده بود: «پس ادامه بدهید که انشاءالله پیروزید...»
منبع: خبرگزاری رجانیوز
شهید مدافع حریم اهلبیت علیهمالسلام، علیرضا توسلی، فرمانده تیپ فاطمیون
#شهدا #خاطرات #مدافعان_حرم
@bashohda کانال باشهدا
شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
#عاشقانه_ای_با_شهدا🌹
#هدیه_عروسی🌸
هرچه به عنوان هدیه ی🎁 عروسی بهمان دادند، جمع کردیم کنارهم.
به من گفت"ما که اینارو لازم نداریم،حاضری یه کار خیر باهاش بکنی؟"☺️
گفتم"مثلا چی؟" گفت"کمک کنیم به جبهه" گفتم"قبول!"
بردمشان درمغازه ی لوازم منزل فروشی. همه شان را دادم، ده ,پانزده تا کلمن گرفتم برای جبهه...🌼
#شهید_مهدی_باکری🌹
#شهدا #خاطرات #دفاع_مقدس
@bashohda کانال باشهدا
شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
برادر بزرگتر و برادر کوچکتر
برای تهیه مهمات باید حاج احمد متوسلیان رو میدیدم. بهطرف اتاق فرماندهی رفتم. در باز بود، اما حاج احمد نبود. یکی از دوستان گفت: «مطمئن نیستم، اما شاید بدونم کجاست.»
بهطرف دستشوییها راه افتادیم. درست حدس زده بود. حاج احمد درحالیکه سطل آب به دست داشت، مشغول نظافت دستشوییها بود. داغ شدم. رفیقمون رفت تا سطل رو از دستش بگیره. حاج احمد یکقدم عقب کشید و به نظافت مشغول شد.
نگاهی کرد و گفت: «یادت باشه! فرمانده هنگام جنگ برادر بزرگتر همه است و در بقیه مواقع کوچکتر از همه...»
منبع: سایت ابر و باد
جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان
#شهدا #خاطرات #دفاع_مقدس
@bashohda کانال باشهدا
شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
الگوی سادگی
همسر شهید کچویی که سالها شاهد خلوص او در این راه بوده است، میگوید: محمد طعم فقر و محرومیت را چشیده بود و همواره سعی داشت الگوی سادگی و بیآلایشی را در زندگی خود پیاده کند. او دنیا را با تمام زیباییهای ظاهریاش رها کرده و مصداق کامل آیه «الَّذِينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ»¹ بود.
روزی به من گفت: «۲ قطعه فرش دارم که بسیار مرا ناراحت میکنند. اگر موافقی، آنها را بفروشیم و به ازدواج دو جوان کمک کنیم.» هنگامیکه فرشها را فروخت، خوشحال و آسوده شد.
۱)همانان كه بهشت را به ارث میبرند و در آنجا جاودان میمانند. (سوره مؤمنون/آیه ۱۱)
منبع: خبرگزاری هابیلیان
شهید محمد کچویی
#شهدا #خاطرات #دفاع_مقدس
@bashohda کانال باشهدا
شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
💮تنها #هدیه_آقامهدی برای من....
در طول ۴ سال زندگی مشترکمان جنگ بود و اصلاً فرصت نبود که خرید کنیم، تنها #هدیهای که آقا مهدی برای من گرفت، یک روسری ژوژت که گوشهاش گلدوزی شده بود، با یک #سجاده از مشهد بود؛ هنوز هم آن را #یادگاری نگه داشتم؛ برای دیدار امام یا سفر مشهد که میرفت، #کتاب میخرید...
* آرزویی که هیچ وقت برآورده نشد...
همیشه از #آقامهدی دور بودم؛ #دلتنگیهایم زیاد بود، همیشه حسرت میخوردم و خواهم خورد که چند روزی در کنار هم باشیم؛ اما وقتی میآمد، فقط چشمهای خسته و لباسهای خاکیاش او را میدیدم...
حتی لحظهای نمیتوانستم فکر کنم که یک روزی آقا مهدی از من دور باشد؛ او جرأت این را نداشت که از #شهادتش حرفی بزند، وقتی حرفی میزد، شروع میکردم به گریه کردن....
#عاشقانههای_شهدا
#شهدا #خاطرات #دفاع_مقدس
@bashohda کانال باشهدا
شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷شهید دفاع مقدس مسعود ملا🌷
نام: مسعود ملا
نام پدر:مرتضی
ولادت:1344/1/22 ( تهران )
شهادت:1367/4/25 ( تنگه ابوقریب )
مداح دلسوخته اهل بیت {ع} وبسیجی دریادل و شجاع حزب الله
نحوه شهادت:
در تنگه ابوغریب گردان عمار با دو تیپ زرهی عراق درگیر شد. گروهان مسعود ملا محاصره شدند و مسعود تعدادی از نیروهایش را عقب فرستاد، خود مسعود با یک سری از بچه ها ماندند وسط عراقی ها و نبرد تن به تن.
در میان این درگیری عراقی ها مسعود را به رگبار بستند و پهلو و سینه اش زخمی شد و بعد اسارت...
دشمن بعثی ملعون دستان مسعود ملا رو بست پشت نفربر و در حالی که مسعود زنده بود و فریاد یازینب(س) یازینب(س) داشت تا سه راهی فکه کشاندند و بعد آرزوی سوم مسعود محقق شد.
دشمن بعثی ملعون در حالی که مسعود ملا، بر لب فریاد یا حسین(ع) یا حسین(ع) داشت؛ دوره اش کردند و سر از بدن، آنهم از قفا جدا کردند
عارف و ذاکر دلسوخته مداح اهل بیت{ع} بودند.
مسعود ملا از عجایب و نوادر دفاع مقدس بود و الگویی بود برای بچه های گردان عمار لشکر بیست و هفت محمدرسول الله(ص)
#شهدا #زندگینامه #دفاع_مقدس
@bashohda کانال باشهدا
شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
وصیت نامهء شهید مسعود ملا:
پروردگارا هم جراحت هم اسارت و هم شهادت را روزی من کن و نگذار شرمنده مولایمان سیدالشهدا (ع) بشوم
🌷شادی روحش صلوات
#شهدا #وصیت_نامه #دفاع_مقدس
@bashohda کانال باشهدا
شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم